نویسنده : حدیث
این روزها عدم رعایت موازین اخلاقی و حدود شرعی و فرهنگی بین افراد جامعه کمی پررنگ شده است ... البته جای تعجب هم ندارد ، با وضع چنین قوانین و مقرراتی و نحوه اجرایی اینچنین بی تدبیرانه هم نمی شود بیشتر از اینها از وضع فرهنگی جامعه انتظار داشت ... مشکل رواج این هنجار شکنی ها و ارزش کشی ها از یک طرف و مشکل عدم برخورد با این مشکلات در طرف دیگر ، مسیری به ظاهر مشکل را برای حل این معظل پیش روی ما قرار می دهد ... یکی از مهمترین مسائلی که مورد نظر بنده در این یادداشت است ، عدم آشنایی کافی مسئولان فرهنگی با ابعاد مختلف نحوه حفظ ارزشهاست ... در این اوضاع آشفته فرهنگی که در رشته های مختلف آن به وضوح مشاهده می شود نکته قابل تامل این است که هنوز برنامه ای برای مبارزه با اباحه گری ( در مفهوم کلی یعنی : زمینی شدن ارزشهای آسمانی و آسمانی شدن ارزشهای زمینی ) و ترویج فرهنگ مبتذل به ظاهر مدرن غربی و ترویج خرافات در جامعه ، بین مسئولان دیده نمی شود ... به نظر شما مسولان مربوطه چقدر می دانند اباحه گری چیست و اصلاً چگونه می شود با آن مبارزه کرد ... همین اهانت هایی که گاه و بیگاه به ارزشهای اسلامی و انقلابی دیده میشود نتیجه همین بی توجهی ست ... اصلاً حواس مان هست که این اندیشه به ظاهر مدرنتیسم در فالب اباحه گری تا کجا در بین برنامه ها و محصولات فرهنگی ما پیش رفته است ؟! بنده مقصر اصلی در این جریان را مسولان اجرایی حوزه فرهنگی کشور می دانم ...
در این یادداشت سعی بر این است که چهره از نقاب این اندیشه و نمود اجرایی مدرنیسم در جامعه برداشته شود و رابطه بین ادعای مدرنیسم و اباحه گری مشخص شود و البته حداقل مسولانی که نمی دانند بدانند اصلاً با چه چیزی روبرو هستند ... مشکل اصلی این است که آنهایی که مسئولند در این زمینه اصلاً نمی دانند که با چه پدیده شوم و تهدید نرمی مواجه هستند ... تا این پدیده و اثرات آنرا نشناسیم ، چگونه می توانیم راه حلی برای مبارزه با آن پیدا کنیم ...؟!
قابل توجه آقای وزیر محترم ارشاد و مسؤلین فرهنگی :
در این میان ابتدا باید بدانیم این اندیشه از کجا نشأت می گیرد و سرچشمه اش کجاست و در مرحله بعد بدانیم کدام قسمت از ساختار اجتماعی فرهنگی ( یعنی ارزشهای اصیل ) جامعه مورد تهاجم است :
ارزشهایی که دقیاً طبق برنامه مورد تهاجم قرا گرفته اند :
1 - اصل ارتباط دین و سیاست
2 - اصل ولایت فقیه
3 - نقش روحانیت
4 - شیوع بنیادگراییاسلامی
5 - کمک به گروههای مبارز ( تروریست خواندن)
6 - حقوق بشر
7 - حقوق زن
8 - ارزشهای اخلاقی اسلامی
از نظر مدعیان این اندیشه ، زندگی اجتماعی نوین که محور آن توسعه همه جانبه است توسط دین اسلام و حلال و حرام فقی قابل اداره نیست و برای اداره جامعه سیاسی و اقتصادی امروزی ، اندیشه ای نو و نوین لازم است . جالب است بدانید که اینان چگونه و از کدام در قصد ورود و ضربه بر پیکره دین را دارند ، به این جمله دقت کنید : ...و به جای آنکه دین را از مردم بگیرند ... بایستی به مردم اندیشه کارساز علمی و امروزی داد ... مقابله با باورهای مردم آنها را به دشمنی و حتی تعمد در حفظ آن باورها میکشاند . فرهنگسازی و فرهنگآفرینی با لجاجت و دشمنی فرق دارد ... (نقل از رهآورد ، ش 35 ، بهار 73 ، ص 11 )
تعریفی از مدرنیسم از زبان دو مدعی این عرصه :
- جیانی واتیمو " مدرنیسم دورانی است که در آن ، مدرن بودن خود به ارزشی بی چون و چرا تبدیل شده است."
- عبدالکریم سروش " مدرنیته همان نو شدن است ، نو شدنی که کسی عزم بر نوآوری نداشته و خود به خود حادث شده است . ... حالتی است که که در فکر و یا در عالم خارج رخ میدهد و عمدتا غفلتآلود است و به عزم کسی پدید نمیآید و به عزم کسی هم عوض نمیشود ." (فربهتر از ایدئولوژی ، دکتر سروش ، ص 352)
- عبدالکریم سروش : "مدرنیته همان نو شدن است ، نو شدنی که کسی عزم بر نوآوری نداشته و خود به خود حادث شده است . ... حالتی است که که در فکر و یا در عالم خارج رخ میدهد و عمدتا غفلتآلود است و به عزم کسی پدید نمیآید و به عزم کسی هم عوض نمیشود ." (فربهتر از ایدئولوژی ، دکتر سروش ، ص 352)
سنت و مدرنیسم :
اینان مدعی هستند که: برای صنعتی شدن باید شرایط آن را فراهم کرد . باید به جامعه مدنی رسید و علم را از ایمان جدا کرد و هریک را در حوزه خود جای داد . ... برای صنعتی شدن باید فرهنگ و جامعه متحول داشت . باید از دموکراسی پایدار برخوردار بود . ... برای گسترش فرهنگ جامعه مدنی نیازمند نقد سنتهای گذشتهایم ... تا به ذهنیت اسطورهای خود غلبه نکردهایم ، تا با نقد سنت از آن فاصله نگرفتهایم ، نه تنها به ابداع و پیشرفت تکنولوژیکی نمیرسیم ، بلکه قادر به قارد کردن تکنولوژی هم نیستیم .
خطوط اصلی اندیشه مدرنیسم :
1 -تغییر جهان : انسان دیگر ناظر و مفسر طبیعت نیست بلکه عزم خویش را جزم کرده برای تغییر جهان .
2 - جدایی دین از سیاست : در این عصر دولت به عنوان نهادی مدرن و قراردادی بشری با قوانین موضوعه متفکرین همین عصر ضامن حفظ حقوق شهروندان و آزادی آنها میشود.
3 - فردگرایی : فرد عنصر اصلی جامعه است و انسان به جای همه محورهای متافیزیکی .
4 - تکنولوژی محصول اندیشه مدرنیته است و انسان احساس میکند همهکاره طبیعت است و نظام طبیعت را توجیه میکند.
5 - نسبیگرایی به جای یقینگرایی که مربوط به دوره سنت است .
6 - افسونزدایی و خردباوری : دین عامل اصلی افسون است .
7 - عقلگرایی به توجه به سنت : به نظر سروش ؛ ایدئولوژی مدرنیسم همیشه توام با تحول عقل بوده است . و به نظر او "سکولاریسم (جدایی دین از سیاست) ، توسعه ، لیبرالیسم ، عقل نقدی ،شکگرایی ، فردگرایی و حقوق بشر از مهمترین مقولاتی هستند که با مدرنیته همراه و مقارنند".(نقل از دکتر سروش ، مدرنیته و مدرنیزاسیون ، نشر قوس ، دی75 ، ص 693)
اباحه گری نمود و برداشتی کورکورانه والبته شاید هم عاقلانه از مدرنیسم است که بدین صورت قابل تفسیر می باشد :
اباحه گری چیست و به چه معناست :
طبق تعریفی جامع و کامل اباحه گری را می توان اینگونه تفسیر کرد : فقه اسلامی به رابطه سهگانه انسان با خود ، دیگران و خدا در 5 قالب حلال ، حرام ، مستحب ، مکروه و مباح مینگرد ... در شرایط خاص اجتماعی - سیاسی و فرهنگی ممکن است و در باور برخی افراد وزن و گستره این قالبهای تنظیم کننده رفتار فردی و جمعی دستخوش دگرگونی و تحول گردد و در واقع میان قلمرو حوزههای پنجگانه مذکور در ذهن افراد تداخل و برخورد به وجودآید . این تداخل اگر انتقال از چهار قالب نخست (واجب ، مستحب ، حرام و مکروه ) به حوزه امور مباح را شامل شود اباحهگری نام میگیرد .
برای تحقق و دست یابی به اهداف اباحه گری چه بسترهایی را باید فراهم کرد :
1 - وجود بستر و زمینه مشتمل بر تفکرات پلورالیستی .
2 - پیدایش نوعی دین فردی که نیاز به واسط و مفسر دین را نفی میکند .
3 - گسترش روحیه تسامح و تساهل که به نوعی بیقیدی جامعه میانجامد.
4 - وجود ابهام در حوزه آراء فقهی و چندگانگی و تضاد در نظرات برخی علما دین.
5 - پیدایش نظام ارزشی مبتنی بر اقتصاد و عقلانیت غربی در جامعه و محوریت سرمایه در روابط انسانی .
چگونه می توان با این پدیده مبارزه کرد :
1 - پافشاری بر اصول و تن ندادن به معامله بر سر آرمانها و ارزشهای اسلامی .
2 - افزایش حجم گفتمانهای ایجابی و اثباتی با مجموعه جامعه و کاستن از میزان گفتمانهای سلبی .
3 - ایجاد شفافیت در حوزههای واجب ، مستحب ، مکروه ، حرام و مباح و زدودن ابهامات میان عالمان دین .
4 - گسترش تفکر نوسازی معنوی و عدالت اجتماعی در جامعه .