عنوان : دُم خروس
دسته : سیاست
نویسنده : شهیدی
تاریخ : 28/6/92
این مطلب در سایت حرف تو لینک شده است .
در خیلی از مواقع حساسیت های موجود در روابط دیپلماتیک ایجاب می کند که سیاستمداران اگر هم قصد اعلام حقیقت را نداشته باشند با ترفندهای ریزی به گونه ای با تغییر نقطه ثقل موضوع به جایی غیر از مرکز و یا افزایش سرعت گردش حواشی مسئله در حول محور اصلی ، تا حدودی افکار عمومی را به سمت و سویی دیگر ببرند ولی مثل این مسئله در مورد سیاستمداران آمریکایی انگار خیلی مصداق ندارد . درست است که تعریف غربی از سیاستمدار بودن با تعاریف شرقی متفاوت است ولی این آقایان دیگر روی دست همان چارچوب های خودشان بلند شده اند ، آنقدر که احساس می شود روی سنگ پای قزوین را سفید کرده اند !
نمونه بارز این مسئله در قسمت هایی از نامه اوباما ( که اتفاقاً اصلاً هم با ما نیست ) مشهود هست ، آنجایی که در کمال وقاحت برای مسئله نخ نما شده ی هسته ای ایران مثال روزنه تایمر دار را می آورد و می گوید که خیلی هم منتظر حل دیپلماتیک این موضوع نخواهد ماند !!! البته به نظرم آقای اوباما مدتی است که وجهه بذله گویی اش را در سیاست خارجی پر رنگ تر کرده است . احتمالاً یا این قصد را داشته ( قصد شوخی و بذله ) و یا حافظه اش ضعیف شده و گمان کرده که جمهوری اسلامی ، همان کشور 30 سال قبل است . در هر دو صورت در اصل قضیه تفاوتی نمی کند چرا که پاسخ برای هر دو احتمال فقط و فقط یک جواب خواهد بود و آن هم چیزی نیست جز طلب شفا برای آقای اوباما !!!
متاسفانه بعد از گذشت قرنهای زیادی از زندگی بشر بر روی این کره خاکی هنوز هم فریبکاری یکی از شیوه های تاثیر گذار در انحراف افکار عمومی مورد استفاده قرار می گیرد . البته تمایل برای پذیرش این فریبکاری در بین ملتهای دنیا کمرنگ شده است و به این سادگی نمی توان جامعه جهانی ( ملتهای سراسر دنیا بعنوان افکار عمومی بین المللی ، نه چند کشور صاحب قدرت و نفوذ در دنیا ) را متقاعد به پنهان کاری و ندیدن کرد .اگرچه ایالات متحده آمریکا و اسرائیل با برنامه ریزی های بلند مدت و در اختیار گرفتن سرشاخه های اصلی قدرتهای اقتصادی و نظامی در دنیا قصد دارند با جریان سازی و فریبکاری بر مداخله گری های خود سرپوش بگذارند ولی همین فن آوریهای نوین ارتباطی که البته خود نیز گسترش دهنده آن بودند ، دامان خودشان را گرفته است .
نکته کلیدی که در اینجا وجود دارد این است متاسفانه بسیاری از کشورهای جهان هنوز دلهره و ترس از رویارویی با ابرقدرتها را دارند . نمونه بارز این ترس عدم یکدلی و یکپارچگی کشورهای متوسط و ضعیف ( از لحاظ اقتصادی و نظامی ) در سازمان ملل است تا آنجا که کشوری مانند امریکا به خود اجازه می دهد برای سازمان ملل اهداف و خط مشی مشخص نماید .
با وجود سکوت در عدم همدلی کشورهای دنیا ، امثالِ اسرائیل و آمریکا به خود اجازه می دهند هر خبری را هر آنطور که دوست دارند مخابره کنند و افکار عمومی را هر آنگونه که مایل هستند به سمت های مد نظر خود متمایل سازند . البته در این میان سر در گمی هایی هم از آنان دیده می شود که خود عاملی شده برای کشف بیشتر حقیقت و ماهیت برنامه ریزی هایشان برای حفظ امنیت جهانی !!!
دروغ هایی که انسان را یاد ضب المثل " دُم خروس ... " می اندازد . از یک سو اسرائیل و آمریکا ادعای مبارزه با تروریسم را دارند ، از سوی دیگر خود را در افکار عمومی بعنوان یگانه تشکیل دهنده و حامی گروه های تروریستی معرفی کرده اند !!! از یک سو ایران را به اقدام نظامی به دلیل عدم شفاف سازی در خصوص مسائل هسته ای تهدید می کنند و از سوی دیگر سرگروه دستگاه های امنیتی آمریکا در مجلس سنا اعلام می کند که هنوز مدارکی از خواست ( توجه کنید ، فقط خواست نه اقدام عملی ) ایران برای حرکت به سمت بمب های اتمی در دست ندارد و این وعده را می دهد که به محض کوچکترین اقدام از سوی ایران در این زمینه دست به کار خواهد شد !!! این دوگانگی در اعلام سیاستهای خارجی را چگونه می توان تفسیر نمود ؟ همین دوگانگی در رفتار و گفتار است که باعث می شود به هیچ وجه نتوان با این ابرقدرت پر رو و سرکش وارد گفتگوی آرام شد ، چرا که خوی وحشی گری و سلطه طلبی در نهاو و شخصیت وجودی اش نهفته است .
در این میانه کارزار مباحث مربوط به احتمال گفتگو میان سران ایران و آمریکا ، اسرائیل هم شده نخود آش و سعی می کند با جو سازی و بزرگنمایی دروغ های خود ، ایالات متحده را تحت فشار بگذارد . آنقدری که اسرائیل به آمریکا برای اقدام نظامی علیه ایران فشار آورده ، به ایران برای مسائل هسته به طور مستقیم فشار نیاورده است !!! اسرائیل به خیال خود قصد دارد محور مقاومت و قلب تپنده آزادیخواهی اسلامی در خاورمیانه و البته در جهان را تحت فشار قرار دهد که البته این مسئله و پافشاری اسرائیل بر سر آن نشان می دهد که احتمال استفاده سران اسرائیلی از مواد روان گردان به قطعیت تبدیل شده است !
وقتی اسرائیل و آمریکا می بینند که اعمال فشار مستقیم به ایران هیچگونه تاثیری ندارد وارد بازی دستکاری فضاهای استراتژیکی حاشیه ای ایران قصد برهم زدن تعادل ضریب نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه را دارد که در آن هم نتوانسته توفیق آنچنانی بدست آورد .
خوب تا اینجا بیان گردید که نمی توان با این فضای موجود در جامعه جهانی دیگر انتظار داشت دُم خورس دروغهای بزرگ بیرون نزدن و یا اگر هم بیرون زد ملتها خود را به ندیدن بزنند و دیگر هیچ . نمی توان از یک سو با زبان تهدید وارعاب با ملتها صحبت کرد و از سوی دیگر خود را خیرخواه ملتهای دنیا معرفی کرد . این مسائل را با مقدمه ای بسیار طولانی (! ) عرض کردم که بگویم فضاسازی ها و جوسازی های خواست مذاکره با ایران از سوی آمریکا به یک دروغ بزرگ شباهت دارد چراکه تا زمان وجود این دوگانگی در رفتار و عمل از سوی آمریکا نمی توان انتظار تغییر در روابط را ( البته تغییر مثبت ) داشت . مسئله دیگری که در این میان وجود دارد این است که اگر هم عزم تغییر بوجود بیاید ، استراتژیکهای نهایی و آرمانی دو کشور آنقدر به هم نزدیک است که بتوان روی آن حساب کرد ؟ قطعاً اینچنین نیست .
همانطور که قبلاً هم عرض شد ، جمهوری اسلامی دیگر آن کشور 30 سال قبل نیست . امروزه جمهوری اسلامی جایگاه مهمی در بین دولتها و ملتهای خاورمیانه و دنیا دارد و نمی توان به سادگی از نقش ایران در راهبری مثبت مناقشات منطقه و جهانی غافل شد ( همانند شیوه بازیگردانی ایران در سوریه ) . گذشته از اینها اگر خود جمهوری اسلامی ایران هم تنها بود _ که البته نیست ) موقعیت ژئوپلوتیک و استثنایی ایران خود می توانست دلیلی محکم برای دشمنی با آن و بدست گرفتن منابع عظیم انرژی اش باشد . خود غربیها هم می دانند که بیشتر از این نمی توانند بر روی یک مسئله خیالی و توهمی آنهم برای کشوری که عضو مثبت آژانس بین المللی است ، فشار اعمال کرد .
قطعاً ظرفیت های سیاست خارجی جمهوری اسلامی آنقدر بالاست که انتظار تاثیر گذاری مثبت بیشتری از آن داشته باشیم . انشاءالله با گوش فرادادن به رهبری های حکیمانه و هوشمندانه حضرت امام خامنه ای ( دامت برکاته ) از این ظرفیت ها بالا به نفع سرافرازی جمهوری اسلامی و اسلام خواهی در جهان استفاده کنیم .