نویسنده : حدیث
امام خمینی (رض) : ما از جانب خدای تعالی مأمور ممالک اسلامی و استقلال آنها هستیم و ترک نصیحت و سکوت را در مقابل خطرهایی که پیش بینی می شود، برای اسلام و استقلال مملکت جرم می دانیم، گناه بزرگ می شماریم .
نقد یعنی حَرَس کردن ، نه تخریب کردن
در این یادداشت سعی بر این است به نقد و تنقید از زاویه ای شاید غیر متعارف نگاه شود ....مدتها بود که قصد داشتم در مورد نقد یادداشتی را بنویسم .... کمی صبر کردم و مطالب دوستان را بیشتر مطالعه و بررسی کردم .... فکر می کنم هنوز هم جا دارد کمی در این باره نگران باشیم .... فکر می کنم هنوز هم جا دارد کمی دلهره داشته باشیم .... اگر کمی و فقط کمی در این باره دقت کنیم به نتایج جالب توجهی دست خواهیم یافت ... مشکلی که امروز گریبان مان را در این زمینه گرفته ، این است که هنوز حتی بلد نیستیم نقد را بنویسیم .... یعنی حتی نمی دانیم نقد را با " قاف " دسته دار می نویسند و یا با " قاف " بی دسته ...!!!! این طور حرکت و فقط کپی برداری از دائیه داران این عرصه چیزی ره آورد ندارد جز کشیده شدن به ورطه تهمت و توهین و ایجاد اتهاب و درگیری ....
بد نیست ابتدا یاد بگیرم که نقد یعنی چه و انتقاد یعنی چه ....
نقد " Review "یعنی اینکه بررسی همه جانبه و تحلیلی و تطبیقی یک موضوع و ارائه راهکار مناسب و انتقاد " Criticism "یعنی فقط جنبه منفی موضوعی را دیدن وبیان کردن و در واقع یعنی عیب جویی .... پس فرق است میان نقد و انتقاد ... به نظر من در ایران کمتر کسانی هستند که نقد می کنند .... بیشتر افراد دنبال انتقاد هستند و تخریب ....
مشکل از روزی شروع شد که این کلمه به ادبیات فرهنگ ما اضافه شد ( کلمه ای که در تاریخ این سرزمین خود دارای معنی خاص و نظم یافته ای بود ولی دستهایی در کار بود تا معانی غربی آن وارد فرهنگ این سرزمین شود که متاسفانه شد ) و بیشتر به سمت نقد سیاسی گرایش پیدا کرد .... یعنی بدبختانه زمانی استفاده از این کلمه رواج یافت که کشور دستخوش تغییرات مهم و تاریخ ساز سیاسی و انقلابی بود .... ما حتی در ترجمه این لغات به فارسی هم دچار اشکال شدیم و بیشتر برای کلاس کار ، این کلمات را بکار می بردیم ....
وقتی یک نمود و نماد خارجی از فرهنگ داخلی ( در اینجا منظورمان فرهنگ نقد است ) وارد یک جامعه می شود ، قطعا باید فرهنگش هم با او وارد عرصه شود .... متاسفانه استفاده بی رویه و بی جا از این کلمات به شدت گسترش یافت ولی فرهنگ آن همزمان با آن وارد کشور نشد .... حالا گیریم فرهنگش وارد نشد ، سئوال اینجاست که چرا فرهنگ سازی نشد ....!!! از نقدهایی که در تاریخ این سرزمین شده و سرانجامی جز هضم شخصیتهای منتقد در تاریخ شده می گذریم و کمی به جلو می آییم ....
بد نیست کمی فکر کنیم که در کجای تاریخ قرار گرفته ایم .... اصلا برای چی انقلاب کرده ایم و قصد و هدفمان از انقلاب اسلامی ایران چه بود .... اصلا امام خمینی ( رحمه الله علیه ) برای چه قیام کردند ....
به نظر شما اصلاً یک فرهنگ و یک انقلاب ، بدون نقد و بررسی نقاط ضعف و قوت و تدوین یک راهکار مناسب ، هرگز شاهد پیشرفت خواهد بود .... خوب حالا که جواب اکثرتان منفی است ، باید ببینیم برای تحقق این شعار بزرگ جمهوری اسلامی چه کارهایی انجام داده ایم ...
اگر مسلمان هستیم و ادعای اسلامی بودن داریم باید بدانیم که نقد یک اصل لازم و ضروری برای زندگی انسان و مخصوصاً مومنان در دین مبین اسلام معرفی شده است .... مگر ما ادعای انقلابی بودن نداریم ؟ مگر ادعا نمی کنیم که امام خمینی ( رحمه الله علیه ) بنیانگذار این جمهوری بابرکت است ؟ مگرادعا نمی کنیم ولایت مدار هستیم و مطیع ولایتیم ؟ پس چرا کمی در باره سیره عملی این بزرگان تفکر نمی کنیم و آنها را بکار نمی بندیم ؟ مگر نشنیده ایم که امام خمینی (رض) چقدر برای جا انداختن این روحیه نقد ، تلاش می کردند ؟ ایشان از همان زمان تدریس شان همیشه به شاگردهایشان می فرمودند که : " مجلس درس و بحث است، مجلس وعظ و خطابه نیست،چرا ساکت هستید و حرف نمی زنید ". همین روحیه نقد امام (رض) بود که سبب شد وی بعد از بررسی و تحلیل اوضاع جور زمان و مشاهده نا بسامانی های امت اسلام ، دست به قیام زد برای بر طرف کردن موانع ایجاد یک جامعه اسلامی . ایشان حتی در جایی نیز فرمودند که " هر سخنی گفته می شود، به نظر تنقید بنگرید، هر چه صاحب سخن هم بزرگ باشد، انسان نباید فوراً حرف او را بپذیرد، بلکه باید دقت و بررسی کند " .... و اما بعد از شناخت جایگاه نقد ، باید نقد کردن و نقد شدن را بیاموزیم .....
در ابتدا باید بدانیم نقد سه وجه دارد ؛
- کسی که نقد می کند
- کسی که نقد می شود
-کسی که نقد را می شنود
اولین قدم در نقد کردن این است که روحیه نقد را در خودمان و جامعه ایجاد کنیم ..... یعنی ابتدا نقد را بشناسیم و جوانب و مراحل آن را درک کنیم .....و اینکه هیچ وقت خودمان را مبرا از نقد ندانیم ....
دومین قدم این است که ایمان داشته باشیم اگر انتقادی به جا باشد و به حق ، صد البته باعث پیشرفت هر سه جریان ( نقد کننده ، نقد شونده و شنونده نقد ) خواهد شد ....
سومین قدم این است که سعی کنیم در موردی که می خواهیم نقد کنیم ، کامل و جامع مطالعه و تحقیق کنیم و خود نیز در آن مورد آگاهی و علم داشته باشیم .... همانطور که در امام خمینی (رض) نیز فرموده اند : " کسی که امر و نهی می کند، باید آگاهی داشته باشد که آنچه از معروفها که در جامعه جامه عمل نمی پوشد چیست؟ و آنچه انجام می گیرد از منکرها کدام است بنابراین، کسی که چنین شناختی ندارد، بر او انجام این دو وظیفه لازم نیست" . بیشترین ضربه را اسلام در طول تاریخ از این منتقدان نا آگاه و جاهل خورده است .
چهارمین قدم این است که علاوه بر رعایت موارد فوق ، رعایت جوانب ادب و احترام را در ارائه نقد بنماییم .
موارد زیاد دیگری مترتب بر این مسئله نقد وجود دارد که در چهارچوب ارائه این یادداشت قرار ندارد ....
خوب به اینجا رسیدیم که نقد را باید شناخت و دانست شیوه نقادی را .... حالا به نظر شما در این دوره از شرایط حساس تاریخ و انقلاب اسلامی ، جایگاه نقد عادلانه و درست کجاست ؟ چقدر سعی کردیم این روحیه را در مردم تقویت کنیم ؟ چقدر سعی کردیم خودمان عملی به مردم ، این مقوله را آموزش بدهیم ؟ چقدر سعی کردیم سخنان امام خامنه ای ( دامت برکاته ) را که سعی بسیاری می کنند در جا انداختن این مسئله در بین پایه های انقلاب ، یعنی جوانان ، به گوش جان بخریم ؟ کجا هستند آن کرسی های آزاد اندیشی که پیشنهاد امام خامنه ای بودند ؟ این فقط یک نمونه کوچک و متذکرانه است برای ما که ادعای گوش به فرمان رهبری بودن را داریم .....
مناظرات تلوزیونی زمان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را حتماً یادتان هست .... یک کلاس عملی و توجیهی بسیار بزرگ و مناسب و تئوریزه شده بود برای نشان دادن روحیه نقد و نقد پذیری !!! پاسخهای مسئولین و من جمله سران سه قوه را در باره ایرادهایی که به همدیگر می گرفتند را یادتان هست که ، نه تند بود ، نه بی ادبانه و نه نشانی از تحقیر و توهین داشت !!! کلاسی بزرگتر از این برای نشان دادن راه و شیوه درست نقد و نقادی سراغ دارید ؟!!!! احسنت به آقایانی که دائیه نقد پذیری دارند و با کوچکترین نقد ، شروع به جواب فوری و همراه با توهین به یکدیگر می کنند و سر انجام در کمال متانت ، ندای مظلومیت شان گوش فلک را کر می کند !!!
انتخاب راه با شما .... نقد منصفانه و همراه با راه حل و نتیجه اش آینده ای روشن .... ویا تخریب و توهین و آینده اش سیاه ....