وب هاستینگ
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جمعه های انتظار - حدیث منتظران قائم (عج)
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تماس با ما
بازدید امروز : 40
بازدید دیروز : 17
کل بازدید : 886275
کل یادداشتها ها : 442

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران

V

نویسنده : حدیث

یا رب الحجه  به حق الحجه   اشفع صدرالحجه   به ظهورالحجه

امشب می خواستم مانند روال جاری یادداشتهایم بنگارم ولی دلتنگی آقا امانم نداد .... قلمم را بین سپردن به عقل و قلب ، مختار گذاشتم ... و این قلبم بود که گوی سبقت را ربود و شروع به نشان دادن قدرتش در بیان احساس و خیال .... و اینگونه شد که ضربان قلبم ، آنهگی شد برای مولایم : آقا جان ؛ محشر وبال گردنتانم ، حلال کن، دست مرا بگیر و دوباره ثواب کن ... حالا که خرج کرب و بلایم به پای توست ،  از سهم الارث مادری خود حساب کن .... 


امشب دلم می خواهد کاری بکند ... نه ، انگار دلم را یارای همراهی با خیالم نیست ... خیالم هم امشب می خواهد جور قلب دردمندم را بکشد ... امشب آن گاه که موسی خیالم با تمام احساس ، عصای قلم بر صفحه بزند و راهی میان دریای متلاطم کلمات باز شود ... می دانم که تو در انتهای آن راه خواهی بود ، تمام رؤیاهای پاک من ... سخت است نوشتن برای تو ... به خدا سخت است ... حتی اگر با بالهای خیالم هم ، بی دریغ در آسمان تو پرواز کنم ... سخت است عزیز ... این بار وقتی در آسمان پاک خیالم بر فراز  آسمان حریمت پرواز کردم ، بالهایم را با قطرات پاک کننده ابرهای کهکشانت ، شستشو دادم و آن گاه بود که جرأت کردم برایت بنگارم ... .

ای والاتر از هزاران امید و عشقم ...

ای اعتقاد سبز و خیال انگیز آسمانم ....    

ای شیوه نگاهت شادی بخش آرزوهایم ...

ای جلوه مجسم آسمانم ...

ای از تبار دعاهای قشنگم ...

ای لحن و نوای دل انگیز خدایم ...

ای تفسیر قامت سبز عشقم ...

ای تنها دلیل شوق پریدنم  ...

ای تنها امید روزهای ابری زمینی ام ....

امام زمان

چقدر خوب است که همیشه دعایم می کنی ... چقدر خوب است که در مدار اعتقاداتم هنوز تو ، نقطه پرگار صدای قلب خسته ام هستی ... چقدر خوب است که می دانم تنها تو هستی که بالهای بسته این پرنده کوچکت را ، با دستان مهربانت باز خواهی کرد ... چقدر خوب است که می توانم  به کامل ترین و بزرگ ترین انسان فکر کنم .... چقدر خوب است که می توانم فدای تو ، فدای همه خوبی ها شوم ... ای کاش ....




نویسنده : منتظر
تاریخ : پنج شنبه 91/5/19
هدیه منتظران قائم ()

نویسنده : حدیث

شاید کمی وقت .... شاید کمی فکر ..... شاید  به همین سادگی .... شاید ندانیم که باید بدانیم ..... شاید دلتنگی هایمان دلیل داشته باشد .... شاید کسی باشد .... و وای بر ما اگر کسی باشد و ما قدرش را ندانیم .... ما که آدم ناسپاسی نبودیم ..... پس چه شده است ما را ..... شاید به کمی تنهایی و خلوت نیاز داریم ..... به تفکری دوباره در مورد اتفاقهای زندگی مان ..... حتما او را قدم به قدم همراه خود ، درخواهیم یافت .... و آن وقت است که از این روزهای بی توجهی مان شرمنده خواهیم شد .... پس تا دیر نشده دست بجنبانیم ..... او منتظر است ... او عاشق است به شیعیانش .... او امضاء تمام خوبیهاست .


 در خرابات مغان نور خدا می بینم                       این عجب بین که چه نوری  زکجا میبینم

جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو               خانه می بینی و من خانه خدا می بینم

 کار می کنیم ، پول در می آوریم ، زندگی مان را می چرخانیم و  زن و بچه مان را سیر میکنیم ! چمعه ها می مانیم کنار بچه ها و شاید از شهر بیرون برویم و دوری بزنیم ، خوشحال و خندان از اینکه اوضاع بدک نیست . بعضی وقتهاهم ، طوری که کسی متوجه نشود بادی به غبغب می اندازیم و از این که اینقدر مرد خوب و خانواده دوست و فعالی هستیم و از این که قدر  خوبیم که داریم کار می کنیم ، به خود می بالیم ! این را هم یاد گرفته ایم که بگوییم الهی شکرت ! و زبان مان را هرازگاهی در دهان مبارک بچرخانیم و خدا را شکر کنیم . اما بالاخره دست خودمون درد نکند که کار میکنیم ! مثل این که واقعاً باورمان شده که زندگی مان با تلاش خودمان بر وفق مراد می گردد ، به این هم کار نداریم و اصلا نمی پرسیم که از صدقه سر چه کسی داریم روزی می خوریم ؟ اصلا شاید به ذهن مان هم خطور نکرده باشد که خدا همین جوری ، مستقیم و بی  واسطه  به ما روزی نمی دهد و انی وسط یکی هست که خدا به خاطر گل وجود  او دارد به دستان  مبارک او، روزی مان را می رساند و گره از کارهایمان باز می کند . اصلا توجه نمی کنیم که باید از او هم تشکر کرد و باید او را راضی و خشنود نگه داشت و نمکدان شکنی نکرد ! ما کار خودمان را می کنیم و کاری به او نداریم ، دقیقا مثل آدمهای ناسپاس !

یا مهدی

 

  حجت خدا ، دست دهنده خدا در عالم و چشم و گوش او و واسطه همه فیض ها و خوبی هاست و هیچ خیری به زمین نازل نمی شود مگر  به دست با برکت او ...شاید باید کمی بیشتر وقت بگذاریم ، شاید یک لحظه ، شاید یک روز ... شاید این وقت گذاشتن به یادمان بیاورد که آنچنان هم که تا امروز فکر میکردیم بی صاحب نیستیم .... آنچنان هم بی واسطه به ما رحمتهای الهی نمی رسد ... بی انصافی است اگر این یک لحظه تفکر را نیز از دست بدهیم .... شاید خدا خواست و ماهم یکی شدیم از همه عالم که برای ظهور حضرتش تلاشی می کند و آنگاه است که بر روی قله رستگاری خواهیم ایستاد .... تا دیر نشده باید دست به کار شد .... ما که اصلا دوست نداریم برچسب ناسپاسی بر روی مان باشد .... لا اقل یکبار از خودمان بپرسیم : از مهدی چه خبر ....؟!




نویسنده : منتظر
تاریخ : چهارشنبه 91/5/18
هدیه منتظران قائم ()

دریای بزرگ و بیکران می آید 

دستان خدای مهربان می آید

با هر قدمش زمین جوان می گردد

می گردد و مثل آسمان می آید

از شهر بهار آن ملک در راه است

با چتر گل فرشتگان می آید

چشمان زمین اگر چه پر ندبه شده

گرچه به نظرها نگران می آید

اما به جان مژده رسید این بار

سرسبزترین گل جهان می آید


حدیث . 1391






 
جهت اطلاع از تنظیمات و ویــــرایش این قالب اینجا را کلیک کنید.

.:: کلیک کنید ::.
 
->