شتر در خواب بیند پنبه دانه - براندازی فرهنگی
نویسنده : حدیث
ادعاهایی که گاهاً خنده دار به نظر می رسند ... رهیافتی از ایراد و ارائه به ظاهر شبهاتی که قابل تامل می نمایند ولی مانند کدو تنبل خودمان هستند ، تو خالی و صدا دار !!! در این مسیر تمام بار گناه را نمی توان بر این مدعیان دورغین نهاد . گاهی هم تقصیر و کوتاهی از خودمان است . اگر ما آگاهی کافی و وافی از شیوه های ارائه مطالباشان داشته باشیم که البته این شناخت احتیاجی به دارا بودن دانش فلسفه و یا سطح بالای دانش علمی دین ندارد بلکه بیشتر به بصیرت مان بر می گردد ... با اندکی مطالعه و روشن بینی به راحتی می توان خط سیر خنده دار و کودکانه شان را مشاهده کرد . با هم نگاهی اجمالی به دروازه ورودی اینان بر پیکره اسلام می پردازیم ... شاید همه تهاجم را بد بدانیم و گمان کنیم که هم آن و هم راههای ورودش را به خوبی می شناسیم ولی وضعیت امروز مان چیز دیگری نشان می دهد ... دشمن قلب ما را نشانه گرفته ... بیدار باشیم ... امیدوارم با معرفی ابعاد کلی و خط سیر نرم تهاجم فرهنگی بتوانم بستری برای ارائه شبهاتی که این بی دینان آفریدند آماده کنم .
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای ( دامت برکاته ) : نمیتوان پذیرفت که در یک جامعه با فرهنگ ، هر مطاع فاسد و مفسدی عرضه شود و هیچگونه مواخذه و مسئولیتی در قبال آن وجود نداشته باشد ، زیرا چنین وضعیتی عین هرج و مرج است . من یک عنصر فرهنگی هستم و مطلقا از طرح فکر مخالف احساس وحشت نمیکنم و از اینکه یک فکر صد در صد غلط در جامعه مطرح شود ، اضطراب و نگرانی نمیکنم. بیکار بودن و کم کاری دستگاه مسئول امور فرهنگی کشور در مقابل طرح نظرات غلط و نا حق ، خطرناک است و این امر موجب نگرانی است . همچنین کسانی که در مجموعه فرهنگی کشور قرار دارند ، نباید در تشخیص جبهه خود دچار اشتباه شوند . .... خطر بزرگ آنجاست که ما ناگهان خود را در در میان خطر یک جریان و فکر غلط احساس کنیم و با تصور خودی بودن آن از جبههبندی و مواجهه صحیح غافل شویم . آموزش عالی کشور باید علاوه بر عالم کردن دانشجویان ، نسبت به متدین کردن آنان اهتمام خاص داشته باشند . دستاندر کاران آموزش عالی اگر بتوانند جوانان دانشجو را متدین کنند ، دنیا و آخرت خود و دانشجویان را آباد کردهاند و اگر در این زمینه کوتاهی کنند ، به دنیا و آخرت خود و دانشجویان ضربه خواهند زد .
قابل تأمل : در ابتدای بحث به این جمله کاملاً دقت کنید : " این فلسفه دین "جان هاس پرس" و "جان هیگ" محصول و پیامش همین است که معاذ الله هیچ دلیلی برای وجود خدا نداریم ... . بعد نوبت این رسید که بگویند خدا هست ، دین هست اما دین کاری با سیاست ندارد . جریان"سکولار" مطرح شد . آن را هم دلسوزان حوزه و دانشگاه بررسی کردند و ثابت کردند که سیاست از دیانت جدا نیست . "سکولار" باطل است . ... بعد از آن گفتند دین هست ، سیاست هم دارد ، اما دین هر کسی به فهم اوست و سیاست هر کسی به فهم اوست و شد"پلورالیسم" و شد "صراطهای مستقیم" . این هم پاسخ داده شد . آنهایی که شبهه سکولار داشتند و میگفتند دین از سیاست جداست کم کم پذیرفتد که دین سیاست دارد ولی این بار گفتند ولایت ندارد ، مردم رشیدند ، ذیحقند و مردم وکیل میگیرند و ما وکالت داریم نه ولایت . ... کم کم رسیدند به اینکه بله دین هست . سکولار نیست ولایت دارد ، اما "ولی" این نیست ، دیگری باید باشد ! ما چه بخواهیم چه نخواهیم شبهه مرز نمیشناسد . وقتی مرز نشناخت خدای ناکرده این ویروس زمینه را فاسد میکند و در تاریخ هم از این تجارب کم ندیده است . "
در این مرحله است که وارد هدف اصلی شان می شوند که همانا ، براندازی فرهنگی است . در اینجا فقط به سخنان چند تن از هدایتگران این جریان در ایران اکتفا می کنم ، قضاوت با شما ست .
مصاحبه محمد امینی صاحب امتیاز انتشارات ایران زمین لس آنجلس با رادیو آمریکا : " به طور کلی کسانی که با قلم و اندیشه ارتباط دارند ، نسبت به این موضوع کمتر توجه دارند که حکومت ایران بر اساس یک کودتا یا یک توطئه برسر کار نیامده که با یک فشار ساده از میدان به در رود . حکومت ایران حکومتی است که با هشت سال جنگ در مقابل ارتشی یک میلیونی و تقریبا در مقابل همه کشورهای غربی مقاومت کرد . ... " و "آن جنبشی که (امام) خمینی در ایران به وجود آورد ، جنبشی بود متکی بر ارزشهای سنتی و جامعه سنتی ایران که در میان مردم ایران دارای نفوذ و پایهای دیرین است ؛ نه دیروز بلکه امروز هم دارای نفوذ و پایه است ... ."
منوچهر گنجی - دبیر کل سازمان حقوق بشر و آزادیهای اساسی : "... مبارزه فرهنگی - سیاسی مردم ما مبارزه ساکت و غیرمستقیم نیست ، بلکه به طور علنی و مستقیم و آشکار انجام میگیرد ... مردم و سیاستمداران ما میکوشند با بهرهجویی از فرهنگ غنی ایران ، عدم مشروعیت آخوندی را برملا کنند ... ، امروز جنگ بین آخوندها و ملت ما در میدان فرهنگ جریان دارد ... ، " نقل از خبرگزاری ج.ا.ا - نیویورک 3/1/68
شجاع الدین شفا : "... ما با جمهوری اسلامی مبارزه سیاسی نخواهیم کرد ، بلکه کار ما صرفا فرهنگی است و اصلا استراتژی ما مبارزه فرهنگی است . ... ، ما باید فرهنگ و بینش مردم را عوض کنیم . در این صورت آنها ، این کار را انجام خواهند داد ، ما برای براندازی رژیم اسلامی و روحانیت باید مردم را تغییر دهیم ، یعنی فرهنگ آنها را عوض کنیم ... ". ( نشریه ایرانشهر خرداد72 ) ( متن حرفهای شجاع الدین شفا )
برای درک جنبه های مختلف این تهاجم نرم معرفی چند تعریف ضروریست ، با کمی دقت به خوبی در می یابیم که دشمنان اسلام چقدر شناخت دارند از دین ما و چگونه سعی می کنند از راههای به ظاهر بی ربط شبهاتی را در دین برایمان ایجاد کنند :
1 - تعریف و انواع پلورالیسم
پلورالیسم یعنی کثرتگرایی یا تعددگرایی . تکثر نسبت به :
دین = پلورالیسم دینی
فرهنگ = پلورالیسم فرهنگی
سیاست = پلورالیسم سیاسی
پلورالیسم دینی ، مشی فلسفه و اجتهاد عقلانی نام میگیرد و منظری کلامی است که بالاتر از رویه عمل و رفتار ، به رفتار دینداران نظر میافکند ، پلورالسیم دینی نگاهی است مبتنی بر تراوش فرادینی که ادیان را در کنار هم مورد مطالعه و نقادی قرار می دهد و ادیان در طیفی مساوی و هم عرض و بدون برتری و در حجیتی مورد توجه قرار میگیرند . گفتگوی ادیان در حقیقت جواب به مساله تفاهم و حسن همجواری و وحدت مسالمت آمیز ادیان است . ... اهداف و انگیزههای اولیه در دیالوگ دینی میتواند زیاد باشد ، از جمله ... تقلیل به اصطلاح تعصبات و تصوراتی که مورد نظر میباشد .
پلورالیسم دینی چیست ؟
مراتب پلورالیسم دینی :
اول ـ اذعان به اینکه ادیان دیگری هم در کنار دین شخص هر فرد وجود دارد ، آگاهی و اطلاع از حضور و ظهور ادیان دیگر اولین گام در شروع و بروز پلورالیسم است .
دوم ـ تبادل نظر و گفتگو با ادیان دیگر ، به قصد یافتن دینی بهتر و صحیح تر .
سوم ـ همه ادیان آسمانی برحقند ، بدون آنکه هیچ تفاوت و اختلافی بین اسلام ، مسیحیت و یهودیت مطرح بوده باشد . در این منظر تبعیضی بین ادیان وجود ندارد .
"نباید تنها عنوان "دین" را به کار ببریم ، چون در این صورت ، مکاتبی که معتقد به خدا نیستند از حوزه دین خارج میشود و این نوعی تبعیض علیه آنهاست . " ( نقل از مجله معرفت شماره 15 ص 80) . مطابق مشرب کثرتگرایی ، راه سعادت و طریق رستگاری واحد نیست ، بلکه متعدد ، به تعدد آدمیان و به عدد ادیان و واحد مکاتب فکری ، مناهج و طرق مختلف است . تفسیر کثرتگرایانه بیانی فرادینی و بیروندینی است و در صدد تفسیری انسانمدارانه از دین است تا از موضع وحدتگرایانه فراتر رفته باشد : "هر چند موضع ادیان خداست ، اما باید [با] دید ثانوی اگر در یک جمع ، در یک فضا و محیط خدا مطرح نباشد ، ولی انسانیت مطرح باشد وعدهای بخواهند به عنوان انسان با هم صلحآمیز زندگی کنند ، خود این مساله مطلوب ادیان الهی است ( نقل از نامه فرهنگ سال دوم شماره 4) .
نظریه دیگر در این باب ، نظریه اشتراک پذیری یا شمولگرایی در مقابل و معارض با انحصارگرایی است که به طور ذاتی ادیان را انحصارگر میداند .
2 - معنا و مفهوم "تساهل "
تساهل (tolerance ) یا تسامح در لغت به معنی مدارا و مماشات ، مصالحه و با همدیگر کنار آمدن است . از نظر مفهومی به معنی دوستی ، تفاهم و محبت به کار میرود. در حال حاضر تساهل از موضوع سیاسی خارج و جای خود را به مناظره دین ، یعنی مصالحه وحدت و مشارکت ادیان داده است .
منشا و اسباب "تساهل "
اصل و خاستگاه تساهل در غرب است و به دوران رنسانس بر میگردد . رشد مکاتب فلسفی همچون لیبرالیسم ، پلورالیسم ، سکولاریسم ، پوزیتیویسیم (اصالت عقل ، مثبت گرایی )راسیونالسیم ( اصالت عقل ) و ... از وقتی آغاز شد که خدا و تصورات و تصویرهای متا فیزیکی و الهی از زندگی اجتماعی و فردی غرب حذف گردید .
شاخصهای تساهل :
1 ـ دیالوگ دینی : گفت شنودهای بین ادیان که از حدود 30 سال قبل (196 تا 1994 . م ) بیش از 20 اجتماع و کنفرانس بینالمللی در سطح وسیع بر پا گردیده است . نتیجه آن فراهم آوردن نوعی "غفلت تبلیغی" است .
2 ـ غربباوری ( غربپذیری ) : نقدی که بر پیکر سنت و دین و نظام میرود و بر آزادی دینی تکیه میشود عموما ، توسط لیبرالیستهای غربی صورت میگیرد و هدف آن نشر و حشر با آموزههای غربی است .
3 ـ پذیرش فرهنگ واحد جهانی : صحهگذاردن بر دهکده جهانی ، فرهنگ کلی حاکم بر جهان . "امروز اندیشیدن در دایره و دور بسته امکان پذیر نیست ، تفکر جهانی است"(مدرنیته ، دموکراسی و روشنفکران ، رامین جهانبگلو ص 8 ) .
4 ـ تحول خواهی و تحول طلبی : "دوران جدید ، دوران دریافت ویژه ای از فرد است که با قشریت و دین عجازی سازگار نیست و در این پیکار ، چیرگی ضرورت با خرد و خردمندی است" ( زوال اندیشه سیاسی در ایران ، دکتر جواد طباطبایی ) . "ما در 150 سال گذشته خیلی سعی کردهایم که به دوره جدید قدم بگذاریم ولی این سعی به جایی نرسیده است ریشه مشکل در ماهیت اندیشه ماست .... "(کیهان ، شماره 15 سال 72 ص9 ) .
5 ـ بحثهای فرادینی : نقادی از سنت ، مبانی و مقولات و معیارهای پذیرفته شده و مسلم و مشروع دین که نتیجهاش به شرح زیر است :
1 ـ ایجاد تردید در آحاد افراد دیندار
2 ـ تفسیرهای فرا دینی و فوق دینی ، دین را از معنی بخشی ساقط مینماید .
3 ـ جدا کردن دین از فهم دین
4 ـ به جای شرایط امکان دین به شرایط امتناع آن میپردازند .
6 ـ ایدئولوژی زدایی : اگر ایدئولوژی به معنای داشتن عقیده ، ایمان ، یقین و تعصب باشد ، ایدئولوژیستیزی ، نوعی تسامح دینی است و عامل بازدارنده تجدد و تمدن و پویایی است . "ایدئولوژی به گونهای که در چهار دهه گذشته در ایران سیطره پیدا کرد ، جز به بیراهه تعطیل اندیشه و از آنجا به بن بست تعطیل تاریخ منتهی نخواهد شد" . ( کتاب ابن خلدون و علوم اجتماعی ، ص 35 ، دکتر جواد)
7 ـ بشریکردن دین : نسبیت و شکاکیت معرفتی ترویج پیدا میکند و به جای دینی کردن عصر ( زمان و مکان متغیر و اصول و مبانی دینی ثابت ) ، عصری کردن دین صورت میگیرد و در نتیجه هیچ تفسیری از دین برای جامعه ملاک نخواهد بود و قداست دینی از بین می رود و نسبیت و شکاکیت در تمام مبانی دین ظهور مینماید .
نتایج ایدئولوژی زدایی :
1 ـ به نوعی الگوزدایی منجر میشود ( الگوهای شخصیتی و متکلمین دینی به عنوان مفسرین دین )
2 ـ در نتیجه شخصیت ستیزی ، سمبلهای ارزشی سقوط میکند و دینداران بدون دفاع میمانند )
3 ـ نظر و تئوری بیش از عمل و رفتار ارزش پیدا میکند و دینداری جای خود را به دینشناسی میدهد .
4 ـ تمام تکالیف ( اخلاقی و شرعی ) به تفسیر مبدل میشود و امر و نهی ها رنگ میبازد.