عنوان : تنفس در سَبکی آسمانی
دسته : فرهنگی - اجتماعی
نویسنده : شهیدی
تاریخ :25/7/92
این مطلب در سایت حرف تو لینک شده است .
تقدیم به اهالی خوب ِ بهشت ، در همین نزدیکی
شاید اینکه انتظار داشته باشیم وقتی از پرتقال در آبمیوه گیری استفاده می کنیم به آب سیب برسیم کمی دور از عقلانیت باشد ولی جالب اینجاست که برخی از ما ها این انتظار را داریم ! اینکه از از پرتقال ، آب پرتقال استخراج می شود به این دلیل است که شاکله اش اینگونه است . در واقعیت و بسترهای فرهنگ درونی ما هم همینگونه است . در واقع شاکله هر انسانی رابطه خطی و مستقیم با سبک زندگی اش دارد . نکته کلیدی و مهم در خصوص سبک زندگی ، همین تغییر و احیاناً تعمیر مولفه های تشکیل دهنده شاکله وجودی هر فرد است .
یکی از روانشناسان بزرگ در این خصوص نظری قابل تامل دارد ؛ لوچیانی می گوید : افسردگی نوعی عادت است و این عادت را می توان با گزینش ها و انتخابهایی که بر اساس محورهای آگاهانه تبیین و تعریف می شوند ، تغییر داد . برای من نامأنوس است اگر بشنوم انسانی با این همه توانایی و البته دارای اختیار زیاد در انتخاب و اِعمال نظر ، سبکی غیر از سبک زندگی آسمانی و الهی را برگزیند و خود را اسیر بندهای سُست زمینی کند .
پس اولین اقدام برای این تغییر ، خواست است . یعنی بخواهی که مولفه های شاکله دورنی ات را تغییر بدهی . خوب ، بعد از خواستن باید بدانی که چه ارزشهای درونی را باید کشف و اصلاح کنی ، در واقع باید دانست که با اتصال به این ارزشهاست که می توانیم تغییر شاکله را رقم بزنیم و به سبک زندگی دلخواه برسیم ، آنگاه است که جایگاه والای قابل تصور بعد از ایجاد تغییر را به خوبی در مقابل چشمانمان خواهیم دید .
باید بدانیم سبک زندگی اموراتی را شامل می شود که به زندگی انسانها در ابعاد مختلف ( بعد فردی ، بعد اجتماعی ، بعد مادی ، بعد معنوی ) مرتبط است . بسترهای این امور در چند بخش قابل طبقه بندی است :
- بینش ها که شامل ادارک ها و اعتقادات می شوند ؛
- گرایشها که ارزشها و تمایلات و ترجیحات را در بر می گیرند و درواقع به رفتارهای درونی هر فرد و امور ذهنی وی مربوط می شود ؛
- رفتارهای بیرونی که در اعمال هوشیارانه و آگاهانه نمود پیدا می کنند ؛
- شاخصه های اجتماعی که با تاثیر مستقیم از گزینه قبلی به شکلی عینی تر نمود پیدا کرده اند .
سبک زندگی را می توان به حق در قالب تجلی عینی اندیشه ها و عقاید معرفی نمود . این قالب عینی بر عقاید و اندیشه ها و مخصوصاً صفات انسانی تاثیر مستقیم و دوسویه دارد و در واقع همانطور که ذکر شد ، تغییر در اندیشه ها و عقاید در جهت مثبت و الهی ، می تواند سبکی پاک و آرامش بخش از زندگی برایمان به ارمغان بیاورد .
هر مکتب فکری و فلسفی در جهان ، خود را در روح ِ یک سبکی خاص از زندگی نمایان نموده است . به نظر می رسد برای ما که ادعای تمدن غنی اسلامی را در پهنه وسیع ایران داریم و نیز می خواهیم رگه هایی از سبک زندگی اسلامی را در زندگی مان جریان بدهیم ، گزینه های زیادی برای معرفی جهت بررسی و تطبیق آن با فرهنگ و سبک زندگی غربی وجود دارد که در این یادداشت به یک نمونه بارز و عینی آن از هر دو سمت ( هم غربی و هم اسلامی ) اشاره خواهد شد .
نکته مهم و کلیدی در اینجا این است که باید در خلال بررسی محرکهای موجود و پاسخ هایی که داده می شود ، ارزشها را شناسایی نمود و نسبت به آنها در خود ، آگاهی ایجاد کرد . قطعاً ایجاد این آگاهی می تواند پاسخی متفاوت و فعال در برابر محرکها و رویدادهای زندگی را داشته باشد ، پاسخی که بی شک با پاسخ فردی نا آگاه نسبت به جهان هستی متفاوت خواهد بود . در این بین نباید از نکته ای مهم غافل بود و آن این است که این ایجاد قابلیت باید درونی و از اعماق وجودی باشد نه فقط تظاهر ، چرا که نتیجه و اثر این پاسخ های ظاهری ، چیزی دیگر خواهد بود .
یک تحقیق آکادمیک و دانشگاهی در ایالات متحده آمریکا نشان داده است که مردم ایالات متحده وقتی با نا ملایمت های زندگی روبرو می شوند بیشتر به الکل و مواد مخدر برای فرار از این ناراحتی ها و استرس ها ، پناه می برند ..." می گریزند از خودی یا بی خودی - یا به مستی یا به شوق ای مقتدی " این فرار شاید منجر به نوعی شادی زودگذر و مجازی برسد ولی این چیزی جداست از شادی و بهجتی درونی که به انسانها رو می کنند . توجه داشته باشید که در نتیجه تحقیق فوق ، هم عدم شناخت از ارزشها نمایان است و هم عدم تحلیل درست و انتخاب نادرست روش پاسخگویی به محرکهای هرچند نوین و صنعتی شده .
وقتی مرکز فرماندهی انسان به ارزشهای زمینی و ناقص متصل باشد ، انتظاری بیش از آنچه در جمله بالا ( در خصوص نحوه پاسخگویی به محرکهای اجتماعی در غرب ) دیدیم ، نمی رود . در واقع در این صورت با نابود شدن این ارزشها ، فرد نیز نابود می شود ولی ... ولی اگر منبع اتصال جایی غیر از این باشد ، یعنی به منبع قدرت لایزال الهی متصل باشی " الا بذکر الله تطمئن القلوب " نه فقط به آرامش ذهنی بلکه به نوعی ایده در زندگی آسمانی می رسی که ایده آل خواهد بود .
بدون شک و تردید ، دفاع مقدس بعنوان نقطه عطف پر رنگ شدن ارزشهایی بود که می تواند امروز هم ما را برای رسیدن به شیوه ای آسمانی در زندگی یاری سازد ، شیوه ای با ابعاد بسیار گسترده فکری و روحی و رفتاری از جوانان بی بدیل ایرانی . مقام معظم رهبری ( دامت برکاته ) در این خصوص می فرمایند " اگر بخواهید یک نمونه برای آنچه شایسته ماست پیدا کنید ، نگاه کنید به دوران دفاع مقدس . ببینید آن جوانها یی که در جبهه بودند ، آن پدر و مادرهایی که آن جوانها را اینجور می فرستادند ، آن خانواده هایی که آنجور باذوق و شوق جبهه را پشتیبانی می کردند ، چه حالتی ، چه احساساتی داشتند . آنها نمونه های خوبی است . البته نمی گوئیم نمونه اعلاست ، اما نمونه های بسیار خوبی بود . ما باید به همان سیاق ، با همان آهنگ و نواخت ، پیش می رفتیم ، اما نرفتیم ... . این هشت سال دفاع مقدس مظهری از برترین صفاتی است که یک جامعه می تواند به آنها ببالد و از جوانان خودش انتظار داشته باشد . یعنی دفاع مقدس مظهر حماسه است ، مظهر معنویت و دینداری است ، مظهر آرمان خواهی است ، مظهر ایثار و از خود گذشتگی است ، مظهر ایستادگی و پایداری و مقاومت است ، مظهر تدبیر و حکمت است ".
به طور خلاصه و برای ایجاد یک طوفان فکری در خودم و شما ( که لازمه قدرتمند ِ پیشبرانه به سمت تحلیل درست و به دست آوردن نتیجه از مقایسه است ) به نمونه هایی عینی از ابعاد فکری ، روحی و رفتاری این سبک بی نظیر از خاک مقدس و پاکِ ایرانِ اسلامی اشاره خواهم نمود :
بُعد فکری
در این بعد از نمونه بارز سبک زندگی با مهره های ایرانی والبته با نگاه ویژه به ارزشهای والای اسلامی و آسمانی ، بیشتر اندیشه ها هستند که مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند و همانطور که قبلاً هم ذکر شد درواقع شرط اصلی و اولیه شروع برای ایجاد تغییر در سبک زندگی است . در رزمندگان دوران دفاع مقدس بهره مندی از آراء و اندیشه های امام خمینی (ره) ، پایبندی به آن و حرکت در مسیر این اندیشه ها و در یک کلام الگو گیری از حضرت امام خمینی ، وحدت اندیشه ای ایجاد کرده بود که این ، بنا به ظرفیت افراد متفاوت بود . اصول اساسی و خدشه ناپذیر را می توان در قالب سه محور بیان نمود :
- خداباوری ( آل عمران – 126)
- معاد باوری ( آل عمران 1)
- ولایت مداری ؛ که نگین اعتقادات وباورهای بچه های جنگ و از عوامل اصلی وحدت اندیشه و عدم سرگردانی در موضع گیری ها بوده است .
در این قسمت ، معاد باوری و ولایت محوری در چرخشی زیبا حول محور تفکر خداجویی و دستیابی به مقام رضای حق شاکله اصلی باورها و اعتقادات فرزندان این دیار بود . شاکله ای که خوب مورد شناخت قرار گرفت و خوب هم پرورش یافت ، تا آن حد که امروز بتوانیم از آن بعنوان سبکی قوی و مورد قبول در پیچ و خم زندگی به ظاهر مدرن برای تعالی از آن استفاده کنیم .
بُعد روحی
شاید گزاف نباشد که بگوییم توجه به مباحث خودسازی و معرفتی ، اثر جدی بر زندگی روزمره بچه های دفاع مقدس داشت . برخی از صفات بارزشان در این زمینه فقط با ذکر عنوان در این ارزشها خلاصه می شود " اخلاص ، فدا کاری ، دوری از نفاق ، اهلیت در عمل به فرائض دینی ، پویایی و امید به آینده ، ملاک و معیار داشتن در انتخابها که اساس آن تولی به دوستان اهل بیت و تبری از دشمنان اهل بیت را تشکیل می داد ، مهم نبودن سطح کار و پرستیژ کار " . به این مسئله فکر می کردم که شاید فقط ذکر عناوین آتش دلم را در خصوص احساس دین به آن انسانها خاموش نکند . خوب که توجه کنیم می بینیم برای هر کدام از رفتارهای اجتماعی و فرهنگی شان ، معیار و معادلی از آسمان را در نظر می گرفتند که اتفاقاً این نکته کلیدی و مرکز ثقل این تکر ناب است .
روضه و هیئت یکی از برنامه های ثابتشان بود، دعای کمیل ، دعای توسل و برای این کار چیزی نداشتند جز دل شکسته و حس و حال معنوی . در کنار توسل ، توکل شان هم بالا بود ( این مسئله نشان از درک بالای شان از واقعیات دنیای هستی و عظمت خداند متعال داشت ) و ایمان به امداد الهی ، آنان را به حرکت در مسیر های سخت زندگی تشویق می کرد . شعار بچه های جنگ " هیهات مناالذله " بود وعملشان هم همینطور و زیر بار هیچ چیز و کسی سر خم نکردند . صداقت شرط اول رفاقتها و کارهایشان بود .
بُعد رفتاری و جسمانی
تواضع ، وجه قالب فرهنگشان بود . غالبا زیاد زحمت می کشیدند و کمتر می خوردند و کمتر می خوابیدند . اکثر بچه ها لباس خاکی به تن داشتند ، بعضی ها هم سبز پاسداری و برخی هم پلنگی و ... ولی مدل همه شان خاکی بود . یعنی تفاوت طبقاتی و اجتماعی نداشتند ، یعنی اصلاً دنبال این چیزها نبودند . چابکی و سرعت عمل در جبهه خیل مهم بود و بچه ها همیشه آماده و سرحال بودند . بچه ها صبح ها قبل از نماز بیار می دند و به حسینیه می رفتند برای دعا . همیشه نماز جماعت به پا بود . همیشه مطالعه داشتند و مطالعاتشان در این سه محور بود : درسی ، قرآن و دعا ، کتب اعتقادی و اخلاقی . این شیوه انتخاب بسترهای مطالعه ، مصداقی روشن است برای ادعای حقانیت این سبک از زندگی و اینکه مسیر ، درست انتخاب شده است . بچه های جنگ به دو چیز حساسیت داشتند : امام و بیت المال . منش مدیریتی فرماندهان جنگ نیز بخشی از سبک زندگی در دفاع مقدس است . مدیریت میدانی ، مدیریت اقنایی و دانایی محور ، مدیریت بر قلوب نیروها و ظرفیت سازی در جهت پرورش فرهنگ بسیجی .
در کنار این نمونه های بی نظیر و اعلا از سبک زندگی بد نیست با خودمان فکر کنیم اگر اعمال تعبدی و توحیدی مان ( سفر زیارتی مکه ... مشهدالرضا ... کربلا .. عبادت در مسجد و ...) را از زندگی مان حذف کنیم ، شکل زندگی چگونه خواهد بود ؟ اصل بحث سبک زندگی ایرانی اسلامی این است که می گوید این اعمال تعبدی از اصل زندگی جدا نشود ، یعنی مسجد و منزل دارای یک رایحه باشد .
نکته تاسف با اینجاست که ما هر وقت سراغ ائمه و قرآن رفتیم مشکل داشتیم نه برای این بوده که بخواهیم در خصوص سبک زندگی تعلیم ببینیم !!! مهمترین راه در تشخیص این مسئله این است که راههای ورودی و تزریق امنیت درونی را در خود پیدا کنیم ، خدا کانون و منبع قدرت لایزال الهی است ، پس اتصال به خدا یعنی داشتن تمام هستی و چون انسانی با این خصوصیت قدرت اختیار و محق بودن انتخاب خود را از همین قدرت لایزال گرفته است ، همیشه همراه وی یک پل صراط است .
یک پیشنهاد برای خودم دارم در خصوص شناخت راه و مسیر تحلیل درست ؛ سکوت ... نماز ... سکوت ... مرحوم علامه جعفری در این خصوص می فرمایند : " خدا را در روزمره گی هایمان به اندازه فهم خودمان کوچک نکنیم ، ما به هر میزان این کوچکی را به واسطه ذهنهای کوچک خودمان ایجاد کنیم ، خسارتهای آن در ابعاد مختلف متوجه خودمان است " . پس بجای اینکه خدا را به اندازه فهم خودمان کوچک کنیم ، بهتر است خودمان را به اندازه دامنه لطف الهی بزرگ کنیم . بدون شک پیوستن بی نهایت منفی به بی نهایت مثبت در قالب گفتگو ، یعنی همان نماز ، اتصال با بالاترین منبع آرامش که در آن نماز به آن اشاره شده است ، سبکی به شدت رضایت بخش و الهی برایمان به ارمغان خواهد آورد .