سلام آقا .....
سپردی دست کی پیراهنت رو که هنوزم بعد از هزار سال برا مون پس نمی آره .....
عجب عطر نرگسی در این زمین می پیچه ، اگه این باد سرگردون بذاره ....
اگرچه عمر این دوری درازه
برای دیدنت ، امیدوارم
می دونم خیلی از تو دورم ، اما
تو یک روز می رسی ، من شک ندارم
تو یک روز می رسی و هر پرنده
دوباره عاشق پرواز میشه
به پایان می رسه دوریت و دنیا
از این پایان خوش ، آغاز میشه
تویی که دست های مهربونت
به هیچ دستی جواب رد نمی ده
نگو اونقدر تلخه سرونشتم
که دیدارت به عمرم قد نمی ده
می دونم گریه شبا مو دیدی
اینم می دونم ، این شب ماه نداره
از عطر سیب سرخ جمعه پیداست
دل من به دل تو راه داره
به دلتنگیم قسم ، ندیدن تو
واسه من بدتره از کور بودن
پریشونم از این بغض نفس گیر
گلایه دارم از این دور بودن
تویی که دستهای مهربونت
به هیچ دستی جواب رد نمی ده
نگو اینقدر تلخه سرونشتم
که دیدارت به عمرم قد نمی ده