همانطور که رهبر فرزانه انقلاب فرمودند ؛ مشکلات هست ، واین وضع موجود ، در خور مردم انقلابی ایران اسلامی نیست ولی نباید در هر مورد و مسئله ای که پیش می آید ، تمام تلاشهای نظام را زیر سوال برد .... ما ملتی آزاده هستیم و قابل مقایسه با کشور های دیگر نیستیم .... ما امتحان خود را پس داده ایم ..... قطعا مسولین محترم هم باید بیشتر تلاش کنند و مردم عزیز هم مثل همیشه از امام و انقلاب حمایت کنند ، تا ان شاءالله شاهد پیشرفت بیش از پیش ایران اسلامی مان باشیم ..... پس مراقب باشیم نقدهای مان رنگ طعنه به خود نگیرد ....
این روزها هر جا که میروی و هرکجا که می نشینی حرف ، حرف مرغ است . حرف اینکه چند صباحی است که بی وفا شده این مرغ ناقلا و خبری از سفره های 1 متری خانه های کوچکمان نمی گیرد !!! آنقدر این مسئله جدی شده که حتی در اخبار هم شنیدیم که سرانجام مرغ هم به افسانه ها پیوست و سیمرغ شد ....!!! این که چیزی نیست ، حتی صف طولانی مردم برای این جانور زبان بسته سر از اخبار شبکه های از خدا خواسته اروپایی درآورده ....!!!!
بد نیست با هم در تاریخ فقط کمی به عقب برگردیم و گذشته مان را مرور کنیم شاید .....
دهه 40 شمسی : سالها و روزهای سخت مبارزه بر علیه جور زمان .شکستن بت این پادشاهان جور و جفا شده بود مثل سیمرغ برای مردمان پاک و دیندار این سرزمین ..... .گذراندن جنگهای جهانی ...... اوضاع وخیم اقتصادی ..... بیماریهای واگیر دار و مرگ و میرهای فراوان .....سرقت دارائیهای مملکت ..... به شهادت رساندن علماء و بزرگان و خیر خواهان ایران اسلامی .... . همه چیز آشفته بود . هیچ چیز سر جایش نبود ..... حتی برای تکه ای نان مردم به حاضر بودند همه چیز شان را بدهند ..... فقر و بی عدالتی بیداد می کرد .... .طبقات اجتماعی با فواصل بسیار زیاد وجود داشت .... همه چیز برای قشر مرفه بود ..... حتی مردم اجازه بر گذاری مراسم های مذهبی را نداشتند .... با هزار و یک ترفن پای یک منبری می رفتند و چیزی یاد می گرفتند .... . آشفتگی در نهایتش بود ..... همه منتظر سیمرغ بودند....
دهه 50 شمسی : روزهای تلاش برای رهایی ..... روزهای خون و شهادت .... روزهای همدلی و یکپارچگی .... علی رغم تمام مشکلات فراوان اقتصادی و معیشتی ، مردم برای رهایی تتلاش می کردند ..... اهدافی بس بزرگ و والا که در سر داشتند دیگر جایی برای فکر به چیزهای دیگر باقی نمی گذاشت ..... .
سیمرغ آمد ...... امام آمد ...... آرامش دلهای بیدار مومنان آمد ......
تمام سختی ها به فراموشی سپرده شد و نور امید و ایمان به آزادی در چشمان پاک و معصوم جوانان این سرزمین موج زد ..... تمام عزمشان را جزم کردند و با سکان داری ، سکاندار آسمانی شان ، ارابه شکست ناپذیر فرعونیان زمان را واژگون کردند ..... بعد از پیدا کردن سرزمین مناسب ، دست به دست هم دادند و شروع کردند به بنا کردن ساختار و سازمان و حکومتی اسلامی ..... پایه ها را محکم بنا نهادند .... بنایی که تک تک مصالحش از خون جوانان و عالمان این دیار بود ..... با خون دل ، از خون پاک مردمان آسمانی این سرزمین پایه های حکومت اسلامی را بنا نهادند .... چه خانواده هایی که با اشک شوق همه هستی شان را هدیه می کردند به آزادی و اسلامی .در آخرین سالهای این دهه با برکت و پر فراز و نشیب بودیم که دشمن نادان قصد تخریب این بنای نوساز را کرد ، فکر می کرد پایه های این بنا آنقدر سست است که با یک ضربه از هم فرو خواهد پاشید ....
دهه 60 شمسی : در اوایل راه بودیم ..... پشتوانه های بزرگی را از دست داده بودیم .... مردان آسمانی ای که از همه چیز شان برای حفظ این بنای تازه بنیاد گذشتند و گذشتند از پل صراط ..... . سختیها به اوج خود رسیده بود ..... این بذر تازه از بند خاک آزاد شده در حال رشد بود و احتیاج به مراقبت فراوان داشت ..... مردمان آسمانی این سرزمین در این سالهای اوج سختی برای آبیاری خون خود را در پای این نهال تازه ریختند ..... چه مادرهایی که نو نهالان خود را برای حراست از این حکومت آسمانی روانه میدانهای مبارزه و جهاد کردن و آرزو می کردند که ای کاش بازهم فدایی داشتند برای تقدیم به امام و انقلاب اسلامی ..... و چقدر دل دریایی داشتند این فرشتگان .... . تمام دنیا یک طرف و ما هم یک طرف .... چقدر عادلانه بود از نظر زمینی ها ...... ولی عدالت خدا چیز دیگری بود ..... پیروزس اسلام وعده داده شده بود ..... .
هرچه بگویم از آن روزها کم است ..... به سبک امروزیها بگویم ...؟!!!! تورم بالابود ..... حساب ذخیر ارزی خالی بود .... آمار بیکاری بالا بود ..... امنیت سرمایه گذاری نداشتیم ..... زیرساختهای کشور ویران بود .... تعداد روستاهای بدون آب و برق بسیار بود .... شهرهای زیادی ویران شده بودند .... یادتان هست جیره بندی بود همه چیز ..؟!!! ما یحتاج رندگی مان را با کوپن می گرفتیم .... ؟!!! در تمام آن روزها امام و اسلام و انقلاب را حتی یک روز تنها نگذاشتیم .... .
دهه 70 شمسی : طوفان ویرانگر جنگ فیزیکی و نظامی فروکش کرده بود .... ویرانیها بسیار زیاد بود .... تحریمها بر علیه آزادی و اسلامیت مردم ایران به اوج خود رسیده بود .... تازه از آب و گل داشتیم در می آمدیم ..... دیگر وقت آن بود که به اوضاع سر و سامانی بدهیم .... جوانان بیکار ما روز به روز بیشتر می شدند .... دغدغه های مردم رنگ جدی تری به خود می گرفت ..... تلاشهای بسیار زیادی شد ..... زیرساختهای اصلی کشور بنا شد و آنهایی هم که ویران شده بود آباد گردید ..... با وجود تمام کاستی ها ، تلاشها برای رفع مشکلات مشهود بود ....
دهه80 شمسی : به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی آیت الله خامنه ای (دامت برکاته ) ؛ سالهایی بود که مورد تایید به طور کامل نبود . گرچه تلاشها برای آبادانی کشور ادامه داشت ولی کوتاهی های از طرف مسئولین بود که ایشان را هم به شدت دلگیر کرده بود .... از بازیهای سیاسی که وظیفه اصلی مسئولین را به وادی فراموشی می برد ، ناراحت بودند ..... . در بهبوهه این سالها بعد از پایان جنگ تحمیلی ، دشمن هیچگاه بیکار ننشست و هجمه هایی به مراتب سنگین تر از زمان جنگ به این انقلاب وارد کرد ..... این دشمنی ها در اواخر دهه 80 به اوج خود رسید .... فتنه 88 با تمام زشتیهایش گذشت و آن چیز که ماند ؛ رو سیاهی بود برای برخی و در عوض نشان از ابهت و اقتدار نظام مقدس جمهوری اسلامی و درایت سکاندار غرور آفرین این انقلاب حضرت امام خامنه ای داشت . نکته مهم و جالب توجه رو سفیدی مردم همیشه آگاه و در صحنه بود که اینبار هم دشمن را با خفت و خواری به عقب رانده بودند .
دهه 90 شمسی : انقلاب دیگر درختی تنو مند شده بود و بیدی نبود که با این بادها بلرزد .... تلاشهای شبانه روزی مسئولین و همیاری مردم در تمام این دوران مثال زدنی بود .... در این سالهای اخیر تلاشها برای خدمت رسانی به مردم لایق احترام ایران اسلامی شدت بیشتری به خود گرفت .... علی رغم تمام تحریمها ( تحریمهایی که اگر برای هر کشوری انجام می شد قطعا از پا در می آمد ) انقلابی که همه مان برای اینکه به این استواری برسد ، از همه چیز مان گذشته بودیم ، حرکتی شتابان رو به شد دارد ..... این حرکت رو به رشد و با این سرعت ، آنهم دقیقا مانند شنا بر خلاف جریان آب ، چیز کمی نیست که با آسانی بتوان از آن گذشت .....
یادآوری : فقط چند دهه اخیر را برای خودمان یاد آور شدیم ( دورانهای پر افتخار مردم این سرزمین در طول تاریخ کم نیستند ) ..... دیدد که چه سختیها و دشواریهایی را تحمل کردیم .... چه فرشتگانی را از دست دادیم .... از همه چیز مان برای حفظ این انقلاب گذشتیم ....
قطعا همانطور که رهبر فرزانه انقلاب هم فرمودند ؛ این شرایط در خور و شایسته این مردم پاک نیست .... خود ایشان هم همیشه در سخنان شان ، مسئولین را همیشه به وحدت دعوت می کنند تا این نیروی عظیم تلاش و جهاد هدر نرود .
مشکلات هست ..... بیکاری هست ..... تورم هست .....
همه اینها قبول . آیا این دلیل می شود که در این شرایط به هر بهانه واهی و مسخره ای ، اینطور تمام تلاشها را زیر سئوال ببریم ؟!!! من هم قبول دارم تمام مشکلات را ؛ ولی بعضی وقتها این نقد های دلسوزانه !! به سویی می رود که اصلا به نفع کشور و مردم نیست . هیچ اشکال ندارد ، اصلا نقد برای پیشرفت هر جامعه ای ( اگر آگاهانه باشد ) قطعا سبب پیشرفت است . کسی منکر این مشکلات نیست ، ولی بد نیست گذشته پر غرور مان را هم مرور کنیم .... یادمان هست چه مشکلاتی به مراتب عظیم تر از امروز داشتیم ؟! آنروزها چگونه برخورد کردیم ؟! نتیجه اش چه شد ؟! نتیجه جز پیشرفت و عبور از بحرانها بود ....؟! مگر شهدا و رزمندگان اسلام با یک کمبود تفنگ یا فشنگ ، جا زدند که ما ( برخی از ما و مسئولین ) امروز با این خس ها و خاشاکهای سر راه انقلاب جا بزنیم ....؟! ما را چه شده است ؟!
یک داستان هست که می گوید :.... بچه ها شوخی شوخی به گنجشکها سنگ می زنند و گنجشکها جدی جدی می میرند... خیلی از ما شوخی شوخی سنگ می زنیم ولی اینکار ما جدی جدی به نظام لطمه می زند . خودمان هم که ادعای اسلامی و انقلابی بودن مان می شود ... هرجا که می نشینیم اینقدر از مرغ بی چاره می گوییم که این بادکنک کوچک را به بالن بزرگی تبدیل می کنیم که دیگر کنترلش هم از دست ما خارج می شود ...!!! و کارمان به جایی میرسد که دیگر سخنان رهبر معظم انقلاب و مراجع عالیقدر نیز برای مان جدی تلقی نمی شود ...
کمی فکر کنیم و نقد های دلسوزانه مان را ، در جایش و با استدلال و راهکار مطرح کنیم تا انشاءالله سببی باشد برای رفع مشکلات و عبور از بحرانها .
این را یادمان نرود که مسائلی از این دست برای حرکت عظیم مردم و انقلاب اسلامی ، جز خسی بر آب نیست و سیمرغ رهایی و سپردن پرچم این انقلاب ( به سلامت ) به دست صاحب اصلی اش امام عصر ( ارواحنا فدا ) برای با غیرتان این میهن اسلامی هرگز افسانه نیست .