گزارش لحظه به لحظه تا صفر عاشقی 00:00
شب جمعه آسمون وقتی که می باره
بیشتر از شبهای قبل عطر قرآن داره
ببین امشب قلبم مثل آینه روشنه
آینه زلال من ، دیدنت عید منه
روز عید یعنی که وقتی از در تو میآی
نذر کردم امشب ، سفره چیدم که بیای
ساعت 20 پنج شنبه : کمی خسته ام و احساس غریبی دارم
ساعت 21 پنج شنبه : تاریکی شب ، حس غربتم رودر خودش محو میکنه
ساعت 22 پنج شنبه : خورشید هم من و تنها گذاشته و تمام امیدم به ماه بود که اونهم ، هوا ابریه
ساعت 23 پنج شنبه : ضربان قلبم تن می زنه ، انگار قراره اتفاقی رخ بده
ساعت 23:55 پنج شبنه : حس دلشوره عجیبی دارم .... خدایا .... چی می شه ....
ساعت 23:59 پنج شنبه : اوج احساس ، صدای نفسهام رو می شنوم....
ساعت 00:00 لحظه صفر عاشق : با تمام وجود بغضم را رها می کنم و فریاد می زنم :
الهم عجل لولیک الفرج
تنها ، عاشق ، گریون در حسرت نبودن تو
خسته ، بی کس ، موندم چشم انتظار دیدن تو
با بغض ، با اشک ، می گم که چشم انتظارم
هرجا هستی ، بدون که دوست دارم
بیا ، اینجا ، بی تو دارم میمیرم
بازم ، نیستی ، بی تو دارم می میمرم
غمگین ، دلتنگ ، بخاطرت خوندم
نیستی ، اما عمری قلبم و دنبالت کشوندم