شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

استاد بنظر ميرسه قائل شدين حوزه مظهر دين ودانشگاه مظهر علمه؟؟ واگه برداشت بنده درسته از کجا به چنين عقيده اي رسيدين
سلام به شما ... شب خوش ... با عرض ادب و احترام ، اينطور نيست ... فکر مي کنم توضيح اين مطلب کمي زمان گير باشد .. ممنون مي شوم پارا گراف دوم يادداشت را که نظر مقام معظم رهبري ست مطالعه بفرمائيد ... بازهم اگر سوالي بود به روي چشم ... در خدمتيم .. در ضمن خيلي خيلي ممنونم که توجه داشتيد به مسئله و مهمتر که آنرا عنوان فرموديد ...
بله خوندم مطالب رهبري عزيز رو..ايشون بيشتر در مقام يک جمع عرفي بين استعدادهاي خاص حوزه ودانشگاه بودن وتعريف دقيقي از علم ودين نخواستن بيان کنن چون در مقام بيان نبودن واساسا يک گفتگوي خطابي چنين چيزي رو زياد بر نمي تابه.... اما واقعا در مقام تعريف دقيق علم ودين يکي هستن ؟؟ شباهت ها وتفاوت هاشون چيه؟؟
خيلي خيلي خوشحالم که بالاخره يک نفر شهامت پيدا کرد سوال کند ... عرض کنم خدمت تان که اين بحث مقداري ، بحث اصلي را به حاشيه مي برد ولي جون شما فرموديد ، مشکلي نيست ...
بد نيست به اين تفسير استاد مطهري توجه کنيم : فرق علم و دين در همين جاست : علم آمده است براى اينکه به شناسائى انسان گسترش بدهد , شناخت را افزايش دهد . ما دو نوع افزايش داريم: افزايش افقى يعنى گسترش و توسعه که علم اين کار را مى کند ، و افزايش عمقى .
اديان هم آمده اند که به شناخت انسان افزايش دهند ، اما افزايش در جهت ژرفائى شناخت.آمده اند بگويند تمام اين جهان که مى بيني در مقابل جهان غيبي که بر اين جهان احاطه دارد « کحلقه فى فلاه» مثل يک حلقه است در صحرا . يک حلقه در مقابل يک صحرا چقدر حقارت دارد ! اين جهان هم نسبت به جهان غيب اين قدر حقير است . از اين عالم چيزى کم نکرده اند ، بلکه عظمت آن عالم را به ما ارائه و نشان داده اند .
ادامه اين بحث ، موضوع را به جايي مي برد که مورد سوال فلاسفه بزرگ نيز بوده و کمي بيشتر از حوصله اين جمع است ... در ادامه بحث تعريف دين و علم ... تفارق اين دو ... تعارض اين دو ( البته نه تعارض خارجي ) ... و ...
اسم نبرين تا بتونيم نقد کنيم حديث بزرگوار..يعني کار دين اينه که بما بگه عالم غيبي هست؟؟ وايا علم نميتونه بگه عالم غيبي هست؟؟ تعريف روان اما جامع ومانع علم چيه؟؟ درباره ي دين فکر کنم توافق داريم که دين مناسب همون اخرين دين توحيدي ست اما غرض اصلي ازين دين چيه
اگر بيشتر ادامه دهيم به بحثهاي جدا انگاري دين و علم مي رسيم که مباحث مربوط به ديد مارکسيستها به دين و علم و نسبت اين دو با هم است ...
علم گاهي به معناي دانش بشري و گاهي هم به معناي مطلق دانايي بکار برده شده ... در صورتي ديگر به معناي دانش و معرفتي است که از تجربه حسي گرفته مي شود ...در بعدي از معرفت شناسي هم ، علم را مترادف معرفت در نظر گرفته اند ...
به اين جمله از وايتهد توجه کنيد : «هرگاه ملاحظه کنيم که دين و علم (براي بشر) به چه کار مي آيند ، گزاف نيست اگر بگوييم سير آيندة تاريخ در گرو تصميم نسل حاضر دربارة چند و چون روابط و مناسبات فيمابين علم و دين است»
استاد مطهري مي فرمايند : علم به خودي خود و في حد ذاته معارض با دين نيست چرا که تکون علم بر اين نبوده تا مسايل ماوراء را منسوخ کند ...
در اينجا دو نظر وجود دارد که بيان مي کند چه شده که علم و دين را در تعارض هم قرار داده اند : يک دليل اين بود که علم در بستري شکوفا شد که ريشه در ايمان زدايي داشت ( سکولاريسم )....دليل دوم جدايي فلسفه از علم و ساختن فلسفه اي جديد مبتني بر علوم تجربي است که مکتب پوزيتيويسم شاخص آن است...
سرشاخه تمام اين مباحث به تعريف درست رسيدن از دين و علم ختم مي شود ... اگر بازهم سوالي بود درخدمتم .... اميدوارم قانع شده باشيد
شب خوش دوست بزرگوار ... خيلي خيلي خوشحال شدم از اينکه توجه نشان داديد به اين مسئله
جناب حديث بزرگوار تشکر مي کنم که مطالبي رو فرمودين اما فائده ي علم { هرگاه ملاحظه کنيم که دين و علم (براي بشر) به چه کار مي آيند } رو از رئوس ثمانيه نميتونيم جاي تعريف علم بذاريم .. ودر بين تعاريف علم يا بايد يک قسمتي رو به بقيه رحجان بديم يا حداقل مطلوب خودمون رو از علم بيان کنيم
عليکم السلام .... من اون مورد رو به جاي تعريف علم عرض نکردم ... خواستم رابطه و نسبت دين و علم رو بيان کنم بزرگوار ...
من سه تعريف اصلي و کلي از علم خدمت تان عرض کردم ... که فکر ميکنم مطلوب من و شما هم از علم از دايره اين موارد خارج نيست ...
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top