عنوان : سیاست هندوانه های شرقی
دسته : سیاست
نویسنده : شهیدی
تاریخ : 92/7/12
به موازات جلسات و برنامه هایی که آمریکا برای تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی از طریق جریانسازی سیاست برقراری ارتباط مجدد به راه انداخت و البته به خیال خودش قصد به زانو در آوردن جمهوری اسلامی را در میدان دیپلماسی نرم داشت که صد البته با هوشیاری نظام جمهوری اسلامی ( بر خلاف عقیده برخی از رسانه ها و سیاسیون ) نیز همراه شد ، مرحله دیگری از این بازی وارد میدان عمل شد .
این مرحله از بازی که همزمان با شکست آمریکا در میدان دیپلماسی نرم شروع شد
( نشان به آن نشان که چند ساعت بعد از موضع گیری وقیحانه سران ایالات متحده و رژیم اشغالگر قدس و با دیدن موضع گیری صریح و منطقی مسئولین جمهوری اسلامی ، تمام سعی خود را به کار گرفتند که این افتضاح خود را کمرنگ کنند که البته موفق هم نشدند ) به بازیگردانی کشورهای حاشیه خلیج فارس و رژیم صهیونیستی بر می گردد .
خوب به طور مشخص و روشن از برقراری این ارتباط گروه های عمده رقیب ایران در منطقه ، دست به کار شدند . البته نه اینکه بر روی توافق نهایی ایران و آمریکا حساب باز کنند که از نظر ما هم با این اوضاع و احوال و علی رغم نشان دادن حسن نیت جمهوری اسلامی در جامعه جهانی ، مقدر نخواهد شد . طبق معمول همیشه ، کشورهای عربی منطقه که چشم دیدن جمهوری اسلامی و عظمت و ضریب بالای نفوذ آن در بین قلوب ملتهای آزادیخواه جهان را ندارند ، دست به کار شدند . این بار هم همانطور که پیش بینی می شد رژیم اشغالگر قدس یکی از پایه های اصلی این جریان بود .
کشورهای عربی هم طبق معمول به سرعت فریب وعده های غربیها و رژیم اسرائیل را می خورند و پول نفت های بادآورده شان را برای مبارزه با ارزشهای نهادینه شده جمهوری اسلامی در جهان خرج می کنند . در این میان هرزگاهی با سیاست هندوانه های شرقی ! با یکی از این کشورهای عربی متوهم وارد مذاکره می شوند و کشورهای دیگر عربی را به خاطر اینکه قول رهبری بر جهان عرب به او داده اند ، مخالف نشان می دهند ! عجب از این سیاست تکراری که هنوز هم برای این اعراب جواب می دهد !
البته نتانیاهو در سخنرانی خود در مجمع عمومی ساطمان ملل متحد اعلام کرده بود که یک اجماع برای قرار گرفتن در مقابل ایران تشکیل شده است ، اجماعی ساختگی که البته سالهای سال است که تشکیل شده و همواره با قدرت سیاست خارجی جمهوری اسلامی با شکست و بن بست روبرو شده است .
رسانه ها از دیدار مقامات عالی رتبه نظامی اسرائیل با سران کشورهای عربی خبر داده اند ولی خبرهایی در دست است که خود نتانیاهو به طور مخفیانه با سران این کشورهای عربی در سرزمین های اشغالی دیدار کرده است . دیدارهایی که بعد از سفر آقای روحانی به نیویورک شدت گرفته است . این بازدیدها و دیدارهای مخفی و آشکار را می توان در قالب چند وجه هم از سوی اسرائیل تحلیل نمود و هم از سوی این کشورهای عربی . در حالت کلی آنچیز که سبب شده است اینطور به تکاپو بیافتند این است که می بینند جمهوری اسلامی بر خلاف ادعای آمریکا در حال به زانو در آوردن سیاستهای آمریکا در منطقه است و در صورت توافقی هرچند جزئی و آنهم بر سر مسئله ی هسته ایران ، دیگر بهانه ها از ابن کشورهای فرصت طلب گرفته خواهد شد و دیگر نمی توانند به بهانه های واهی از جمله اینکه تهدیدی برای آنهاست و از این طریق خرید و فروش تسلیحات و سایر برنامه ها از رونق خواهد افتاد .
اینکه بر اساس ادعای مسئولین روسی ، این ایران بود که با پیشنهاد خلع سلاح شیمیای سوریه توانست آمریکا و غرب را کیش و مات کند ، به یک شکست بزرگ و شوکی عظیم به جامعه جهانی بدل شده است و در کنار این هم کشورهای عربی بیش از پیش احساس نگرانی می کنند از قدرت گرفتن جمهوری اسلامی در منطقه ، باعث شده این کشورهای عربی دست پاچه شوند و به هر قیمتی که شده ( حتی با دوستی با دشمنان شان ) به مقابله با جمهوری اسلامی به پا خیزند .
از طرف دیگر سیاستهای غرب و آمریکا با رهبری کدخدای آمریکا ( اسرائیل ) همیشه بر این اصل استوار بوده است که با به راه انداختن جریان ایران هراسی سالهای سال منافع شان را حتی بیشتر از حد معمول مستکبران خودخواه بدست آورند و از این طریق مشکلا عدید اقتصادی شان را جبران کنند . به نظر شما این همه چپاول ثروت های عظیم خاورمیانه و آفریقا چقدر بر پیشرفت اقتصادی کشورهای غربی و آمریکا تاثیر مثبت داشته است و نفوذ ارزشهای آزادیخواهی در میان کشورهای جهان تا چه اندازه بر رکود این موضوع در بین کشورهای فوق الذکر دخیل بوده است ؟!
در هر حال جمهوری اسلامی ایران همانند همیشه بر سیاست بر- برد خود در تعامل با جامعه جهانی پایبند بوده است و این سیاست هم طریقی منطقی است برای تامین حداکثری منافع جمهوری اسلامی در جهان و منطقه . در این مرحله از جریان سازی های جهانی ، نکته ای که دیگر برای همه آشکار شده است این است که مشکلات و فشارهای داخلی آمریکا به حدی رسیده که بعد از شکست دیپلماتیک ( آنهم از نوع شکست سخت ) در جریان سوریه قصد دارد با جبران آن در برنامه ایجاد رابطه با ایران ، آبروی از دست رفته خود را باز یابد ولی خوب مثل اینکه در محاسبات خود به شدت اشتباه نموده است . حال باید دید این بار کشورهای عربی منطقه ،غرب و آمریکا که همانند سالهای دفاع مقدس ، متحد و یکپارچه عزم بر تحت فشار قرار دادن ایران دارند ، با شکست دیپلماسی نرم شان در قبال سوریه و حتی باری اخیر آمریکا علیه ایران ، چه رویکردی را دنبال خواهند نمود . پاسخ به این سوال ، دست مایه یادداشت بعدی خواهد بود .