وب هاستینگ
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرمنوتیک یا ایدئولوژی زدایی - حدیث منتظران قائم (عج)
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تماس با ما
بازدید امروز : 267
بازدید دیروز : 100
کل بازدید : 896745
کل یادداشتها ها : 442

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران

V

نویسنده : حدیث

شیوه هایی که امروزه برای تاثیر گذاری بر روی تفکرات و اعتقادات یک ملت و البته شاید هم یک فرهنگ ، استفاده می شود ، نیاز به تفسیرهایی بیش از این دارد که می بینیم ... قطعاً چیزی که آشکار می نماید این است که باید انتظار جوانه از بذر را داشت ، نه از آب و باد ... دنیای به ظاهر مدرنی که در آن زندگی می کنیم ( البته از نظر تکنولوژی ، نه تثبیت عقاید ) ، نیاز به تفسیر جریانات مختلف اعتقادی برای جوانان را ، برایمان ناگزیر می کند ... این روزها به وسیله هجوم بی سابقه و عظیم جریان سازی رسانه ای ، جوانان ما واژهایی به گوششان می خورد که در نگاه اول برایشان جذاب می نماید ... مثلاً در بیان مفاهیم دینی به شیوه تجدد خواهان ،  نسبیت و شکاکیت معرفتی ترویج پیدا می‌کند و به جای دینی کردن عصر ( زمان و مکان متغیر و اصول و مبانی دینی ثابت ) ، عصری کردن دین صورت می‌گیرد و در نتیجه هیچ تفسیری از دین برای جامعه ملاک نخواهد بود و قداست دینی از بین می رود و نسبیت و شکاکیت در تمام مبانی دین ظهور می‌نماید . این وظیفه مسئولان و فعالان فرهنگی و اجتماعی ست که به داد این جوانان برسند ... انصافاً داده هایی که به ذهن جوان در دنیای امروز وارد می شود ، قابل تصور نیست و قطعاً اگر نتوان جوان را با این مفاهیم آشنا کرد و نحوه طبقه بندی و استفاده از آنان را به وی آموخت ، متاسفانه باید منتظر روزهای بد بود ...


یکی از این مفاهیم علوم و در مفهوم خاص ، علوم نوین و رابطه آن با دین است که امروزه مورد توجه تجدد طلبان قرار گرفته است ... سعی اینان بر این است که نقطه تلاقی دین و علم را غیر ممکن نشان دهند ... در این باره فقط به یک تفسیر بسیار کوتاه ، اما بی نظیر از استاد شهید مطهری بسنده می کنم که در واقع پاسخ به نتیجه مبحث ارائه شده است که در خصوص نگاشته های از روی عدم آگاهی امثال سروش است  ...

ارتباط علم و دین :

استاد شهید مرتضی مطهری در این رابطه می فرمایند : علم به ما روشنایی و توانایی می‌بخشد و ایمان ، عشق و امید و گرمی . علم ابزار می‌دهد و ایمان مقصد به علم سرعت می‌دهد و  به ایمان جهت . علم توانستن است و ایمان خوب دانستن . علم می‌نمایاند که چه هست و ایمان الهام می‌بخشد که چه باید کرد ( مطهری ، انسان و ایمان صص 29 و 30 )

هرمنوتیک و تأویل :

1 ـ تاریخچه و معنا هرمنوتیک ( hermenetics   )

از فعل یونانی هرمینویین آمده است که عموما به "تاویل کردن" ترجمه می‌شود ... در اطلاق معنای هرمینویین که همان صورت قدیم آن بوده است ، سه وجه یا سه صورت آمده است : بیان کردن کلمات با صدای بلند (گفتن ) ، اظهار کردن یا گفتن در قلمروی که کشیش یا عالم دین در رساندن " کلمه خدا " چیزی را ابلاغ و اظهار می‌کند و علاوه بر توضیح ، نوعی اعلام در آن نهفته است .

وجه دوم معنای "هرمنویین" ، " توضیح دادن" است  ... از این رو ، تبیین صورتی مشتق یافته و مرکب از متن است که گوینده را وا می‌دارد تا متناسب با ذهن و فهم او بشنود از اینجا وجه سوم  هرمنویین به دست می‌آید ، و آن وجه "ترجمه کردن" است . انتقال یک متن از یک زبان به زبان دیگر ، و از یک افق به افق دیگر و از یک زمینه به زمینه‌ای دیگر و ... .

در نتیجه : هرمنوتیک یعنی بیان کردن و اظهار کردن ، توضیح دادن و ترجمه کردن که متاثر از ذهن گوینده و توضیح دهنده است .

ایدئولوژی زدایی

2 ـ پایه گذاری هرمنوتیک نوین

فردریش شلایر ماخر (1834 ـ1768 ) متکلم و ادیب آلمانی که آن را به همه متون ادبی و هنری و انسانی بسط داد (در هرمنوتیک قدیم محدود به حوزه کتاب مقدسی بود ) ... توجه دیگر ماخر معطوف شدن به عنصر زبان در هند سه فهم بوده است ... به نظر ماخر برای فهم معنا و منظور نویسنده در نوشتار بایستی "زبان او" را شناخت .

ویلهلم دیلتای ( 1912 ـ 1834 ) متفـکر آلمانی ) ادامه دهنـده راه شـلایر ماخر اسـت . او کوشـش کرد میان دو بسـتر "فهمیدن" که به اعمال و افعال انسـان مربوط می‌شـود و"تبیین کردن" تمایز نهد تبیین مربوط به حوادث طبیعی و قوانین کلی طبیعت است .

ماکس وبر  (1920 ـ 1864 ) راه دیلتای را ادامه داده است . دیلتای معتقد است که می‌توان "معنایی نهایی" را به دست آورد و این امکان وقتی میسر می‌شود که بتوان زمینه‌ها و بسترهای معنا را به درستی بشناسیم .

گئورگ گادامر (1901) می‌گوید با یک متن بایستی به گفتگو نشست و همانند دو متکلم این دیالوگ آن قدر ادامه یابد تا طرفین به نوعی به توافق و همدلی برسند . 

به نظر گادامر هر انسانی از موضع و منظر جهان خود با متن روبرو می‌شود و هر متنی با دیدگاه خاص مشمول تفسیر قرار می‌گیرد و آن همان نسبت و افق خاصی است که مفسر در آن قرار می‌گیرد . متن چیزی همچون یک قطعه ادبی ، شعر ، شکل هنری ، تصویر سینمایی و ... است که در مقابل مخاطب قرار می‌گیرد . فهم همان زاویه دید و منظر مفسر است که قصد به سخن در آوردن متنی را دارد .  

تکثرگرایی و دیدگاه تاویل :

نتیجه معرفتی هرمنوتیک فلسفی این است که اشخاص با دریچه ذهن خویش عالم را می‌نگرند و .. هیچ کس نمی‌تواند مدعی به دست آوردن همه واقعیت شود ... کثرت‌گرایی دینی معتقد است که همه ادیان جلوه‌ها و بهره‌هایی از حقیقت دینی برده‌اند و هیچ وجه تمایزی بین حقایق اسلامی و مسیحی یا یهودی وجود ندارد .

هرمنوتیک در عصر جدید بر این تلقی استوار است که متون و حقایق دینی حتی اگر بدون واسطه به منبع وحی متصل باشد باز هم امری بشری و تاریخی و این جهانی است . هرمنوتیک نوین معتقد است فهم دینی امری سیال و متحول است و پیوسته در عصر و نسلهای مختلف دچار تحول می‌شود .

خردباوری و هرمنوتیک  :

- منابع دینی و متافیزیکی را دچار تردید و نسبیت ساخته است .

ـ تمایز میان آخرت‌باوری و انسان‌گرایی را دامن می‌زند و کثرت نقدها و برداشت‌ها ، معیارهای داوری از متون و تفسیر را دچار تزلزل می‌کند و در نتیجه ملاکات مشروعیت‌بخش و طریق سعادت و هدایت را نمی‌توان از این رهگذر به دست آورد .

هرمنوتیک و تاثیر آن در وضعیت فکری ـ فرهنگی جامعه ما :

1 ـ مبلغان و مفسران دینی در عصر غیبت‌شان خطا و لغزش دارند و نمی‌توان به طور مطلق به آنها دل سپرد .

2 ـ چون می‌خواهد با تجدید نظر در مفاهیم ذهنی پرسش‌های جدیدی را ارایه دهد در تکاپوی تغییر و تحول است .

3 ـ ملاک داوری عقل و خرد آدمی است .

4 ـ تفسیرهرمنوتیک ضد یقین و اطلاق است . از این نظر هیچ وقت به واقعیت نهایی نمی‌توان رسید .

اثرات داخلی در این رابط ( تفسیرهای هرمنوتیک ) :

1 ـ تئوری "قبض و بسط تئوریک شریعت" سروش و مباحث پلورالیزم دینی و صراط مستقیم منبعث از این روش است .

2 ـ "هرمنوتیک کتاب و سنت" .محمد مجتهد شبستری

تساهل نتیجه موضوعی هرمنوتیک :

تساهل (tolerance   ) یا تسامح در لغت به معنی مدارا و مماشات ، مصالحه و با همدیگر کنار آمدن است . از نظر مفهومی به معنی دوستی ، تفاهم و محبت به کار می‌رود. در حال حاضر تساهل از موضوع سیاسی خارج و جای خود را به مناظره دین ، یعنی مصالحه وحدت و مشارکت ادیان داده است .

منشا و اسباب "تساهل "

اصل و خاستگاه تساهل در غرب است و به دوران رنسانس بر می‌گردد .

رشد مکاتب فلسفی همچون لیبرالیسم ، پلورالیسم ، سکولاریسم ، پوزیتیویسیم (اصالت عقل ، مثبت گرایی )راسیونالسیم ( اصالت عقل ) و ... از وقتی آغاز شد که خدا و تصورات و تصویرهای متا فیزیکی و الهی از زندگی اجتماعی و فردی غرب حذف گردید .

از تساهل تا ایدئولوژی زدایی :

1 ـ به نوعی الگوزدایی منجر می‌شود ( الگوهای شخصیتی و متکلمین دینی به عنوان مفسرین دین )

2 ـ در نتیجه شخصیت ستیزی ، سمبلهای ارزشی سقوط می‌کند و دینداران بدون دفاع می‌مانند )

3 ـ نظر و تئوری بیش از عمل و رفتار ارزش پیدا می‌کند و دینداری جای خود را به دین‌شناسی می‌دهد .

4 ـ تمام تکالیف ( اخلاقی و شرعی ) به تفسیر مبدل می‌شود و امر و نهی ها رنگ می‌بازد.  




نویسنده : منتظر
تاریخ : چهارشنبه 91/9/15
هدیه منتظران قائم ()
 
جهت اطلاع از تنظیمات و ویــــرایش این قالب اینجا را کلیک کنید.

.:: کلیک کنید ::.
 
->