
نویسنده : حدیث شهیدی
همواره در طول تاریخ یکی از سیاستهای اصلی ایالات متحده آمریکا در دنیا و به خصوص در منطقه خاورمیانه ، استفاده از سیاست کثیفِ ایجاد تفرقه های قومی است . متاسفانه اکثر مناقات خاورمیانه بر حول همین محور می چرخد . مهمترین این جریان سازی را می توان در اوضاع این روز و احوال کشور همسایه مان ، عراق مشاهده کرد . جایی که متاسفانه این سیاستهای مداخله جویانه تا حد زیادی به نتیجه مورد دلخواه طراحان آن رسیده است .
در این میان می توان از اوضاح و احوال اقلیم کردستان ( کردستان عراق ) بعنوان نمونه بارز مداخله جویی و تفرقه افکنی نام برد . جایی که رهبران کردستان عراق وارد جاده ای شده اند که کشورها و گروه های زیادی از آن عبور کرده اند ولی به هیچ کجا نرسیده اند . این اختلاف بین حکومت اقلیم کردستان و حکومت مرکزی عراق در اختلاف شان بر سر صادرات نفت به اوج خود رسیده است . جایی که آمریکا با واسطه گری ترکیه و چند کشور عربی ، با تحریک بارزانی و با وعده هایی که مدتی قبل ، شکل دیگرش را به ترکیه داده بودند ، قصد دارد از شرایط گل آلودی که در روابط کردستان عراق و حکومت مرکزی ایجاد کرده است ، ماهی درشتی صید کند .

در این بین و به موازات حرکت های ایالات متحده آمریکا ، اتحادیه اروپا هم وارد بازی شده است و با ارائه برنامه هایی فریبنده ، اقلیم کردستان را راضی کرده است تا نفت خود را به اتحادیه اروپا برساند . مسئولین حکومتی اقلیم کردستان در این سودا به سر می برند که با اتمام این پروژه و رساندن خط لوله نفت آن منطقه ( البته این حوزه نفتی مورد ادعای حکومت مرکزی عراق است و همین مسئله هم باعث بروز اختلاف جدی شده است ) بتوانند در جوامع بین المللی ، کرسی ، برای خود دست و پا کنند و با این کار هم مسیر را برای تشکیل حکومت یکپارچه کردستان ( کردستان عراق – کردستان ایران – کردستان سوریه ) مهیا کنند .
در واقع ایالات متحده آمریکا و اروپا با فریب سران کردستان عراق به جهت تزریق منابع نفتی شان به مناطق مرکزی اروپا ، اولین گام را برای اجرایی کردن مراحل نهایی پروژه تفکیک عراق به تعداد قومیت های متعدد آن برداشته اند . اگر این انتقال صورت بگیرد ، گام های بزرگی در جهت تشدید اختلافات بین اقلیم کردستان و حکومت مرکزی برداشته خواهد شد و این یعنی تحمیل مشکلات فراوان برای ملت عراق .

البته انتظار می رفت که بعد از قضیه پناه دادن اقلیم کردستان به طارق الهاشمی ، روابط این محدوده از عراق با حکومت مرکزی رو به وخامت بگراید ولی با جدی شدن برنامه انتقال نفت اقلیم کردستان به اروپا ،اوضاع به حالت اظطراری تبدیل شده است . البته همزمان با این برنامه و همراستا با این جریان سازی در مناطق دیگر عراق و در بین سایر قومیت ها مخصوصاً بین شاخه های مختلف مسلمانان ، برنامه هایی مشابه در حا ل اجراست و همین امر هم بر وخامت اوضاع سیاسی در عراق افزوده است . این جمله بارزانی ( " ... کردهای عراق از حرف و سخن خسته شده اند وخواهان مشارکت واقعی در حکومت هستند... آیا ما با هم شریک هستیم یا خیر؟ چرا تا کنون شریک نبوده ایم؟ اگر خواستار تبعیت هستید، ما تبعیت نخواهیم کرد ... اگر پاسخ شما به این سوال آری است، در این صورت ما خواهان مشارکت واقعی هستیم و نه صرفا حرف و وعده؛ و اگر جواب منفی است، بهتر است هرکس به راهی برود که خودش صلاح می داند... " ) نشان می دهد متاسفانه که به شدت تحت تاثیر برنامه های آمریکا و تحریک های ترکیه قرار گرفته است . از سوی دیگر هشدار ولادمیر پوتین هم به بارزانی در خصوص مواضع اقلیم کردستان در قبال مسائل سوریه ، دلیلی شده که بارزانی به ظاهر هم که شده برای نشان دادن استقلال خود به سمت قدرتهای بزرگ کشیده شود و این در واقع بهترین فرصت بود برای آمریکا و ترکیه که مرحله نهایی برنامه شان را اجرا کنند .


حلقه مفقوده ، سیاسی کاری
نویسنده : امیر محمد شهیدی
این مطلب در سایت حرف تو لینک شده است .
رهبر معظم انقلاب " در نظام اسلامى، اگرچه رسم و سنت انتقاد و نصیحت مشفقانه به مسئولین ، یکى از مواهب الهى و مفاخر اسلامى و مایهى رشد و ارتقاء و پیشرفت امور و مصداق بارز فریضهى امر به معروف است و باید در جامعه بماند و توسعه و کیفیت بیابد، ولى مخلوط کردن این کار مستحسن و لازم با اشاعهى روحیهى بدبینى و سوءظن به کارگزاران اصلى کشور و بدگویى از آنان - که به تضعیف روحیه، یا تضعیف جایگاه آنان بینجامد - خطایى بزرگ و خیانتآمیز خواهد بود " 13خرداد 1371
یادتان هست ، قدیم ندیما ، مادر بزرگها مون از تکه پارچه هایی که برای کارهای مختلف استفاده می کردند و می ماند ، برای درست کردن یک تکه بزرگ استفاده می کردند ؟ یک پارچه با چندین تکه ، البته در ظاهر قشنگ بود ... حال و روز این روزهای اصولگرایان هم شبیه به همین پارچه چهل تکه است . به نظر شما چه شده که اصولگرایان مدعی وحدت به این حال و روز افتادند ؟ ! البته در این یادداشت زوایای مختلفی از جریان سازی های انتخاباتی اشاره خواهد شد ، در همین راستا شاید شاهد قسمت های متفاوتی با مقدمه باشید ، شاید هم نه ! شاید ما هم همانند آقای احمدی نژاد در برابر آقای مشایی ، یک قدم به عقب برداریم و پشت سر ایشان قرار بگیریم وشاید هم نه !
از همان ابتدای امر ، ائتلاف سه نفره حال حاضر ، ساز جدایی زدند و با تشکیل این ائتلاف به دنبال آرمانهای خودرفتند ، البته هنوز هم قطعی نیست که این سه نفر بتوانند به نظر واحدی در بین خود برسند . به دنبال این جریان ، جبه پایداری ، جبهه اصولگرایان سابق و ره پویان هم مسیر خود را جدا کردند و هر کدام ، عَلَم استقلال را برافراشتند . اعلام کاندیتاتوری آقای دکتر لنکرانی هم نشان داد که اصولگرایان نمی خواهند یکپارچه در این میدان حاضر شوند . جالب اینجاست که این اعلام از سوی جبهه پایداری همراه با حاشیه هایی هم بوده ، چرا که اعلام شده با ورود آقای جلیلی ، آقای لنکرانی کنار خواهند رفت ! این عدم ثبات در تصمیم گیری فقط و فقط به نفع گروهی است که در سایه ایستاده اند و منتظر فرصت هایی برای شکار ماهی های بزرگ از این اوضاع شبیه به آب گل آلود هستند ، است . این نکته ، نقطه عطفی بوده که همواره باعث عدم توفیق کامل اصولگراها در بازی های انتخاباتی شده است . در همین حال و در همین گیر و دار ، جریانات منتسب به دولت با آرامش در حال تکمیل قطعات پازل خود هستند . البته خیلی هم نمی توان به آنان ایراد وارد کرد ، وقتی اصولگرایان اینطور به جان هم افتاده اند و به هیچ وجه حاضر نیستند در کنار هم باشند ، خوب معلوم است که جریانات منتسب به دولت با خیال راحت و دست باز هر کاری که می خواهند می کنند .
رهبر معظم انقلاب اسلامی " اختلاف سیاسى مانعى ندارد؛ اختلاف نظر مانعى ندارد؛ مبارزات انتخاباتى به شکل سالم، مانعى ندارد؛ اما خراب کردن یکدیگر، خراب کردن چهرهى کشور، خراب کردن ذهن مردم و چهرهى مسؤولین دلسوز، اشکال دارد . ایجاد سؤال و ابهام در ذهن مردم، اشکال دارد " 16 بهمن ماه 1371
متاسفانه در این میان و به کنار از حوادث درون حزبی و درون گروهی ، حلقه مفقوده ای به شدت کمبودش احساس می شود . بله ، درست حدس زدید ، بی اخلاقی سیاسی ... مشکل اصلی در این ماجرا اینجاست که وقتی از اخلاق انتخاباتی سخن به میان آید ، همه در تئوری از سرآمدان دوران خود هستند ! و در قالب زیباترین جملات و استعاره ها چنان از اخلاق سخن به میان آورند که انگار ... ولی وقتی پای عمل می رسد همه انگار پیکان 46 ( البته صد رحمت به پیکان 46 ) ریپ می زنند . به طور واضح تر وقتی در یک لوکیشن خاصی قرار می گیرند ، پوزیشن متفاوتی از خو بروز می دهند و سعی می کنند با بد اخلاقی این عدم ثبات فکری شان را در مواجهه با اوضاع و احوال جدید ، جبران کنند . کم پیش آمده که شاهد ممزوج شدن اخلاق با سیاست باشیم و اگر اینچنین شود ، شاید شاهد بروز یک حماسه غرور آفرین خواهیم بود ، ولی افسوس که فقط افسانه است ! شاید آقایان نمی دانند که حتی اگر رقیب شان هم در این بازی بی اخلاقی و بد اخلاقی کرد ، مقابله به مثل او هم در حکم همان بد اخلاقی قرار می گیرد . بعنوان نمونه همین بحث انتخابات ، موقعیت و ظرفی است که می تواند توان حرکت بر مدار اخلاق توسط سیاسیون را بسنجد . متاسفانه جامعه ما به این آفت بد اخلاقی سیاسی در انتخابات گرفتار است . نمود بارز این بداخلاقی را می توان در جریان سازی های بچه گانه جناح های مختلفی که قسمتی از قدرت در دستان شان است دانست ، جایی که این جناح ها با بکارگیری امکانات رسانه ای دولتی و مردمی ( بیت المال ) همانند دو کودک خردسال هستند که در مهد کودک بر سر صندلی چرخ و فلک دعوا می کنند . آخرش هم یا هیچ کدام سوار نمی شوند یا هر دو به نوعی زمین می خورند ! شاید دعواها و شایعه پراکنی ها و تهمت های رد وبدل شده بین روزنامه های ایران و همشهری ، یک نمونه از این بچه بازی های باشد .

نمود دیگر آن را می توان در رفتار خود نامزدهای احتمالی ویا حامیان شان دید . مثلاً همین رفتارها و صحبت های رئیس جمهور محترم در هفته گذشته و در روزهای جاری ... در این میان هم جناب آقای احمدی نژاد انگار یادشان رفته تمام این سالهایی را که از عمر دولت شان ، چه بر ملت گذشته ! هیچ کس نمی تواند منکر خدمات ارزشمند ایشان در زمینه عمران و آبادانی کشور شود ، حقیقتاً کارهای خوبی صورت گرفته ولی حرف اینجاست که چرا ایشان هنوز هم در رعایت اخلاق سیاسی ، کمی کوتاهی می کنند ؟! با بروز توهم " دشمن فرضی " به چه چیزی می خواهند برسند ؟! خیلی خوب می شد اگر قصد ایشان صلاح امور بود و به فکر تصحیح روند به قول خودشان ناصحیح بودند ، همه را یکسان نگاه می کردند و از طرف دیگر مسائل و موارد مورد نظرشان را از مجاری قانونی پیگیری می کردند و اینطور بر افکار عمومی تاثیر منفی نمی گذاشتند . بهتر بود ایشان در این روزهای بسیار نزدیک به زمان انتخابات ریاست جمهوری ، کمی بیشتر دقت می کردند و از انجام حرکات شبهه آمیز و اعلام نظرات ، اختلاف بر انگیز خودداری می کردند . شاید بتوان گفت مشکل اساسی جناب آقای احمدی نژاد این است که فقط حرف خودشان به عنوان سند قانونی ارزش دارد ولاغیر !!! اینهمه از امکانات دولتی و پول بیت المال برای جشن بیهوده و لغو هفته گذشته در استادیوم آزادی استفاده کردند ... اینهمه از نام مقام معظم رهبری برای رد گم کنی به کام خودشان سوء استفاده کردندو هیچ هم زیر بار اعتراضات نرفتند ! حالا قبول این اعتراضات پیشکش ، از طرف دیگر ، مدعی هم هستند که نمی گذارند در کشور کاری انجام شود !!!باشد ، اصلاً ما هم قبول کردیم که همه کشور بسیج شده اند که نگذارند شما در کشور آزادانه فعالیت کنید ، آیا اظهار نظر در این خصوص ، آنهم در این روزهای حساس و آنهم به شیوه ای که بدون شک شائبه زیر سوال بردن فعالیت های سایر مسئولین عالی رتبه را همراه دارد ، کار درستی است ؟! ( ارجاع به جمله ابتدایی ذکر شده در این یادداشت ، به نقل از رهبر معظم انقلاب )
اگر در روزهای ابتدایی دولت شان این مباحث را عنوان می کردند ، کمی قابل قبول بود ولی الان بعد از 8 سال که تمام امکانات دولتی هم در اختیارشان بوده ، دیگر این حرفها جنبه تبلیغی و فرافکنی پیدا نمی کند؟! بماند که همین روزها هم بر خلاف قانون وعرف به بهانه های مختلف ایشان به نوعی خود را در مسائل انتخاباتی دخیل می کنند . ایشان می فرمایند که : دستشان را بسته اند و در حوض انداخته اند و می گویند بیا بیرون " در ادامه افزودند " حالا دست را بستند چرا وزنه به پایمان وصل کردند ؟ حالا وزنه هم بستند ، چرا سرمان را با دست زیر آب می کنند ؟! " ما هم قبول داریم که ایشان توانمند هستند ولی این که تمام مشکلات و تقصیرها را به گردن دیگران بیاندازند و تمام خوبیها و خدمات را از ناحیه خودشان معرفی کنند ، کمی و فقط کمی غیر منطقی و غیر منصفانه است . به نظر شما اینکه برای چندمین بار متوالی و بر خلاف تاکیدات مقام معظم رهبری ، تقصیر ها را بر گردن قوه مقننه بیاندازند و تلویحی این گروه را گروه شیطان بخوانند ، کار صحیحی است ؟! بماند که ایشان همانند ماجرای سفر سمنان ، بار دیگر ناشیانه به مخالفان تاختند و شاکی بودن که از صحبت های رهبری تفسیرهایی شده است و حتی از این مسئله هم ناراحت بودند که چرا ، برخی برای شورای نگهبان هم نسخه می پیچند ؟! جناب آقای دکتر احمدی نژاد ، ما که هیچ برداشتی از حرکت شما در سخنرانی اهواز نمی کنیم ، آنجایی که بعد از برافراشتن پرچم جمهوری اسلامی توسط شما و فرد محبوب دولت ، آقای مشایی ، جنابعالی در یک حرکت کاملاً معنا دارد ، به آرامی یک قدم به عقب رفتید و پشت سر آقای مشایی قرار گرفتید!!! ولی جالب اینجاست که این روزها در روزنامه ایران جملاتی را از زبان آقای مشایی می خوانیم که تکمیل کننده گفتارها و اعمال قبلی شان است ، به نظر برنامه " گذر از احمدی نژاد " از برنامه هایی اصلی آقای مشایی است !


نویسنده : حدیث شهیدی این مطلب در سایت حرف تو لینک شده است .
شاید آن روزهایی که زمزمه فروپاشی شوروی در دهه 90 میلادی به گوش می رسید ، کسی فکرش را هم نمی کرد که دشمن سرسخت شوروی ، روزی اینچنین بر این منطقه مسلط شود و عنان کشورهای جدید التاسیسی مثل آذربایجان را اینچنین در دست بگیرد . تفکری که بر خلاف انتظارهای عوام توانست جایگزین تفکر کمونیستی گردد . در این میان عاملی مهم وجود داشت که ایران را هم درگیر جریانات کشورهای همسایه اش کرد و آن چیزی نبود جز افزایش عینی قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران که هر گونه تغییری در ساختار سیاسی منطقه خاورمیانه ، بدون جلب نظرش امکان پذیر نبوده و نیست . همین مسئله باعث شده است که ایالات متحده آمریکا و اسرائیل با اعمال فشار بر کشورهای مجاور ایران در ناحیه قفقاز ، در صدد ارسال پارازیت بر روابط جمهوری اسلامی و کشورهای همسایه اش باشند .بازی جدید " آذربایجان جنوبی " از همین دست برنامه هاست که در ادامه با ذکر مقدمه ای در خصوص نحوه اجرای این بازی توسط آمریکا واسرائیل ، به آن اشاره خواهد شد .
شاید اگر سیاستهای تخریبی از سوی دولتمردان آذربایجان تداوم پیدا کند ، مسیر دیپلماسی ایران با این کشور به سمتی دیگر برود . جمهوری اسلامی ایران در طول تمام این سالها نشان داده است که در رفتار با همسایه هایش خصوصاً همسایه های منطقه قفقاز حسن نیت داشته است ولی این حسن نیت متاسفانه در اکثر موارد یک طرفه بوده و کار به جایی رسیده است که آذربایجان به حیاط خلوتی برای فعالیت های جاسوسی اسرائیل و آمریکا تبدیل شده است . در این میان همواره آذربایجان سعی کرده است با اتخاذ سیاست های دو پهلو و چندگانه ، هم از حوض بخوره و هم از آبشخور ... در این منطقه از خاورمیانه هم قاعده ایران هراسی جزو استثناء نبوده و همواره از سوی اسرائیل و آمریکا این حس ترس از جمهوری اسلامی مرتباً به این کشورهای حاشیه قفقاز القاء شده است . دست آوردهای این القاء ترس از جمهوری اسلامی ، چیزی نبوده جز حضور مستقیم نیروهای نظامی و امنیتی موساد و سیا در سرزمین های آذربایجان . این نفوذ در سرزمین های خاکی و آبی آذربایجان محدود به حضور نظامی نبوده و با برنامه ریزی های بلند مدتی که داشتند ، با تاثیرات فراوانی که بر روی فرهنگ مردم این منطقه گذاشته اند ، به نوعی در این آشفته بازار منطقه قفقاز و با توجه به مسائلی که این چنین کشورهای مشترک المنافع با روسیه دارند ، به تکیه گاهی برای دولت مرادن آذربایجان تبدیل شده اند . نمونه بارز این وابستگی ، وابستگی اقتصادی است که به شدت ایجاد شده است .

در این میان و از حدود سال 2007 میلادی بود که روابط پنهانی آذربایجان و اسرائیل رسانه ای شد رئیس جمهور آذبایجان با تاکید بر اینکه روابط ایران و آذربایجان خیلی گسترده تز از این حرفهاست ، می خواست به نوعی ایران را هم که شریک خوبی می توانست برایش باشد راضی نگه دارد .در کنار تمام این تحرکات ، در این روزها شاهد ایجاد قسمت جدید از بازی آمریکا در منطقه هستیم که به موازات تمام منطقه خاورمیانه در این منطقه هم در حال اجراست . همان سیاست ایجاد جریان سازی و تحریک قومیتی . از آذربایجان کجا بهتر برای تعمیق بخشیدن به این بازی . سیاست خصمانه اسرائیل در این بازی ، این روزها نمودی آشکار پیدا کرده و آنهم ، حضور در مرزهای شمالی ایران . همانطور که شاهد هستیم در ماههای اخیر خبرهایی از سوی اسرائیل اعلام شده است که قصد دارد از خاک و توان نظامی خفته خود در سرزمین آذربایجان برای حمله به تاسیسات نظامی ایران استفاده کند . البته نمی توان این استراتژی را فقط برای تحت فشار گذاشتن ایران دانست . این برنامه در خصوص سایر کشورهای منطقه قفقاز هم دیده می شود . در همین راستا از نقش پنهان اسرائیل که قصد دارد با فروش سلاح به کشورهایی مثل ارمنستان ، آتش افروزی کند در منطقه ، به سادگی گذشت .
حال نوبت بارگیری از تمام این برنامه های هوشمندانه ای است که اسرائیل و آمریکا در این منطقه به کار برده اند . نتیجه روابط با آذربایجان چه بود و یا چه می خواهد بشود ؟ اسرائیل در روزهایی به سر می برد که در جوامع جهانی در نوعی انزوا قرار گرفته است . روند بیداری ملتهای آزادی خواه جهان اسلام و قیام آنها علیه استبداد زمان که عامل اصلی آن اسرائیل و آمریکاست ، می تواند دلیلی بر این مدعا باشد . سرخوردگی اسرائیل از متقاعد کردن جوامع جهانی در خصوص شکست ایران در مسئله هسته ای ، دلیل دیگری است که توانسته اسرائیل را عصبانی کند . طرحی که این روزها دوباره بر سر زبان افتاده و به عامل فشار اسرائیل به ایران از ناحیه آذربایجان تبدیل شده است ، عملیات موسوم به " موشاو " است که با تحصیل و تملک اراضی حاشیه مرزی آذربایجان با ایران ، از آن برای جاسوسی و فعالیت های امنیتی ، بهره برداری خواهد شد .
در ادامه اجرای عملیات موشاو که چند سالی است آغاز شده ، برنامه جدید آمریکا و اسرائیل در مرحله نهایی اجرا به سر می برد . همان طرح تحریک قومیتی که متاسفانه این روزها به شدت از طرف کشور آذربایجان بد جور مورد استقبال قرار گرفته است . در همین راستا در روزهای گذشته شاهد تحرکاتی مشکوک در داخل مرزهای خاکی آذربایجان بودیم که با برگزاری نشست هایی با محوریت تحریک قومیت ایرانی و با بازی گردانی اسرائیل و آمریکا ، بودیم . البته دولت مردان آذربایجان ، این روزها خیلی دست پاچه هستند و با یاد آوری دوباره قدرت بلامنازع جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه ، کمی در رفتارهای خود تعدیل نشان می دهند .

در همین راستا روزنامه " اولایلار " چاپ باکو در نوشته در روزهای گذشته با توهین به فرهنگ اسلامی ِ ایران زمین قصد تست یک بازی از پیش تعیین شده را داشت که خوشبختانه با برخورد و عکس العمل مناسب وزارت خارجه و رسانه های کشور ، پا به عقب کشید . شاید لازم بود که به آذری ها یادآوری شود که زمان عهد نامه های گلستان و ترکمنچای به پایان رسیده و باید فکری برای این یاوه گویی های خود بکنند و صدالبته این قراردادها از ابتدا مورد تایید نبوده و رسمیت بین المللی نداشته اند که بخواهند امروز برسر منقضی شدن آن بحث شود . دربیانه وزارت خارجه آذربایجان کمی هم دو دلی دیده می شود ، چرا که در این بیانیه اعلام کرد که امیدوار است رسانه های دو کشور !!! دست از این بازی ها بردارند . همچنین مقامات آذربایجانی اعلام کرده اند که بدون هیچ شکی تمامیت ارضی ایران را همانند همیشه به رسمیت خواهند شناخت و هیچ حرکت خلاف قواعد بین المللی در این راستا انجام نخواهند داد . قابل ذکر است که تحرکات جدید مبتنی بر این مسئله است که می خواهند در طرحی اسرائیلی و با مطرح کردن عنوان " آذربایجان جنوبی " برای آذربایجان ، به نوعی آذری های ایران را هم تحریک کنند . غافل از اینکه آذری های جمهوری اسلامی ، امروز بیشتر از هر روز دیگر خود را ایرانی می دانند . خوشبختانه رفتار آذری های جمهوری اسلامی ایران در دفاع از حقوق خود ، دولت مردان آذربایجان را به حرکت به سمت عقب وا داشته است . انحلال کمیته دولتی آذربایجانی های جهان ، شاید حرکتی باشد که نشان می دهد ، دولت آذربایجان ، حساسیت مردم غیور آذربایجان ایران را در خصوص بازپس گیری پاره تن وطن شان ( آذربایجان کنونی ) کمی درک کرده اند .
