نویسنده : حدیث
رویکردهای متفاوتی در جنگ نرمی که ایالات متحده آمریکا بر علیه ایران در پیش گرفته است متصور می باشد . نظریه اول آمریکائیها این است که از هرگونه اقدام جنون آمیز و شتاب زده که همراه با خشونت باشد پرهیز گردد ، چر اکه این کار عملاً موجبات تشدید تنفر قلبی و عمیق مردم ایران را از آمریکا فراهم می کند و این همان چیزی است که می تواند معادلات پیش بینی شده برای ایران ( اینکه بر خلاف گزینه نظامی ، می توان از طریق روشهای نرم افزاری به فکر پیشبرد اهداف ایلات متحده آمریکا بود ) را بر هم بزند . البته نکته مهمی که وجود دارد این است که در تمامی این ارکان طراحی شده برای پیشبرد اهداف جنگ نرم ، رد لابی صهیونیسم به روشنی مشاهده می شود... در این یادداشت نگاهی به نقشه عملیاتی پروژه پنج ضلعی پنتاگون خواهیم انداخت .
در این میان ایالات متحده نوعی دیپلماسی را طراحی کرده است که شامل برنامه هایی است که به منظور تحریک و جهت دهی به افکار عمومی در یک کشور به وسیله قدرت رسانه و خبر سازی است . البته این اصطلاح برای اولین بار در آمریکا توسط ادموند گولیون ( رئیس مدرسه حقوق و دیپلماسی فلچر در دانشگاه تافت ) در سال 1965 میلادی به کار گرفته شد . چارلز کیگلی ، دیپلماسی عمومی را معادل مودبانهتر برای واژه تبلیغات میداند و آن را گسترش نظاممند اطلاعات به منظور تاثیرگذاری بر افکار عمومی تعریف میکند این دیپلماسی شامل برنامههای مورد حمایت دولت که با هدف اطلاعرسانی یا تاثیرگذاری بر افکار عمومی در کشورهای دیگر انجامی میشود و شامل انتشارات ، تصاویر متحرک ، تبادلات فرهنگی ، رادیو و تلویزیون میگردد . این نوع به اصطلاح دیپلماسی چند هدف اصلی را شامل می شود :
1 - وادارنمودن کشور هدف و سمتدهی افعال آن در جهت مقاصد خویش .
2 - ایجاد جو عدم اطمینان نسبت به رهبران تصمیمگیرنده و اختلال در فرایند تصمیمگیری .
3 - اختلال در سیستمهای تجزیه و تحلیل و مدیریت تصمیمگیری و کاهش قابلیت و توان تصمیمسازی سیستمی .
4 - کاریکاتوریزه کردن ؛ بزرگ و کوچکنمایی اموری که شاخص منافع و هنجارهای ملی و حکومتی را تحت تاثیر قرار میدهد .
5 - انحراف افکار عمومی از اهداف مهم به امور دلخواه مجریان دیپلماسی عمومی و ترویج شیوههای مطلوب خود با مطالعه تفاوتها و گرایشهای مختلف رایج در جامعه .
6 - تفرقه که مستلزم جدایی مردم از حاکمیت است ، با نسبت کذب دادن و متهم کردن .
7 - انشعاب ؛ دسته دسته کردن گروههای فکری ، قومی ، مذهبی ، جنسی و ... . عمده کردن نکات افتراق و به فراموشی سپرده شدن نکات اشتراک.
بعد از طی سه مرحله ( دیپلماسی عمومی – روابط عموی – حمایت پخش و صوت و تصویر بین المللی ) که همان سیاست سازی و به اصطلاح تعریف خط مشی جنگ نرم بود ، نوبت به مراحل عملیاتی اطلاعاتی (که مجموعا واحدهای گوناگون جنگهای الکترونیک ، سیستم آفندی پدافندی رایانهای امنیت عملیات ، فریب و عملیات روانی را شامل میشود )و میدانی می رسد . این مرحله به طور خلاصه شامل این موارد است :
1 - حذف تحلیلگران و صاحبنظران امورخاورمیانه و جهان اسلام که با سیاستهای آمریکا مخالف هستند و یا جلوگیری از استفاده آن به عنوان مشاور دولتی .
2 - استفاده از رسانههای جمعی و تهاجم تبلیغاتی به منظور تغییر رژیمهای منطقه از جمله تلاش برای سرنگونی دولت ایران با استفاده از این روش .
عناصر این ارکان : آموزش جوانان در جهان اسلام از طریق ارسال کتب ، آموزش معلمان ، مشارکت در تدوین برنامههای درسی ، ارتباط بین دانشگاهی و ... ؛ تبادل متخصصان از طریق دادن بورسیه ، دورههای آموزشی و ... ؛ مهاجران و مسلمانان مقیم آمریکا برای بیان شرایط زندگی در آمریکا ، باب تبع آنان .
3 - معرفی دشمنان ساختگی به منظور حمایت مردم آمریکا . قبلا شوروی و امروز اسلام و ... .
4- جایگزین اسلامگرایان آمریکا با مسلمانان سکولار . با کمک به مسلمانان سکولار .
5 - طرح موضوعات مرتبط با نگرانیهای امنیتی و سیاسی آمریکا مثل نابودی سلاحهای کشتار جمعی ، عراق و مبارزه با تروریسم .
حالا بعد از پشت سر گذاشتن تمامی این مراحل عملیاتی و اجرائی ، نگاهی کوتاه به اهداف پنج گانه پنتاگون در ایجاد بحران در کشورهای مختلف می پردازیم که همان ادهاف اصلی از اجرای برنامه های فوق الذکر منی باشد .
پنجضلعی پنتاگون ؛ نماد اهداف پنجگانه آمریکا در جهان ، به خصوص در خاورمیانه:
پنتاگون و نیروهای مسلح آمریکا همواره در پی اجرای این اهداف هستند :
1 - دولتسازی
فرایند تغییر و تعدیل نظامهای سیاسی از طریق تجاوز نظامی آشکار (کودتای 28 مرداد 1332 .هـ.ش ایران ، حمله به افغانستان و عراق) یا حمایت از گروههای مختلف و معارض (عملیاتپناه) در قالب برون به درون و یا در شکل طراحی و هدایت حکومتها توسط احزاب و نخبگان حقیقی و حقوقی در قالب درون در درون .
2 - ملتسازی
فرایند تغییر و تعدیل هویتها ، ارزشها ،آرمانها و عملکردهای گوناگون جهان از طرق مختلف در فرایندهای برون به درون (اشاعه دموکراسی و لیبرالیسم ، کمک به احزاب و نهادهای غیردولتی ،عملیات روانی و دیپلماسی عمومی) و همچنین رویکرد ایجاد و اشتراکات گوناگون هویتی در قالب یک حوزه جغرافیایی مشخص توسط نخبگان و نهادهای حکومتی در بسترهای درونی یک جامعه .
3 - نخبهسازی
تخطئه و تغییر مراجع موجود در جوامع و ایجاد حمایت از مراجع جدید پنداری ، گفتاری و کرداری . نخبگان حدفاصل میان ملتها و دولتها هستند و نقش اصلی را در هدایت و مدیریت آمال و اهداف جامعه ایفا میکنند .
4 -مذهبسازی
کنترل و تغییر در ترکیبات این شریان حیاتی به منظور دگرگون کردن کارکرد پنداری ، گفتاری و کارکردی آن .
5 - فرهنگسازی
تغییر و تبدیل در نظام باورها ، گفتارها و رفتارهای جوامع مسلمان و یا تغییر جامع و اضمحلال کامل نظام باورهای اسلامی . این فرایند همواره بخش جداییناپذیر از دکترین امنیت ملی آمریکاست .
نقشه راه عملیاتی پنتاگون در اهداف بلند مدت ایالات متحده :
پنتاگون(دولت ، ملت ، نخبه ، فرهنگ و مذهبسازی) از دو طریق تعقیب خواهد شد (به ترتیب و تقدم):
1 - قدرت نرمافزاری + قدرت سختافزاری(پنتاگون و نیروهای مسلح) .
2 - قدرت سختافزاری و نیروهای مسلح(پنتاگون) + قدرت نرمافزاری .
دکترین :
• قاعده - قاعده یعنی تغییرات بنیادین (القاعده) از طریق تغییرات تدریجی بازسازی هنجارها و قواعد موجود . (تغییرات تدریجی از درون)
• القاعده - قاعده یعنی ابتدا تغییرات بنیادین در برهمزدن نظم موجود (القاعده) منجر به بروز حاکمیت هنجارها و قواعد مطلوب جدید(قاعده) میگردد .
اجرای القاعده - قاعده در چند کشور از سال 1900 تا 1990 :
کوبا ، دومینیکن ، نیکاراگوئه ، اتریش ، کره جنوبی ، ویتنام و ... {و تغییرات افغانستان و عراق}