عنوان : آینده در گذشته
دسته : فرهنگی اجتماعی
نویسنده : امیر محمد شهیدی
تاریخ : 92/7/10
فارغ از هر گونه جهت گیری هایی که در خصوص مسائل فرهنگی و به طور خاص مباحث مربوط به رسانه و تاثیر متقابل آن ، این روزها جامعه فرهنگی ما به تبع جوش و خروش جامعه سینمایی ، در حال ارائه تحلیل هایی در خصوصیکی از مراسم هایی که شعاع نفوذ خبری بالای دارد ، است . شاید اسکار و سابقه ای که در خصوص دخالت شدید سیاست در انتخاب فیلم های منتخبش از آن سراغ داریم ما را به نگاهی دقیقتر به این مسئله وادارد و شاید هم نه !
این روزها در جامعه فرهنگی ، یحث های زیادی در خصوص دلایل حضور فیلم گذشته اثر اصغر فرهادی به مراسم اسکار بسیار به گوش می رسد . متاسفانه این بارهم همانند خیلی از موضع گیری ها ، برخی ها نمی خواهند زاویه نگاه خود را در افقی وسیع تر بگسترانند و با دست گذاشتن بر روی مسائل ساده و پیش پا افتاده ، سعی دارند واقعیت این مسائل ( نه فقط در ایران بلکه در سراسر دنیا ) را نادیده بگیرند .
اینکه بخواهیم در خصوص مسائل فنی فیلمهای آقای فرهادی بحث کنیم ( که انصافاً هم در سطح بالای قرار دارد ) یک روی سکه است و اینکه بخواهیم نگاهی نه چنداق تیز بینانه بلکه واقعگرایانه داشته باشیم ، روی دیگر سکه . در ایران بیشتر سعی بر این است که به ظاهر فیلمها ( بازیگری ، موسیقی ، تصویر برداری ، تدوین و دکوپاژ و ... ) نگاه شود و تا حد ممکن به محتوای کار خیلی حساسیت نشان نمی دهند . مگر جز این بود که فیلم جدایی نادر از سیمین با دارا بودن تمام جنبه های فنی نسبتاً بالا سعی به تصویر سازی ناهنجار از وضعیت زندگی در ایران داشت ؟ زندگی خفت باری ایرانیان در داخل کشور که بالاخره و سرانجام هم باید به مهاجرت و خروج از این کشور بیانجامد وگرنه انتهایی بسیار سیاه و تاریک دارد !
بحث این است که نشان دادن بخشی از واقعیت آنهم با ذره بین بسیار قوی ، نشان از وابستگی به اعتقادات و ملیت یک کشور ندارد . شاید خیلی از برداشتها از واقعیت های موجود در اجتماع سرچشمه گرفته باشد ولی طرز نگاه های زیرکانه به آن در ضمن حفظ هویت و ملیت ، بسیار ضروری است . اینکه نگاهت را از سمت خیر خواهی و حس میهن پرستی و احترام به اعتقادات مردمت به سمت نگاه های غریب و مغرضانه بچرخانی ، درست به نظر نمی رسد !
متاسفانه فیلم دوم آقای فرهادی هم که پدر و مادری ایرانی ندارد ، همین رویه را دنبال کرده است و با نگاهی از زاویه دید غربی ها به مسئله مهاجرت و به طور خاص مهاجران ایرانی به خارج از کشور پرداخته است . نگاهی سرشار از توهین و تحقیر ، البته در لباسی به ظاهر جذاب و دراماتیک .
نکته مهم و اساسی در این خصوص این است که غربی ها امروزه به شدت با بحران مهاجرین مواجه هستند . البته در دوشکل متفاوت . در شکل اول با بحران سرازیر شدن غیرقانونی مهاجرین که از نگاه آنها همه فاسد و بدکاره و بدردنخور هستند ( نگاهی که در فیلم گذشته از این زاویه ارائه می شود ) و در شکل دوم مهاجرین قانونی که با تلاش و جدیت در حال پیشی گرفتن از غربیها در علوم و فنون مختلف ، از جمله هنر هستند . خوب با این دو تقسیم بندی ، به نظر شما می شود به هر دو مسئله با یک دید نگاه کرد ؟! به نظر شما می شود یکی را بدون حضور دیگری دید و تفسیر نمود ؟!
تمام این مسائل یک روی سکه در تحلیل کلی ماجرا بود . بخش تاسف بار تر این ماجرا را هم می شود در دوبخش عنوان نمود :
1-متاسفانه شاهد آن هستیم که در کمال تعجب این فیلم از سوی ایران به آکادمی اسکار معرفی می شود !!! وقتی فیلم با تهیه کنندگی غربیها ( البته شرکتی با نام شرقی و هویت غربی ! ) و از نگاه آنها و با سرمایه آنها در جهت اهداف خودشان ساخته می شود ، چگونه می تواند نماینده فرهنگی ( تاکید می کنم نمایندئه فرهنگی نه قانونی ) جمهوری اسلامی در یک صحنه بین المللی باشد ؟! نماینده ای که نه نامی از ایران دارد و نه نشانی از فرهنگ و هویت ملی – اسلامی آن . البته از نظر قانونی آکادمی اسکار ، داشتن اکثریت " پنج نیروی خلاقانه " برای پذیرش یک اثر از جانب یک کشور کافیست . بحث ما هم اصولاً بر پذیرش از نظر ضوابط ورودی اسکار نیست .
2-شاید بخش بزرگی از معظل و مشکل فوق ریشه در کوتاهی های خودمان داشته باشد . وقتی فقط بیرون گود می نشینیم و می گویم لنگش کن ، همین می شود که شد ! وقتی هزینه های چندین میلیاردی آنهم با کار غیر کارشناسی در بخشهایی از فرهنگ صرف می کنیم و بعد هم می گوییم جواب نمی دهد ، همین می شود دیگر . چقدر انسجام در سطح مدیریت بخشهای فرهنگی به خصوص سینما وجود دارد برای اینکه در سال فقط و فقط یک فیلم با کیفیت و قدرتمند که با اصول و ارزشهای ما همخوانی دارد ، برای نمایش عظمت فرهنگی ایران در مجامع بین المللی ساخته شود ؟!
این مسئله را هم نباید نادیده گرفت که این فیلم با هزینه های زیادی هم که برای آن شده از نظر ریزه کاری های فنی در سطح بالای قرار دارد و به احتمال بسیار زیاد هم جوایزی را از اسکار دریافت خواهد نمود . اتفاقاً این مسئله هم از نقاظ قوت این فیلم در القاء زاویه دید منحصر به فردش است !
البته ایرادی که در این یادداشت بر انتخاب فیلم گذشته بعنوان نماینده ایران در اسکار مطرح شد بیشتر مربوط به بخش اول ( انتخاب این نوع نگاه ضد فرهنگی ) بود . بخش دوم که به کاستی ها و غفلت های اهالی فرهنگ و سینما در ساخت فیلم های قدرتمند بر می گردد ، به تفسیر و تحلیلی جداگانه نیاز دارد که انشاءالله در یادداشت های بعدی به آن پرداخته خواهد شد .