عنوان:لقاح مصنوعی به سبک غربی
دسته : فرهنگی اجتماعی
نویسنده : شهیدی
تاریخ : 92/7/14
واژه سایبرنتیکس را به خاطر بسپارید ....
به نظر شما چه رابطه ای بین اقناع در تبلیغات و کنترل فراگرد ارتباطی ( که شامل تمام اجزاء آن می گردد ) وجود دارد ؟
در اینکه اطلاعات و رابطه اش در فراگرد ارتباطات را می توان از عناصر اصلی و حیاتی یک سازمان نام برد ، شکی نسیت . سازمان نه به معنی خاص آن بلکه بعنوان هر ساختار فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی می توان بعنوان کلید معرفی چاچوب این بازتعریف جای بگیرد . در واقع حرکت و جریان این اطلاعات به شکلی درست تضمین کننده آرمانها و اهداف هر سازمان ( با تعریف فوق ) هستند .
متاسفانه نکته ای که در این میان در بین رسانه های ما به خصوص رسانه مد نظر در این یادداشت یعنی صدا و سیما وجود دارد این است که هنوز نتوانسته اند بین دو اصل مهمِ جریان اطلاعاتی و کنترل اجزاء ارتباط رابطه منطقی برقرار کنند . نوربرت واینر که خود برای نخستین بار مفهوم سایبرنتیکس را مطرح کرد می گوید : ما تصمیم گرفته ایم کلیت مطالعات نظری کنترل و ارتباطات در ماشین و موجودات زنده را سایبرنتیکس بنامیم .
شاید بد نباشد برای درک بهتر سایبرنتیکس در همین ابتدای بحث مفهومی از فضای سایبر را باهم باز تاکید کنیم . در این خصوص تعاریف گوناگونی در چارچوب علمی و عملی ارائه شده است ولی برای سهولت یادآوری آن در این یادداشت از تعریف " تجربه حقیقت مجاری " استفاده می کنم .
تبلیغات بعنوان یکی از کاربردی ترین فنون تاثیر گذاری بر مخاطب شناخته می شود . شاید در نگاهی سطحی فقط هدف نهایی آن مورد تاکید قرار بگیرد ولی اصولاً بنده تمایلی برای تعریف تبلیغات در قالب مقصود نهایی اش ندارم . اصلاً اشکال کار هم همین جاست ، وقتی در تعریف تبلیغات فقط به هدفش که همانا تغییر در رفتار است اشاره می شود ، به تبع سایر اجزاء این فراگرد ارتباطی از چشم دور خواهد شد و شاید هم جایگاه مشخص شان را از دست بدهند .
در دنیای امروز ، تبادل اطلاعات به منظور ارزش گذاری برتر بر روی محصولات و ایده ها به واسطه رشد فزاینده جمعیت تبدیل به یک تعامل دوطرفه بین منابع قدرت وثروت شده است . بدون شک در دنیا امروز نمی توان بدون تبادل اطلاعات در هیچ یک از زمینه های سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی حتی صحبتی به میان آورد . در دنیای توسعه یافته غرب یکی از الگوها و روشهای پیشرفت سیاسی و اقتصادی ، کسب اطلاعات از سرزمین های مختلف و جمع بندی آنها به جهت کشف راه های تاثیر گذاری بهتر بر روی افکار عمومی شان ، بود .
در واقع برای اینکه در این دنیای فراصنعتی دوام بیاورند باید به بازارهای جهانی دستیابی داشته باشند و این دستیابی بدون داشتن اطلاعات و شناخت ضرورتهای محیطی امکان پذیر نیست . در این میان در کنار سایر جنبه های سایبری ( با تعریف فضای مجازی به جهت ایجاد تغییر ) تکنولوژی های ماهواره ای رشد فزاینده ای داشتند و به الویت اول تبادل اطلاعات و تاثیر گذاری بر افکار عمومی تبدیل شدند . در دنیای جهان سوم هم به دلیل رشد نا همگون جنبه های پیشرفت در مقاطع تحلیلی مختلف نمی شد انتظار داشت که این پدیده در شکل یک راهکار علمی و منظم در بیاید . تقاضا برای استفاده از این تکنولوژی های ماهواره ای مخصوصاً در کشورهای در حال توسعه سبب شد که یک جنبه از ارتباطات نوین با سرعت و رشد بیشتری بدون داشتن بسترهای مناسب وارد زندگی اجتماعی و به تبع آن سیاسی – اقتصادی آنان شود .
همزمان با ورود این تکنولوژی ها شیوه استفاده از آن و برنامه هایی که راهبران آنان در نظر داشتند متاسفانه در کشور ما همانند سایر فن آوریهای نوین و رودو شا نبه عرصه زندگی اجتماعی با کاستی های فراوانی همراه بوده است . شاید یکی از اشکالات اصلی در این حوزه این باشد که در مقاطی ، بدون کم و کاست ، همان نظریه های اغواگرانه غربی را در نظام و ساختار اجتماعی خودمان بکار برده ایم و در مقاطعی هم به دلیل ترجمه اشتباه و عدم تطابق دهی مناسب با فرهنگ و ارزشهای فرهنگی مان ( که از الویت ها و ملزومات است ) به بیراه رفته ایم . تبلیغات بعنوان نمود آشکار ورود این تکنولوژی در تیر رس انتقادها قرار دارد .
شاید وقتی ویلفرد دوپارتو نظریه خود در خصوص تکرار بی نهایت برای اقناع در تبلیغات را مطرح نمود خودش هم فکر نمی کرد که این تکرار اینقدر مورد سوء استفاده قرار بگیرد ! از نظر وی خیلی مهم نیست که منطقی باشی ، مهم این است که اینگونه جلوه کنی ! نظریه قابل تاملی که برداشتهای اشتباه و شاید هم صحیح و عمقی ! از آن راه را برای ایجاد یک بستر بومی در ایران به اشتباه کشانده است .
این جمله ویلفرد دوپارتو به شدت قابل تامل است و البته به جرأت میتوان گفت که اصل و پایه تبلیغات قرار گرفته است : بشر تحت احساسات خود رفتار می کند اما مدام می کوشد برای آن توجیهی منطقی و عقلانی ارائه دهد . جالب است ... خیلی جالب و البته کاملاً ناخودآگاه شبیه افکار نازی ها که هیتلر نمادشان شده است . هیتلر هم از این روش اتسفاده می کرد و می گفت : باید کار تبلیغات را به چند فکر معین محدود کرد و آنها را دائماً در گوش مردم تکرار کرد !!! شاید خود هیتلر هم فکر را نمی کرد که یک روز از نظریه اش در تبلیغات تجاری استفاده شود و با کمک آن بدون ریختن حتی یک قطره خون از دماغ فردی ، دنیا را به تسخیر خود در آورد .
خوب ، بیاییم سراغ رسانه های خودمان و سبک استفاده شان از فنون تبلیغات غربی در بستر و جامعه شرقی ! صدا و سیمای خودمان هم از حالت کلی مورد استفاده رسانه ها در تبلیغات عقب نمانده هیچ ، حتی در برخی از جهات هم به دلیل انحصاری که دارد در این غرب زدگی پیشی گرفته است . شاید بتوان فرآیند تبلیغات در ایران را از زمان انقلاب اسلامی به چند بخش از حیث محتوای مکانی و زمانی و دیدی که بر آن می رفت تقسیم نمود :
-زمان وقوع انقلاب اسلامی
-سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی
-سالهای وقوع جنگ تحمیلی
-سالهای سازندگی بعد از جنگ
-سالهای پیشرفت و سرعت گرفتن در صنعتی شدن !
هر کدام از این دسته های با توجه به دیدی که در آن زمان به تبلیغات می شد ، راه های مختلفی را طی نمودند و البته راه های نه چندان درست که اگر اینچنین بود حال و روز این روزهای تبلیغات در کشور اینطور آشفته نبود که ببینیم در تقسیم بندی های بین المللی سبک تبلیغات در ایران را مبتنی بر مصرف گرایی و تجمل پرستی عنوان کنند !
صدا وسیما به دلیل انحصاری که در این زمینه دارد بی شک در تیر رس اصلی انتقادات قرار دارد . صداوسیمایی که بر روی ثانیه ثانیه این شیوه های غربی تبلیغات حساب باز کرده است ! نمی دانم چرا همیشه فکر می کنیم که نمی شود یک شیوه تبلیغی منحصر به فرد که منطبق با فرهنگ ما باشد داشت ؟! مگر سبک تبلیغی ژاپن ، چین ، کره جنوبی کپی شده از فرهنگ و سیستم تبلیغی غربی هستند ؟ منظور اشتراک در هدف نیست بلکه اشتراک در مسیر پیمودن هدف است .
خوب برای دستیابی به راهی مطمئن و منطبق بر اصول اولیه فرهنگی مان به همان بحث ابتدایی بر می گردیم که به جمع آوری اطلاعات محیطی و ارزیابی صحیحی آنان برای انطباق با شرایط فرهنگی اشاره داشت . این دو بخش از متاسفانه به طور صحیح مورد تجزیه و تحلیل قرار نگرفته اند و نتیجه اش هم این شده که امروز باید در دنیای فرهنگ اصیل شرقی و اسلامی مان از شیوه های مادی گرایانه غربی که در این یادداشت هم با ذکر نام از آن یاد شد ، استفاده کنیم . بررسی این بخش از موضوع به نگاشته ای دیگر احتیاج دارد که انشاءالله در قسمت بعدی به آن پرداخته خواهد شد .