نویسنده : حدیث
پیامبر اعظم (ص) : من از مؤمنان و مشرکان بر امتم هراسی ندارم، چرا که ایمان مؤمنان مانع ضرر آنهاست و مشرک را نیز خداوند رسوا میکند، اما از منافقان بر شما هراس دارم چرا که از زبانش علم میریزد اما در دلش جهل و کفر است. سخنانی میگوید که برای شما دلپذیر است اما در پنهانکارهایی زشت انجام میدهد .
روزهای حساسی که شناخت حق و حقیقت با حیله گریهایی که صورت می گیرد و فضای غبار آلودی که بوجود می آید ، شاید در وحله اول خیلی ناممکن به نظر بیاید ... اما تنها راه نجات از این گرداب خانمان برانداز ، بصیرت و شناخت از مرزهاست ... مرز بین خوب و بد ، مرز بین حقیقت و دروغ ، مرز بین حق و باطل ، مرز بین دوست و دشمن ... مرز بین خودی و غیر خودی ... در مبحث شناخت خودی و غیر خودی ، ابتدا باید معیارها را شناخت و آنها را از هم تمیز داد ، معیارهایی که بوسیله سنگ محک مان که همان ولایت فقیه است ، معرفی شده و می شود ... این راه سرانجامش به شناخت دشمن و در واقع همان غیرخودی می انجامد و آن همانا نکته مهم و حساسی است که همیشه بدان تاکید شده است و قطعاً اگر به درستی صورت پذیرد ، عاملی است برای بقاء و ترقی جامعه اسلامی ...
خودی و غیرخودی در قرآن :
" لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشیرَتَهُمْ أُولئِکَ کَتَبَ فی قُلُوبِهِمُ الْإیمانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ یُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (مجادله -22) قومى را نیابى که به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند [و] کسانى را که با خدا و رسولش مخالفت کردهاند هر چند پدرانشان یا پسرانشان یا برادرانشان یا عشیره آنان باشند دوست بدارند در دل اینهاست که [خدا] ایمان را نوشته و آنها را با روحى از جانب خود تایید کرده است و آنان را به بهشتهایى که از زیر [درختان] آن جویهایى روان است در مىآورد همیشه در آنجا ماندگارند خدا از ایشان خشنود و آنها از او خشنودند اینانند حزب خدا آرى حزب خداست که رستگارانند " .
مردم عادی که اکثریت مردم این کشورند ، اصلا توجه و اعتنایی به این جناحبندیها و خطبازیها ندارند ؛ ولی دل مردم میشکند که ببینند در بالا رؤسا و مسئولان کشور با هم اختلاف دارند و با هم بدند . اصل خودی و غیرخودی به طور طبیعی به بحث التزام عملی به مبانی اصولی خود از جمله ؛ دینگرایی و دینگریزی ، اصلاح و افساد ، تولی و تبری ، وطندوستی و وطنفروشی و خدمت و خیانت داشته باشد ، برمیگردد . اگر مرزبندی بین خودی و غیرخودی شکسته شود همه چیز به هم میآمیزد و حق و باطل از هم تفکیک داده نمیشوند و ارزشها و هنجارهای الهی رنگ میبازند و صلاح و فساد و ایمان و کفر به همزیستی میرسند و طبیعی است که در چنین شرایطی اساس دین متزلزل و نابود میشود و این همان چیزی است که از اهداف اصلی برنامه های اجرایی غیر خودیها استنباط می شود .
رهبر عزیزمان در تعریفی بسیار روشنگرانه و زیبا به توصیف و تعیین مرزهای بین خودی و غیر خودی اینچنین می پردازند : «گفته میشود خودی و غیرخودی . حالا خودی و غیرخودی داریم یا نداریم ؟ اگر بخواهیم ملت را حساب کنیم ، نه ؛ آحاد ملت همه خودیاند . اما جریانات سیاسی ، بله ؛ جریان خودی داریم ، جریان غیرخودی هم داریم . خودی کیست ؟ خودی آن است که دلش برای انقلاب میتپد ؛ به امام ارادت دارد ؛ برای مردم به صورت حقیقی - نه ادعایی - احترام قائل است . غیرخودی کیست ؟ غیرخودی کسی است که دستورش را از بیگانه میگیرد ؛ دلش برای بیگانه میتپد ؛ دلش برای برگشتن آمریکا میتپد . غیرخودی آن کسی است که از اوایل انقلاب در فکر ایجاد رابطه دوستانه با آمریکا بود ؛ به امام اهانت میکرد ، اما برای آمریکا اظهار علاقه میکرد ؛ کسی به امام اهانت میکرد ، ناراحت نمیشد ، اما اگر کسی به دشمنان بیرون از مرز یا همدستان آنها اهانت میکرد ، ناراحت میشد ! اینها غریبهاند ؛ ...»
در خصوص ویژگیهای خودی و غیر خودی ، درد دل بسیار است ... چه بگویم از آنهایی که با " لا اله الا الله " به نبرد با معصومین (ع) رفتند ... چه بگویم از کسانی که در طول تاریخ خود را مسلمان می نامیدند و صدالبته از اسلام نابی که برایشان تعریف شده بود ، بی خبر بودند و اسلام پاک و مهربان ، از همین منافقین یا غافلین ، ضربات بزرگی را دریافت کرد . در کلام معصومین (ع) به وضوح آشکار است که نقطه جدایی خودی و غیر خودی را " ولایت مداری حقیقی " معرفی کرده اند و رسیدن به اهداف اصلی اسلام جز با حرکت در جهت خودی به دست نمی آید .
البته شناختن غیر خودی هم در این دنیای پشت و رو ، هم کار ساده ای است و هم کار سختی ! امام علی (ع) در این باره می فرمایند : " ای بندگان خدا، شما را از منافقان برحذر میدارم؛ زیرا آنها گمراه و گمراه کنندهاند... به رنگهای گوناگونی در میآیند، از ترفندهای گوناگون استفاده میکنند، از هر وسیلهای برای فریفتن و در هم شکستن شما بهره میگیرند " . در اینجا مسئله شناخت و بینش ، پیش می آید ؛ چیزی که مهمترین مسئله برای به سرانجام رساندن اهداف عالیه اسلام و انقلاب است . امام خامنه ای (مدظله عالی ) در این زمینه می فرمایند : " مراقب باشید، دشمن را خوب بشناسید، مبادا از شناسایی دشمن غفلت کنید، غریبههایی که خود را در لباس خودی در همه جا داخل میکنند، اینها را بشناسید، دستهای پنهان را ببینید. " پس این معیارهایی که از حد فاصل بین خودی و غیر خودی بیان می شود ، می تواند بعنوان چراغ هدایتی راهگشای بصیرت افزایی ما باشد .
شاید این جواب حضرت علی (ع) به معاویه که می خواست خود و امام را از یک قبیله معرفی کند ، به روشنی بیانگر جان داستان باشد . ایشان در پاسخ اینگونه فرمودند : " امیرمؤمنان علی(ع) در پاسخ نامهی معاویه که میکوشید با عباراتی چون «ما و شما از یک قبیله ایم» خود را خودی معرفی کند، به این ملاک اشاره کرد و فرمود: "چنان که گفتی ما و شما، پیش از اسلام دوست بوده و با هم بودیم، اما آنچه دیروز از هم جدامان کرد این بود که ما ایمان آوردیم و شما به کفر گراییدید؛ و عامل جدایی امروزمان این است که ما پایداری ورزیدهایم و شما به انحراف کشیده شدهاید."
در این بخش از یادداشت چند ویژگی کلی و ، وجه تمایز بین خودی و غیر خودی در انقلاب را خدمت تان عرض می کنم ... شاید با شناخت و آگاهی از این نمادها و برچسبها ، بتوان روشنگرانه تر از این منافقین دورو بر حذر بود و چهره نفاق شان را هویدا نمود .
ویژگیهای خودی :
اسلام ، انقلاب اسلامی ، نظام اسلامی ، قانون اساسی ، اندیشههای امام خمینی ، رهبری و ولایت فقیه ، اصول و مبانی و ارزشهای دینی ، معیارهایی هستند که پایبندی یا عدم پایبندی نسبت به آنها ، خودی و غیرخودی را میشناساند . در واقع التزام عملی به مقوله های فوق الذکر و پایبندی در عمل به اهداف و آرمانهای امام و انقلاب ، می تواند معیار روشنی از لبه تاریک و باریک بین خودیو غیر خودی باشد .
ویژگیهای غیرخودی :
تشکیک در اصول و مبانی نظام ، رابطه با آمریکا ، همزیستی با همه گروهها اعم از خودی و غیرخودی ، پایبندی به ارزشها و هنجارهای غربی از جمله آزادی به سبک و شیوه دنیای غرب ، توجه و گرایش یکسویه به تعالیم اسلام و رهاکردن اندیشههای ناب حضرت امام خمینی ، از جمله القائاتی است که گروههای غیرخودی با نفوذ در تشکلهای دانشجویی در صدد تحقق عینی آن در میان فرزندان اسلام وانقلاب میباشند .
برای کمی تأمل ؛ تعریف غیرخودی ها از مرز بین خودی و غیر خودی !!! :
رئیس جمهور وقت (سید محمد خاتمی) در همدان : «هرکس قانون اساسی جمهوری اسلامی را بپذیرد و در چارچوب قانون عمل کند خودی و شهروند نظام اسلامی است و نظام موظف به دفاع از حقوق حقه او است ... هرکس قانون اساسی را پذیرفت باید به اصل ولایت فقیه نیز تن دهد ... »
مهدی کروبی روزنامه شما (21/5/78): به طور خلاصه به نیروهایی که قانون اساسی ، ولایت فقیه و حکومت اسلامی را در قالب اسلامیت و جمهوریت قبول دارند خودی میگوئیم ... ... در مسائل سیاسی ، آنهایی را خودی میگوئیم که جمهوری اسلامی ، امام(ره) ، اسلام ، همه قانون اساسی - مخصوصا اصل لایت فقیه که محوریت آن است را قبول دارند.»
موسوی لاری (وزیر کشور وقت) روزنامه خرداد (16/5/78) : در مقطع فعلی «خودیها» کسانی هستند که به وحدت ، عدم خشونت ، آرامش ، انسجام و جذب یکدیگر اندیشیده و مخالف خارج کردن عناصر مطلوب فعال جامعه از صحنه هستند .
چراغ هدایت :
امام خمینی (ره) : «من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف میکنم که بعض تصمیمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشتهاند ، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به راحتی از میان نمیرود ، گرچه در آن موقع من شخصا مایل به روی کار آمدن آنان نبودنم ، ولی با صلاحدید و تایید دوستان قبول نمودم و الان هم سخت معتقدم که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و حرکت به سوی آمریکای جهانخوار قناعت نمیکنند، ... . انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروهها و لیبرالها میخوریم . آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ، ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول ، که چرا مرگ بر آمریکا گفتید ! چرا جنگ کردید ! چرا نسبت به منافقین و ضد انقلابیون حکم خدا را جاری میکنید ؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی دادهاید ؟ چرا لانه جاسوسی را اشغال کردهایم و صدها چرای دیگر .»
باشد که با پشتیبانی از ولایت فقیه ، یگانه چراغ هدایت در این روزهای غبار آلود ، سربلند و پیروز از میدان شناخت و تدبیر ، بیرون بیاییم ... تا ظهور حضرت مهدی (عج) ...