لینک مطلب در مرکز تحلیل و خبر سیاسی باصر
بدون تردید مسئله ای که بیش از پیش ، این روزها گریبانگیر روابط اجتماعی و سیاسی درون کشورمان است ، چیزی نیست جز رفتارهای سطحی در هر دو سمت از جبهه های سیاسی کشور . این پیش بینی های بی نظیر و به دنبال آن نتیجه گیریهای عجولانه و بی نظیر تر ، برآیندی جز به بیراهه رفتن ندارد . دنیایی که از قالب ” دنیای اطلاعاتی ” به دنیای ” انفجار اطلاعاتی ” تغییر وضعیت داده است، جایی برای تحلیل های سطحی و بدون لحاظ شدن منافع ملی وجود ندارد .
واقعاً جای تعجب دارد که برخی در داخل بدون در نظر گرفتن مسئولیت و جایگاهی که دارند ، در خوش بینانه ترین حالت ، با کوتاهی و سطحی نگری ، به مشتنج شدن فضای سیاسی داخلی کشور دامن می زنند و یا حداقل با فرض اهمال ، نتیجه اش این می شود که نباید بشود .
خیلی سخت و دشوار نیست که کمی فکر کنیم به این مسائلی که اتفاق می افتد و اینکه چقدر پای ادعاهایمان در التزام عملی از ولایت فقیه ایستاده ایم . نکته جالب این ماجرا آنجاست که برخی از آقایان موجه نیز ادعا می کنند که آمده اند در میدان تا از ولایت فقیه دفاع کنند ، حال کی و چه وقت ولی فقیه این اجازه را تفویض نموده اند که در راه دفاع از آرمانهای انقلاب ، در مواردی حتی از مدار قانون و حفظ منافع کلی نظام نیز خارج شوند برای خودشان نیز مشخص نیست .
متاسفانه در بسیاری از موارد حتی نقد کنندگان اطلاع کافی از شرایط اولیه نقد هم ندارند و حتی نمی دانند که هدف از نقد و انتقاد، بهتر فهمیدن و دقیق فهمیدن یک موضوع است . منتقد باید ابتدا با بررسی دقیق موضوع ، نکات مبهم را در ذهنش ترسیم نموده و سپس برای روشن شدن زوایای مختلف آن سوالاتی را طرح نماید و از این طریق به شفاف سازی و آگاهی رسانی بپردازد نه اینکه در ابتدای امر فقط به قصد فروپاشی ساختارهای ارائه شده در مسئله مورد نظر ، وارد میدان شود .
در خصوص مسائل مربوط به مذاکرات هسته ای نیز اینچنین است . در این مورد دو مشکل عمده در تحلیل ها وجود دارد . یکی اینکه در اکثر موارد به فکت شیت های آمریکایی و سخنان مقامات طرف مذاکره با جمهوری اسلامی ایران استناد می شود و نه متن بیانیه اعلام شده در لوزان توسط آقای ظریف و خانم موگرینی . اظهار نظر فرمانده محترم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این خصوص می تواند چهره ای شفاف از چارچوب ناقص به ظاهر نقدهای این روزها ترسیم نماید . ایشان در این خصوص اظهار داشته اند ” ملت بزرگ ایران بر اساس شعار نورانی «دولت و ملت، همدلی و همزبانی» در یک صف واحد، پشتیبان جبهه? دیپلماتیک هستهای خود خواهند بود و اجازه نخواهند داد القائات گمراه کننده دشمن به ویژه آمریکا در موضوع مذاکرات اخیر از طریق ترجمه غیر واقعی بیانیه مشترک، اعتماد بین دولت و ملت را خدشهدار کند “
مشکل دوم در نقطه ابتدایی به ظاهر نقدهای مطرح شده در این خصوص مباحث مربوط به مفهوم بیانه و تفاوت آن با تفاهم نامه و شرایط متقابل برگشت پذیری آن است .
برخی نمی خواهند بپذیرند که تیم مذاکره کننده همسو با سیاست های کلی نظام و با رعایت خطوط قرمز ها ، هیچگاه به طرف های مقابل اعتماد نکرده اند و حتی راه هایی را هم برای برگشت پذیری سریع به حالت اولیه در نظر گرفته اند .
مقام معظم رهبری هم در سخنرانی شان فرمودند که جمهوری اسلامی کاری نخواهد کرد که بعد از مذاکره پشت در بماند . این سیاست و راهبرد تیم مذاکره کننده در این دور از گفتگوهاست .
در این مجال قصد ورود به جزئیات مذاکره و بیانه قرائت شده نیست . نکته روشنی که در این بین وجود دارد این است که هنوز برای اظهار نظر در خصوص بیانیه لوزان زود است . البته نه اظهار نظر در خصوص کلیات و چارچوب های ارائه شده بلکه در خصوص قطعی بودن و عملی شدن تمامی مسائلی که قرائت شد ، نحوه دستیابی توافق بر سر آنها و همچنین نحوه راستی آزمایی طرفین از اجرای تعهدات در مراحل بعد .
نه سرمستی از این بیانه عاقلانه است و نه تخریب محض آن . شکر خدا جمهوری اسلامی دارای ساختار قوی ومقتدری است که با تمسک به آنها و حرکت در مسیر رهنمودهای رهبر معظم انقلاب ، بدون شک پیروزی بزرگ را به همراه خواهد داشت .
دلیلی ندارد که اینچنین سرسختانه و بعضاً مغرضانه در خصوص این مرحله از مذاکرات اظهار نظر شود ، آنهم در شرایطی که رهبر معظم انقلاب با هوشمندی و آگاهی مثال زدنی این سال را به نام ” دولت – ملت ، همدلی وهمزبانی ” نام گذاری نموده اند و فضای سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی کشور نیاز مبرم به آرامش دارد .
بدون تردید جمهوری اسلامی ایران در این مجال توانست با اقتدار در رفتارهای غلط آمریکا نسبت به ملت مقاوم ایران تغییرات اساسی ایجاد نماید تا جایی که مقامات آمریکا و اوباما مجبور شدند در نطق های خود ( علی رغم رجز خوانی های فروان ) عملاً اعلام کند که نمی توانند مقاومت ملت قهرمان ایران را از بین ببرند و عملاً با وجود گزینه های بسیار زیاد بر روی میز ، به ناچار راه مذاکره و گفتگو با جمهوری اسلامی را برگزیدند .
گفتگو و بازیادآوری بر سر نتایج و دستاوردهای مذاکره هم می تواند به ارائه تحلیل های درست کمک کند . اینکه جمهوری اسلامی چه می خواست و غرب چه می خواست ؟ اینکه آیا غرب علی رغم تهدیدات زیاد ، سرانجام پذیرفت ایران هسته ای را یا خیر ؟ آیا تصویب قطعنامه در سازمان ملل و لغو تحریمها وجهه آمریکا را دچار خدشه شدید کرد یا خیر ؟ آیا به فرض دستیابی به توافق و لغو تحریم ها ، برگشت پذیری تحریم ها از سوی آمریکا مورد تایید و همراهی جامعه جهانی خواهد بود ؟
تلاشهای تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی ایران در این مرحله و همچنین مراحل ، قابل تقدیر است . همانگونه که تا کنون با رعایت مصالح نظام و ملت ، عمل شده است ، انشاءالله با درایت و هوشیاری مسئولین سیاست خارجی ، کفتگوها همچنان به سمت حفظ عزت و افتخار جمهوری اسلامی ایران ادامه یابد و این پیروزی همدلی و همزبانی بیشتر بدنه رسانه ای و دلسوزان جمهوری اسلامی ایران با دولت و تیم مذاکره کننده را می طلبد .
نگرانی دلیل نمی شود ، چارچوب ها و اصول گفتمان جمهوری اسلامی در مواجهه با مسائل مرتبط با منافع ملی کشورمان را از یاد ببریم .
لینک مطلب در مرکز تحلیل و خبر سیاسی باصر
لینک مطلب در پایگاه اطلاع رسانی خوارزمی
لینک مطلب در پایگاه تحلیلی خبری 8 دی
هویت یک ملت حاصل تلاش نسلهای متمادی یک سرزمین در طی قرون مختلف است. در طی تمامی این سالها، دههها و صدهها، تجارب اندوخته شده نسلهای مختلف با دخل و تصرف به نسلهای بعدی منتقل میشود و این تدوام در تولید، بازتولید و انتقال تجارب تلخ و شیرین همواره در طول تاریخ جریان داشته است .
هویت همواره با دو مفهوم همسانی و تفاوت که اتفاقاً تعارض را نیز به ذهن متبادر مینماید، همراه بوده است و این یعنی علاوه بر داشتن خصوصیت عمومی در اصل و ذات الصاق مفهوم هویت به یک ملت، دارای ویژگیهای خاص ِ همان ملت نیز میباشد. این دو مفهوم در عمل به آنجا میانجامد که در قالب تعامل و برخود با نیروهای بیرونی، یک ملت از نظر فردی و اجتماعی کیست و دارای چه مرتبه و جایگاهی است. پس در چارچوب کلی، تربیت فرد و بازتولید هویت فردی وی به ایجاد قالبی مستحکم در مفهوم بازنشانی هویت اجتماعی میانجامد . بدون شک مشاهده نمادهایی از ایجاد تمایز از سایر هویتها در هوبت ملی کشورماست که غرور و بالندگی را همواره به احساس غالب همگرایی ملی میافزاید.
دستیابی به یک هویت مستقل برای جامعه آنچنان مهم است که اگر نیل به این هدف محقق نگردد، تاثیرات سوءای بر سلامت روانی فرد( به عنوان جزءای از کل) میگذارد و این ناهنجاری نیز بدون تردید در جهتگیری هویت در نسلهای آینده تاثیر سوء خواهد گذاشت.
نمودبیرونی تشکیل و بازنمایی هویت یک جامعه در زمانهای مختلف و با وجود بسترهای مناسب، امکان گسترش پیدا میکند و علاوه بر تاثیر ویژه در ساختارهای درونیاش، میتواند مرزها را در نوردیده و حدود ِ پیدایش تمدن بشری را نیز تسخیر نماید. در این بین اما مشاهده شد که نظام سرمایهداری حاکم بر مناسبات جهانی، تمام توان خود را برای ایجاد تغییراتی در ساختارهای مستحکم فرهنگ و هویت ملی - دینی به کار بسته است. همتی که در خصوص کشورمان در آستانهای مضاعف مورد توجه استکبار قرار گرفته است.
با در نظر گرفتن ساختار جامعهشناختی هویت میتوان به ابعاد اجتماعی، تاریخی، جغرافیایی، سیاسی، دینی، فرهنگی و ادبی رسید. با توجه به دایره وسیع ابعاد فوقالذکر و همچنین دستاوردها و پهنه وسیع تاثیرگذاری دوران دفاع مقدس، بدون شک ماهیت دفاع هشت ساله در برابر زیادهخواهیهای مستکبران با عاملیت عراق، عاملی بسیار موثر بر جنبههای زندگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی جامعه ایران داشته است.
شاید بعد از واقعه انقلاب شکوهمند اسلامی ایران که از منظر امام خمینی(ره) و همچنین در عمل، خود عاملی برای ایجاد هویت جدید ملی بود، دفاع مقدس وسیعترین و موثرترین بستر در تاریخ ایران برای ایجاد و تقویت هویت ملی و مشترک ایرانیان است. نکتهای که تاکید بر آن در این فرصت بسیار به جا خواهد بود، این است که قبل از ورود به نتایج و تاثیرات دفاع مقدس بر ایجاد هویت ملی مشترک در ساختارهای اجتماعی باید به نقش بینظیر حضرت امام خمینی(ره) در خلق شکوهمند راهبرد بسیج مردمی و به ظهور رساندن راهبردهای دفاعی ملت ایران اشاره نمود که در رأس هرگونه تحلیل و تفسیری از تاثیر دستاوردهای دفاع مقدس قرار دارد.
رهبری بیبدیل ایشان درست در سالهایی که ملت ایران از درگیریهای تجزیهطلبانه به ستوه آمده بود، قدرت انسجامبخشی و بازتولید هویت ملی جدید مردم ایران را به رخ سلطهگران کشید. تداوم این مقاومت و تاکید بر اصول باعث شده است که بعد از آن سالهای دفاع جانانه و با عزت(علیرغم رنجها و مهنتهای فراوان در جهت دستیابی به اهداف عالی) جمهوری اسلامی ایران به مرکز مقاومت و صدور فرهنگ پایداری با پسزمینه عرفانی و توحیدی در سراسر دنیا مبدل شود که طبعاً همان تاثیرات را در ساختارهای اجتماعی کشور نیز به خود دیده است. نظر فوکویاما در خصوص "ولایتپذیری شیعه" نیز موید همین مطلب است. آنجایی که می گوید ولایت پذیری شیعه ، او را تهدیدناپذیر کرده است . او در ادامه آورده است " شیعه پرنده ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیررس ما است . شیعه پرنده ای است که دو بال دارد ، یک بال ســـــــبز و یک بال سرخ ، بال سبز این پرنده همان مهدویت و عدالت خواهی اوست. چون شیعه در انتظار عدالت به سر می برد. شیعه امیدوار است و انسان امیدوار شکست ناپذیر است . شما نمیتوانید انسانهایی را تسخیر کنید که این انسانها بر این باورند که یک کسی خواهد آمد که علیرغم فراگیری ظلم و جور ، جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد . بال سبز شیعه همان فلسفه انتظار یا عدالت خواهی است . بال سرخ شیعه ، شهادت طلبی است که شهادت طلبی ریشه در کربلا و عاشورای حسینی دارد که این مسأله شیعه را فناناپذیر کرده است . "
شاید بسیج آهاد ملت ایران اعم از تفاوت در مذهب و ایدئولوژی و استفاده آن در جهت مبدل نمودن تهدیدها به فرصتهای کمنظیر و نمایش عظمت و قدرت بسیج مردمی، در تاریخ این سرزمین بینظیر باشد. قدرتی بیبدیل که به بازتولید هویت دینی و ملی ایران انجامید.
جنگ هشت سالهای که به جمهوری اسلامی ایران تحمیل شد به لحاظ نیروی محرکه آغازین با جنگهای متعارف جهان تفاوت اساسی داشت . در این میان آمیختگی فرهنگ دینی و روحیة مقاومت و ایجاد وحدت و یکپارچگی مردم در برابر مستکبران ، شکلی نوین از جنگ را پدید آورد که هیچ شباهتی به دیگر جنگهای جهان نداشت .
نمود آشکار فرهنگ شیعی و علوی که متأثر از وقایع تاریخی به ویژه عاشورا بود ، قلب تپنده فرهنگ شهادت طلبی در قالب مفاهیمی چون جهاد اکبر، تمنای شهادت و مبارزه با نفس بود . اریک بوتل پژوهشگر فرانسوی در مقالهای با عنوان «شهادت در ادبیات جنگ ایران» در این خصوص از اصطلاح قابل تامل " قربانی ابراهیمی " نام میبرد که مبنای تأیید متعالی یک سیاست قرار میگیرد .
به طور مشخص میتوان موارد ذیل را به عنوان رئوس دستاوردهای کلی دفاع مقدس در عامل موثر بر بازتولید هویت ملی و اجتماعی ذکر نمود:
1- دستاوردهای داخلی شامل :
الف) تقویت فرهنگ ایستادگی، پایداری و مقاومت: سالهای دفاع مقدس و نمودهای عینی و عملی استقامت و شجاعت ملت آزاده ایران در برابر زیادهخواهیهای مستکبران، مرحله به مرحله در طول خود سالهای دفاع و همچنین سالهای پس از آن، تقدس فرهنگ مقاومت و مشاهده عینی نتیجه پیروزمندانه آن را در باورهای مردم ایران(و همچنین تمامی ملتهای آزاده دنیا) تعمیق بخشید و آن را به عنصری از هویت ملی ایران تبدیل نمود.
ب) اتحاد ملی: در سالهایی که انقلاب اسلامی در گیر و دار مبارزه با عوامل جداییطلب و قومگرای اساتکبار در داخل کشور بود، دفاع مقدس به خلق یک انفجار عظیم تاریخی انجامید که تمامی مشکلات را با نمایش یک اقتدار بینظیر و سازمانیافته در سایه ایجاد وحدت و همگرایی قومی و مذهبی پشت سر گذاشت، تا جایی که هنوز هم بعد از گذشت سالها از آن واقعه، عزت و افتخار هیجانانگیز و لذتبخشی از یکدلی و یکپارچی را در روح ملت ایران زنده میکند. جنبههایی که در مشارکت همهجانبه ایرانیها از تمام اقوام و ادیان در دفع تجاوز، کمکهای مالی وجانی صرف نظر از تفاوتهای قومی و مذهبی، همکاری در تمامی کارهای مربوط به جنگ تحمیلی و ... نمایشی بینظیر از انسجام و بازتولید مولفهای قدرتمند در ایجاد هویت جدید اجتماعی را در معرض دید میگذارد .در واقع "من" را به "ما" تبدیل میکند و این یعنی خلق شکوهمند یک عنصر ارزشمند تولید هویت ملی.
ج) پیوند رگههای هویت ملی با بسترهای بینظیر معنویت: بدون شک از نمودهای آشکار دوران دفاع مقدس میتوان به ایجاد انگیزههای بینظیر و قدرتمند دفاعی، از سمت و سوی آموزههای دینی اشاره کرد. بدون تردید سالهای فرسایشی جنگ تحمیلی بدون اینچنین انگیزههایی نمیتوانست راه به جایی ببرد. هدفهایی عالیهای همچون ایثارگری در راه عقیده و وطن، از مثالهای عینی در این خصوص است.
د) اعتماد به نفس و خودباوری در غالب شکوفایی استعدادها و خلاقیت: این مفهوم با سالهای دفاع مقدس و روزهایی که جمهوری اسلامی به واسطه نزدیکی انقلاب عظیم و درگیریهای داخلی از توان مالی و نظامی بسیار پایینی برخوردار بود، گره خورده است. دستاوردیی که این روزها نیز از عوامل اصلی پیشرفت بینظیر ایران در عرصههای نانو، انرژی صلحآمیز هستهای، پزشکی، هوا فضا و غیره است.
ح) رشد فضائل اخلاقی و اجتماعی: در سالهای جنگ تحمیلی و پس از آن به وضوح میشود ردپای پررنگ فرهنگ جبهه را در بازتعریف ارزشهای اجتماعی و برافراشتن پرچم فضائل اخلاقی در جامعه مشاهده نمود. حتی آن دسته از نیروهایی که شاید با پسزمینه اعتقادی محکمی به میدانهای نبرد نرفته بودند، بعد از بازگشت، به چراغهای روشن فضائل ناب اخلاقی و الگوهای زنده مولفههای فرهنگی ناب، بدل شده بودند.
2- دستاوردهای بینالمللی شامل:
الف) تثبیت اقتدار نظام مقدس جمهوری اسلامی در معادلات بینالمللی: عوامل داخلی مذکور در بندهای قبلی به آنجا انجامید که جمهوری اسلامی ایران نشان داد علیرغم تمامی مشکلات داخلی و کمبود امکانات، میتواند در مبازره با زیادهخواهی هر مستکبری، پیروز میدان باشد، همانطور که در سالهای دفاع مقدس در برابر تمامی دنیای استکبار و زیادهخواه ایستاد.
ب) خلق راهبرد جدید دفاعی: تردیدی نیست که جنگ فی نفسه مذموم است اما به عنوان یک تجربه تحمیلی، میتواند دستاوردهای نابی را به همراه داشته باشد. تجربههایی که در بحبوحه تنگناهای اقتصادی، اجتماعی و روانی، ترکیبی خاص از روابط اجتماعی را شکل میدهند. نگرشهای متفاوت از جنگ فارغ از دلهرهها، نگرانیها، ویرانیها و ... دستاوردهای مهمی را پیش روی انقلاب اسلامی قرار داد که از آن جمله میتوان به ایجاد و درک مفهوم جدید از دفاع مقتدرانه اشاره نمود.
ج) اثبات کارآمدی نقش دین در مناسبات اجتماعی و ملی: همانطور که در گزینههای داخلی ذکر شد، در امتداد همان تعاریف، به جهانیان ثابت شد که راهبری دینی و هوشنمدانه میتواند باعث موفقیتهای بینظیری گردد، موفقیتهایی از جنس پیروزی در انقلاب، سالهای دفاع مقدس و دستیابی به پیشرفتهای خیرهکننده در سالهای پس از جنگ تحمیلی.
در انتها باید بر این نکته هم تاکید نمود که دستیابی به هویت اسلامی و ملی که از ره آوردهای تردید عامل اصلی پیروزی ملت قهرمان ایران بود و نشان داد که آموزههای دینی با کوچکترین عنصر ملی و سنتهای بومی و اقوام مختلف سازگار است و میتواند طلوع افقی روشن در آسمان تیره نظام سرمایهداری باشد.
" آنتونی کردزمن" ، کارشناس نظامی آمریکایی در این خصوص جمله قابل تاملی دارد که به نقش و تعامل دوسویه شهادت طلبی و پیشرفت در میدان جنگ اشاره می کند . وی می گوید : دقیقاً مشخص نیست که تأثیر حملات امواج انسانی بیشتر است یا تجهیزات پیشرفته، ... در جنگ ایران و عراق اغلب حملات امواج انسانی علیه نیروهای عراقی موفقیت را به همراه آورد .
شاید کمی فکر کنیم ، شاید ... . چه بسا همین زندهنگاهداشتن ارزشهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس که هویت اجتماعی و ملی جدیدی را در روح ملت ایران دمیدند، به زمینه سازی برای ظهور حقیقت مطلق نور بیانجامد.
نور ِ روشن ِ حقیقتطلبی در همین نزدیکی سو سو میزند، کمی به خود بیاییم.
غیر قابل انتشار در مجله پارسی نامه
لینک مطلب در مرکز تحلیل سیاسی باصر
حرف تو
در روزهایی که کانون توجه رسانه ای در دنیا به سمت و سوی تحولات عراق و مخصوصاً پیشروی های داعش در منطقه هدایت می شود و در روزهایی که کشورهای غربی داد ِ انزجارشان از تروریسم و ادعای کمک به مردم خاورمیانه برای حذف نژاد پرستان ، گوش فلک را کر کرده است ، خبری به ناگاه از درون ، مرکز و کانون اصلی این هدایت رسانه ای را دچار شوک می کند ... قتل یک نوجوان سیاه پوست آمریکایی در منطقه فرگوسن ایالات متحده .
صبح نهم آگوست سالجاری یکی از خیابانهای شهر فرگوسن شاهد زانو زدن نوجوان سیاه پوست آمریکایی در برابر پلیس بود ، اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود ، علی رغم تقاضاهای متمادی نوجوان سیاه پوست ، افسر پلیس که انگار دل پری از سیاه پوستان داشت ، بدون وقفه تیر اندازی می کند و لحظه ای بعد ، پیکر بی جان مایکل براون نقش بر زمین می شود تا شاید جرقه ای باشد برای نقش بر زمین کردن ، سیاستها و اعتقادات نژاد پرستانه دولتمردان آمریکائیی .
تا اینجا می شد ماجرا را غیر عمد تصور نمود و برای رفع شبهه و دلجویی از خانواده مقتول و هم نژادهای وی اقدام نمود تا داستان در همان برگ اول به پایان برسد ولی انگار بر ملا ساختن هویت اصلی سران ایالات متحده دورنمایی روشن بود از این حادثه .
در این بین اما گروه های اقلیت نژادی در آمریکا بیش از پیش احساس خطر کردند و برای جلوگیری از تکرار حوادثی از این دست ، لب به اعتراض آرام گشودند اما غافل از اینکه مهد دموکراسی خواهی در دنیا ، حتی سر سوزنی در این ماجرا اجازه ظهور دموکراسی را نمی دهد . شمع های روشن به یاد مایکل آنقدر برای نیروهای پلیس آمریکا سخت بود که از نیروهای ویژه برای خاموش کردن نور آزادیخواهی شمعهای مردم فرگوسن استفاده کرد .
حتی اعلام وضعیت اظطراری و سرپوش گذاشتن بر اصل واقعه هم باعث نشد تا این مسئله از چشم رسانه های جهان پنهان بماند . البته در روزهای ابتدایی رسانه های آمریکایی با برجسته سازی در تیترهای دیگر سعی در کمرنگ کردن ابعاد نژادپرستانه این ماجرا داشتند ولی با ادامه نا آرامی ها و افزایش دامنه اعتراضات ، مجبور به بازگویی ابعاد این ماجرا به افکار عمومی شدند . اما نکته ای که نباید در این بین فراموش شود این است که بازتولید توهمی حوادث طبق آنچه دولتمردان آمریکایی می خواهند از روندهای جاری در رسانه های آمریکاست . جایی که البته در ظاهر به ماجرا می پردازند و لی در عمل سمت و سوی ماجرا را کم کم و آرام آرام به سمت دلخواه خود هدایت می کنند . این است شیوه های دروغ گویی راست گو نماها !
حوادثی از این دست نشان می دهد هنوز ساختار آمریکا بر اصول دوران برده داری استوار است و حتی شخص اوباما که یک سیاه پوست است نمی تواند تاثیر مثبتی در بهبود این روند داشته باشد . جالب اینجاست که با تمامی این احوال هنوز هم آمریکا ادعای دفاع تمام قد از حقوق بشر را دارد و به همین بهانه هم ، مدام در امور داخلی کشورهای دیگر سرک می کشد و البته در مواردی این سرک کشیدن ها به وسیله هواپیماهای جنگی و نوازش بمبهای خوشه ای انجام می شود !
سوال اینجاست که چرا آمریکایی که برای دفاع از حقوق ایزدی ها و اقلیت های دیگر عراق ، اینقدر حساس است و حتی حاضر به مداخله نظامی شده است اما در خصوص مردم خویش هیچ حساسیتی ندارد و ابتدایی ترین شکل مطالبات مردمی با سرکوب شدید همراه می شود ؟!
در این اوضاع و احوال نباید ساکت نشست . با این ابرقدرت پوشالی و دروغگو ، باید مثل خودش رفتار کرد . در این بین موضع گیریهای مسئولین امور خارجه کشورمان نیز به جا بود و نشان داد که هوشیاری در رصد و استفاده به جا از این مسائل در حد خوبی است و ایران همچنان همانند گذشته مصمم است که نقاب را از چهره این فریبکار بردارد .
اظهارات معاون وزیر خارجه کشورمان درهمین راستا ، جالب توجه است ، ایشان آورده اند " باید به خواست مردم توجه شود، نباید از وسایلی استفاده شود که مردم نتوانند حرفشان را در این قضیه بزنند بلکه باید حقوق شهروندی رعایت شود تا مردم بتوانند اظهار نظر و مخالفتشان را با پدیده نژادپرستی به طور واضح اعلام کنند . ما درباره مصادیق مختلف در زمینه حقوق بشر اظهار نظر کردهایم و درباره وقایع اخیر آمریکا نیز نظر صریح خود را اعلام کردیم. قطعاً موضوعاتی از این قبیل را به عنوان امور داخلی نمیتوان مطرح کرد زیرا این پدیدهای شوم است و هیچ کشور و ملتی نباید به خودش اجازه دهد تحت هر عنوانی از آن دفاع کند و بر این اساس از دید ما کاملاً مردود است "