عنوان : آتش زیاده خواهی در اروپای جدید

دسته : سیاست بین المللی

غیر قابل انتشار در مجله پارسی نامه 

لینک این یادداشت در :

وبلاگستان 8 دی

 - مرکز تحلیل و خبر سیاسی باصر 

حرف تو 

بدون تردید مباحث مربوط به روند ژئوپولتیکی شدن اروپای جدید ، پای بازیگران اروپایی را بیشتر به اتفاقات این روزهای محدوده شرق اروپا باز کرده است .

دورانی که آنرا پساجنگ سرد می خوانند به خوبی می تواند حال این روزهای روسیه و غرب را در میدان بازیگردانی اوکراین نمایش دهد . در این حوزه ، آمریکا و غرب تمام سعی خود را کردند تا به قسمت شرقی اروپا ، شکل و فرم دلخواه خود را تزریق نمایند و جهت نیل به این هدف نیز به خوبی از خلأ حضور روسیه در این میدان ، استفاده نمودند و شرق را با میزانِ منافع ِ اقتصادی و ژئو پولتیک خود ، تصویر سازی نمودند .

در این بین بازگشت آرام ولی پر سر و صدای روسیه به این میدان بازی ، یک بار دیگر شرق اروپا را به حوزه رقابت ژئوپولتیکی و اقتصادی بازیگردانان بین المللی تبدیل نمود و این قسمت از اروپا را در آستانه تحولی جدید قرار داد .

علی رغم حضور و وابستگی کشورهای اروپای جدید به هر دو حوزه ناتو و اتحادیه اروپا ، بخش نظامی و حضور نیروها و نهادهای نظامی در منطقه ، پر رنگ تر شده است .

در این بین از یک سو  عدم وجود سیاست یکپارچه در مدیریت بحران ما بین غرب و آمریکا که به سبب رقابت ها ، اختلاف منافع و تفاوت دیدگاه هاست ، سبب شده است اروپا علی رغم انتقاد از حضور روسیه در اوکراین ، هیچ تفسیر درست و عملی در خصوص مدیریت استراتژیک این کشور نداشته باشد .

از سوی دیگر ، دومین بازیگر غربی آمریکائیی ، نیز دچار وضعیت مشاهبی است . پس از پایان جنگ سرد در سال 1990 میلادی و   فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، دیگر خبری از نظام دو قطبی در روابط بین‌الملل نبود ، اما از آنجا که نظام بین‌الملل نمی‌توانست بی‌قاعده و بدون الگو باشد ایالات متحده امریکا تمام تلاش خود را در خصوص معرفی خود به عنوان الگوی برتر و مطلوب مدیریت جهانی  در نظام بین‌الملل و  جهان جدیدِ پسا کمونیسم پیش روی کشورهای جهان به کار گرفت . این الگو که در زمان ریاست جمهوری جرج بوشِ پدر ابتدا در محافل علمی و سپس در محافل دیپلماتیک مطرح شد در واقع نظمی بود تحت عنوان نظم نوین جهانی با رهبری و پیشوایی  ایالات متحده امریکا .

توهم نقش دهی ایالات متحده آمریکا بعنوان رهبر جهانی بارها در دهه 90 سبب بروز بحرانهای منطقه ای و جهانی گردید . ایالات متحده در دهه های اخیر با رویکرد انجام کارها با ائتلافهای بین المللی قصد در ایجاد شیوه ای جدید در اداره فضای جهانی داشت اما در این میدان هم بدون همکاری اعضای بین المللی ائتلاف نتوانست  به موفقیت دست یابد . عدم توفیق در میدان بازی اوکراین بعنوان نمونه ای بارز از برنامه ایجاد تحول در شرق اروپاست .

عنوان : خود خوانده

دسته : سیاست بین المللی

غیر قابل انتشار در مجله پارسی نامه 

لینک این یادداشت در :

- مرکز تحلیل و خبر سیاسی باصر 

عمار نامه

وبلاگستان 8 دی

حرف تو 

شاید صفحه بازی غرب و روسیه بر سر مسئله اوکراین در نوامبر سال گذشته میلادی  نمایی اینچنین سرد ! به ذهن متبادر نمی نمود . چه بسا تحلیل گران  سیاسی نیز نمی توانستند اوضاع را بعد از سرباز زدن یانوکوییچ از امضای پیمان همکاری با اتحادیه اروپا به این روشنی تفسیر و یا پیش بینی نمایند ، اما حرکت یانوکوویچ در امضای توافق نامه با روسیه ، پرده های خیمه شب بازی روسیه و غرب را بر انداخت .

در این اتاق شیشه ای که هم اکنون پا را فراتر از دهکده جهانی گذاشته است ، دیگر جایی برای تهدید های خشک وجود ندارد . بدون شک اوکراین در حالتی شبیه به غمار غرب و روسیه گرفتار آمده است و هرچه از روزهای آغازین اعتراضات گروههای مخالف می گذریم ، بیشتر به موج سواری غرب و روسیه بر سر منافع اوکراین ، پی می بریم .

در این اوضاع و احوال ، تهدیدهای کری علیه روسیه نیز در نوع خود بسیار جالب توجه است .دینا استرایکر، خبرنگار امریکاییدر این خصوص می گوید " بله، به نظر می‌رسد هر روز که می‌گذرد این اظهارات تندتر و تندتر می‌شود. من اظهارات قبلی را شنیدم و حالا سخنان بسیار تندتری می‌شنوم. لحن مقام‌های امریکایی بسیار تندتر شده است، اما واقعا شگفت‌آور است که نیروهای دولتی اوکراین پنج تن از اوکراینی‌هایی را که جاده را می‌بندند کشته‌اند اما جان کری می‌گوید روسیه با افزایش نیروی نظامی خود در مرز این کشور مرتکب اشتباه بزرگی می‌شود. 

این موضوع بسیار شگفت‌انگیز است و من فکر می‌کنم که جان کری به نظر معتقد است که کل جهان اظهارات او را خواهند پذیرفت، در حالی که اظهارات کری بر خلاف واقعیتی است که همه قادر به درک آن هستند "

در این میان سوالی می تواند کمی از بار روانی تحلیل های حاشیه ای در این خصوص کم نماید و آن این است که آیا با کنار هم چیدن تمامی اتفاقات اوکراین در موضوع مناقشه اخیر ، می توان شاهد جنگ در این منطقه بود ؟

از یک سو تحرکات آشکار سازمان جاسوسی آمریکا ( سیا ) در اوکراین و طراحی و هدایت جریانهای موافق دولت موقت کنونی و از سوی دیگر مهره چینی های زیرکانه پوتین در نقاط حساس اوکراین و حمایت روسیه از معترضان ، شاید پاسخ به سوال فوق را کمی با چالش مواجه نماید .

واشنگتن تمام تلاش خود را برای تسلط بر اوکراین به کار گرفته است ولی به نظر رخ دادن این واقعه کمی بعید به نظر می رسد . این نتیجه را می توان هم به شرایط محدوده زمین بازی در اوکراین و منطقه نسبت داد و هم به شرایط کنونی و اوضاع داخلی آمریکا که به نظر موافق جنگ دیگری نخواهند بود که ایالات متحده در آن شرکت نماید .

اقدامات یک جانبه و یک سوی نهادهای بین المللی ِ به ظاهر خواهان صلح هم قطعاً نتیجه ای نخواهد داد . در این خصوص می توان به تحرکات و تلاشهای سازمان امنیت و همکاری اروپا در شرق اوکراین نام برد .اقدامی که حتی در ظاهر هم مضحک به نظر می رشد زیرا در سرزمین های شرق اوکراین ، مردم ، مخالف اروپا و اتحادیه اروپا هستند .

در این کشاکش روسیه به ظاهر برگ برنده های بیشتری را در سبد دارد . تامین یک چهارم انرژی اتحادیه اروپا از روسیه ، به خودی خود ، می تواند تردیدها را در حمایت اتحادیه اروپا از  اوکراین بیشتر کند .

از سوی دیگر بعد از برگزاری همه پرسی کریمه در 16 مارس ، اکنون جمهوری خودخوانده دونتسک هم قصد برگزاری همه پرسی برای شیوه اداره این سرزمین در آینده را دارد .

معترضان حامی روسیه 7 آوریل در شهر دونتسک اوکراین بعد از بدست آوردن کنترل چندین اداره دولت محلی از جمله ساختمان دولت محلی، از تشکیل جمهوری خلق دونتسک خبر دادند در همین حال دنیس پوشیلین، یکی از اعضای هیات رئیسه «جمهوری خلق دونتسک» همه پرسی در مورد «اعلام استقلال» را «اجتناب ناپذیر» توصیف کرد و گفت این همه پرسی 11 مه (21 اردیبهشت) برگزار می‌شود.

شاخ و شانه کشیدن مسئولین روسی و آمریکائی برای هم ، همچنان ادامه دارد . در جدیدترین این اظهار نظر ها می توان به سخنان لوان جاگاریان ، سفیر روسیه در ایران اشاره نمود که گفته است " در صورت ادامه تهدیدها ، آمریکا با پاسخ سخت روسیه مواجه خواهد شد ... آمریکا و هم‌پیمانان آن نمی‌توانند کشوری بزرگ مانند روسیه را منزوی کنند چرا که ما دوستان بسیاری همچون جمهوری اسلامی ایران، چین و هند داریم "

توجه به این سخنان جاگاریان در خصوص داشتن هم پیمانانی همچون چین ، هند و ایران ، باب جدید را در تحلیل های اوضاع اوکراین باز خواهد نمود .

عنوان : سکوت

دسته : سیاست 

غیر قابل درج در مجله پارسی نامه

لینک این مطلب در :

پایگاه تحلیل و خبر سیاسی باصر 

عمارنامه 

8 دی 

حرف تو 

 در گیر و دار این روزهای جهان که مجامع بین المللی و نهادهای به اصطلاح بشر دوستانه ، فقط به نقاطی که ابر قدرتها با نوک پیکانشان اشاره می کنند ، دلسوختگی نشان می دهند ، مردم مسلمان آفریقای مرکزی به وحشیانه ترین وضع ممکن در حال نابود شدن هستند .

شاید نباید تیتر یک ِ خبرهای این روزها ، مسائل مربوط به آفریقای مرکزی باشد . شاید آنقدرها که سرنوشت دویست مسافر هواپیمای ناپدیدشده مالزیایی باید ردیف خبری را در خبرگزاریها ، پٍٍُر کند ، کشتار وحشیانه هزاران نفر از مسلمانان ، آنهم با آن وضع فجیع  ، هیچ نوع ارزش خبری ندارد . اما حسی که از دیدن پشته های اجساد مسلمانان در خیابانهای آفریقای مرکزی به هر بیننده ای دست می دهد ، هزاران حرف نگفته دارد از بی کفایتی نهادهای بشر دوستانه و مخصوصاً سازمان ملل متحد .

گزارش ، پشت گزارش به تنها راه اعتراض ِ ساختگی ِ نهادهای نظارتی بین المللی در خصوص مسئله آفریقای مرکزی تبدیل شده است . گزارش ِ خبرنگار اسکای نیوز در این خصوص عمق فاجعه های میدانی را به نمایش می کشد " خیابان‌های شهر پر از جسد بود، اجساد تکه‌تکه شده بودند که در ابتدا فکر کردیم سگ‌ها برخی از آنها را خورده بودند، اما بعدها با دیدن فیلم‌ها، عکس‌ها و گزارش‌ها فهمیدیم که شورشیان بخش‌هایی از بدن آن‌ها خورده بودند "

این اوضاع وحشتناک ، جان حدود چهار میلیون مسلمانان آفریقا را با خطر جدی روبرو ساخته است . جمعیت 20 تا 25 درصدی مسلمانان آفریقای مرکزی این روزها در محاصره شدید قرار گرفته اند و با وجود نیروهای فرانسوی که اتفاقاً ادعای بشر دوستانه شان ، گوش فلک را کر کرده ، هنوز هم محاصره تعداد زیادی از مسلمانان و اعمال وحشیانه ترین خشونت ها در خصوص آنان ، ادامه دارد .

نکته قابل توجه در این  این است که بعد از اینکه شورای امنیت قطعنامه‌ای را تصویب کرد که به موجب آن اتحادیه آفریقا و فرانسه اجازه اعزام نیرو به آفریقای مرکزی را پیدا کردند، نیروهای فرانسوی 5 دسامبر 2013 به مستعمره سابق این کشور حمله کردند . خیزی که بیشتر برای تسلط بر منابع معدنی بسیاری از جمله منابع طلا و الماس در جمهوری آفریقای مرکزی بود ، نه حمایت از مردم سرزمینی ِ آن کشور . گسترش در گیریها و برافروختن آتش تفرقه از جنس درگیریهای سایر کشورهای آفریقایی تنها نتیجه حضور نظامیان خارجی در آفرقا بوده است .

در حال حاضر حدود دو هزار نظامی فرانسه با پشتیبانی نیروی 6000 هزار نفره‌ی اتحادیه‌ی آفریقا موسوم به میسکا MISCA در جمهوری آفریقای مرکزی استقرار دارند.

بدون تردید ، حضور گسترده کشورهای سلطه طلب در سرزمین های آفریقا ، تنها و تنها به افزایش خشونت و برافروختن آتش درگیریهای قومیتی در این پهنه از کره خاکی منجر شده است .

ابایومی ازیکیوه، مدیر پایگاه خبری «پن افریکن نیوز» در این خصوص به نکته کلیدی اشاره می کند و می گوید " مداخله خارجی در این کشور صرفا با هدف بهره‌برداری از منابع طبیعی آن صورت گرفت . به عقیده من فرانسه و امریکا و سایر کشورها از جمله کانادا می‌خواهند استثمار این منابع معدنی را افزایش دهند و تشدید کنند.

کشتارهای وحشیانه از یک سو  و مهاجرت حدود یک میلیون مسلمان آفریقایی از سرزمین خود ، از معظلات پیچیده ای است که بدون تردید به حمایت بیشتر کشورهای مسلمان ِ در خواب فرو رفته دارد .  کشورهای مسلمانی که که اگر حتی اندکی یکرنگی و یکسویی در عمل بین آنها مشاهده می شد ، اوضاع این روزهای مسلمانان و بلکه جهان به گونه ای دیگر در حال رقم خوردن می بود .