عباس جان دلمان هنوز هم برایت تنگ می شود
مردی از آسمان بود .... با صدای اذان صبحی ..... در سالهای سختی که بر ایران می گذشت ، در سرایی از معرفت و امید در شیراز در سال 1329 به جهانی آمد که همیشه برای رفتن از آن بیقراری می کرد . تمام دوران زندگی اش را با عشق به مولایش حسین ابن علی (ع) گذراند ، او همیشه در حرفهایش می گفت : اگر هواپیما بال نداشته باشد خودم بال در آورده و بر سر دشمن فرود مى آیم و هرگز تن به اسارت نخواهم داد .
آری دوران ، در تمام دوران زندگی اش بر این کره نامأنوس همیشه به مولایش اقتدا می کرد ..... و آنروز که برای دلاوریهایش قطعه ای از این زمین بی ارزش که رنگ تعلق برایش داشت را به او دادند ..... بعد از رسیدن به خانه حواله اسارت زمینی اش را با حواله قطعه ای از بهشت تعویض کرد ....
او که بیقرار رفتن بود .... بعد از 120 عملیات موفقیت آمیز برون مرزی .... در شبی که هنوز یادمان هست .... 30 تیر 1361 .... بر فراز آسمان کفرآلود بغداد.... برایمان درس عشق را معنی کرد .... . او فقط 32 سال داشت !!! اما برایمان درسهایی از عرفان و سلوک را ترجمه کرد.... . عباس جان دلمان هنوز هم برایت تنگ می شود ...
یادمان نرود عباس پهلوان را ... مترجم علقمه را ....