نویسنده : حدیث
در قسمت قبل در مورد اشتباه آذر بایجان در رابطه با اسرائیل صحبت کردیم . در این قسمت در مورد کلاه گشادی که از این رابطه بر سر آذربایجان رفته خواهم گفت . برای مطالعه قسمت قبل بر روی عکس زیر کلیک بفرمائید .
قسمت اول : عملیات موشاو
قسمت دوم : فریب خوردگان
سکانس اول :
همانطور که مطلعید کشورآذربایجان درارای جمعیت یهودی نسبتاً قابل توجه نسبت به کل جمعیتش ، می باشد ، که همین موضوع نیز مزید بر علت شده برای فکر نفوذ اسرائیل در آذربایجان . این سیاست همزادپنداری و مظلوم نمایی قومیتی در تمام کشورهای دنیا ، مشکلاتی را به وجود آورده و کشور خودمان نیز سالهای سال ازاین موضوع ضربه خورده که بعد از انقلاب اسلامی به واسطه وحدت ایجاد شده ، طرح دشمنان ایران اسلامی ، به یاری خداوند تا کنون شکست خورده است .
آیا آذربایجان هم می تواند مثل ایران باشد ؟ قطعاً جواب منفی است . در این میان اسرائیل در ابتدا یهودیانی که اتفاقا آذری هم بودند و به سرزمینهای اشغالی مهاجرت کرده بودند را از بقیه یهودیان مسقل کرده و آنان را به فکر ایجاد روابطی با هم مسلکان هموطن خود انداخت . سپس با ایجاد روابط محدود بین یهودیان دو کشور وارد بازی شد . البته طبق روال همیشگی ، اسرائیل با زیرکی شروع این رابطه را با اعلام یکی از نمایندگان یهودی پارلمان آذربایجان به رسانه ها کشید . این بازی خطرناک قطعاً هم به ضرر یهودیان آن منطقه است و هم به ضرر آذربایجان و هم به ضرر کشورهای منطقه . چرا که این قسمتی از بازی دراز مدت اسرائیل در منطقه است . در واقع اسرائیلبر آن است که با ایجاد یک سازمان اجتماعی از یهودیان آذربایجان ، از آنها برای ایجاد روابط عمیقتر اقتصادی و شاید هم نظامی بهره برداری کند .
سکانس دوم :
اسرائیلیها بعد از گام اول ؛ از دروازه روابط تجاری وارد آذربایجان شدند و کم کم این روابط به روابط گسترده اقتصادی انجامید . همانطور که روشن است برقراری روابط گسترده اقتصادی فقط در بستر یک رابطه سیاسی مطمئن قابل اجرا و تداوم است . ورود شرکتهای مخابراتی بزرگ به آذربایجان ، نمودی از این روابط است .
بعد از این مرحله که ملزوم مرحله جدید بود ، روابط سیاسی گسترده به همان مسیری رفت که اسرائیل انتظار داشت و آن چیزی نبود جز ایجاد ترس و رعب در بین دولت مردان آذربایجانی از کشورهای همسایه ،به خصو ترس از جمهوری اسلامی ایران که در حال تبدیل شدن به قدرت بلامنازع سیاسی ، علمی و انشاءالله اقتصادی در منطقه است . همان چاهی که بسیاری از کشورهای عربی منطقه نیز به راحتی در آن افتادند و سود سرشاری را نصیب اسرائیل کردند . بله درست حدس زدید ، فروش تسلیحات نظامی به بهانه اینکه می خواهند کشور دوست خود را از لحاط دفاعی مستحکم کنند تا مبادا در مناقشات منطقه ای از سایر کشورها کم بیاورد !
اوج این استراتژی اسرائیل را می توان در فروش یک میلیارد و ششصد میلیون دلاری ، هواپیماهای بدون سرنشین به آذربایجان دانست . جالب اینجاست که این کشورهای فریب خورده ، حتی توان هدایت و کنترل این تجهیزات را ندارن ، چه برسد به نگهداری و تعمیر آنها . و این دقیقاً همان چیزی است که اسرائیل خواهان آن است . یعنی استفاده از آن تجهیزات به نفع خودش در منطقه . این پایان راه نبود برای احساس غرور اسرائیل از به دام انداختن آذربایجان . چند ماه قبل شرکت اسرائیلی " رافائل " اعلام کرد که قرار دادی را به آذربایجان بر سر تحویل موشک های ضد تانک ، منعقد کرده است .
کاربه جایی رسیده که حتی مایحتاج مردم آذربایجان هم از تولیدات و کالاهای اسرائیلی است . حتی اسرائیل برای همراه کردن مردم ، از کودکان آذربایجانی هم نگذشته است . برگزاری نمایشگاههای مکتاب مشترک ، برگزاری تورهای گردشکری مشترک و ارسال لوازم آموزشی برای کودکان و .... .
از این نکته هم نمی توان گذشت که شاید یکی از اهداف اصلی اسرائیل در کنار سایر اهدافش ، استفاده از منابع نفتی غنی آذربایجان است ، چیزی که با برقراری خطوط انتقال نفت آذربایجان به اسرائیل به خوبی مشخص گردید .
چیزی که بیشتر به چشم می خورد ، روابط آشکار این دو کشور است . ولی وقتی الهام علی اف می گوید ؛ روابط آذربایجان با اسرائیل مثل کوه یخی است که 9 دهم آن زیر آب است ، باید بر روی گستردگی این روابط تا آن حد نیز فکر کرد . البته علی اف در این دوران بیشتر به فکر حفظ قدرت خود است ، به همین دلیل سعی دارد از دوستان یهودی با نفوذ خود کمک بگیرد . دوستانی که نفوذ گسترده ای در اسرائیل ، آمریکا و حتی روسیه دارند .
سیاست اسرائیل در این جریان ، امروز نمودی پیدا کرده و آنهم ، حضور در مرزهای شمالی ایران . همانطور که در ماههای اخیر اعلام کرده است ، قصد دارد از خاک و توان نظامی آذربایجان برای حمله به تاسیسات نظامی ایران استفاده کند . البته این استراتژی فقط برای تحت فشار گذاشتن ایران نیست ، اسرائیل برنامه هایی از این دست را نیز برای سایر کشورهای منطقه قفقاز و کشورهای جدا شده از شوروی سابق دارد . از نقش پنهان اسرائیل که با فروش سلاح در منطقه قفقاز ، بازی می کند ، به راحتی نمی توان گذشت . مثلا نقش سلاحهای فروخته شده به آذر بایجان برای ادامه مناقشاتش با ارمنستان .
سکانس سوم :
در کنار تمام این برنامه های موزیانه و هوشمندانه ، حالا نوبت به بهره برداری اسرائیل از ایجاد این روابط با آذربایجان است . یکی از این موارد که مورد نظر ماست ، در رابطه با ایران است . اسرائیل در دورانی به سر می برد که در جامعه جهانی به نوعی در انزوا قرار گرفته است . بیداری ملتهای آزاده جهان و قیام آنها علیه استبداد زمان که عامل اصلی آن اسرائیل و آمریکاست ، دلیلی بر این مدعاست . شکست اسرائیل در متقاعد کردن ایران برای دست برداشتن از فن آوری هسته ای دلیل دیگری ست که اسرائیل را عصبانی کرده است .
اسرائیل که خود را در عقب راندن ایران از حقوقش ، نا امید یافته به دنبال راهی است که بتواند فشارها بر علیه ایران را تقویت کند . طرحی که اسرائیل هم اکنون از آن به عنوان طرحی برتر یاد کرده ، طرح موسوم به " موشاو " است . این عملیات از آغاز شدت گرفتن روابط بین آذربایجان و اسرائیل ، طراحی شده بود . طرحی که به تملک اراضی کشاورزی و طبیعی مناطق مرزی مشترک آذربایجان با ایران بر می گردد . هدف اسرائیل از انجام این طرح ایجاد پایگاههای نظامی و اطلاعاتی در مناطق مرزی با ایران است ، تا از آن طریق فعالیتهای جاسوسی خود را در منطقه بر علیه ایران در آن مکان سازماندهی و تحلیل کند ، ولی غافل از اینکه جمهوری اسلامی ایران قبل از افشای ویکی لیکس ، خود در حال انجام عملیات ضذجاسوسی علیه اسرائیل در آن منطقه بود .