نویسنده : حدیث این مطلب در سایت حرف تو لینک شده است .
ایالات متحده آمریکا برای اجرای برنامه های مداخله جویانه خود در منطقه خاورمیانه ، به حامیانی ثروتمند و در عین حال نادان احتیاج دارد تا بتواند به کمک دلارها ورسانه های آنان خطوط مستحکم مقاومت در منطقه را بشکند ... شاید پادشاه عربستان فکرش را هم نمی کرد که با این دلگرمی هایی که به ایالات متحده آمریکا داشته و در عوض هم داده ، روزی اینطور خود مورد غضب سیاستهای آمریکا قرار بگیرد ... هنوز این کشورهای عربی بی فکر نفهمیده اند که الویت برنامه های آمریکا در هر منطقه ای ، فقط با حفظ منافع خود است ، حال می خواهد حفظ این منافع با کمک به عربستان سعودی در جهت حذف قدرت شیعیان در منطقه باشد ، خواه می خواهد با تعویض سکاندار حکومت پادشهای عربستان در جهت حفظ نفوذ خود در منطقه باشد ...
این روزها عربستان سعودی با ارسال مجدد محموله میلیارد دلاری سلاح به مخالفان سوری در گردابی محاصره شده که به نظر راه فراری برایش قابل تصور نیست ، به جز راه حلی که ایالات متحده آمریکا مطرح کرده است و اسن یعنی خدا حافظی احتمالی خاندان پادشاه این کشور از سالها اعمال دیکتاتوری در سرزمین وحی ... البته قطعاً این تغییر سیستم به همین راحتی نخواهد بود ، پیش زمینه هایی دارد و البته هزینه هایی هم ... بازهم یک سر ماجرای عربستان سعودی متصل است به جریانات سوریه ... آمریکا وقتی دید که با به کارگیری حجم عظیمی از تجهیزات نظامی و انسانی در سوریه ، بعد از گذشت مدت زیادی حتی نتوانسته فشار جدی به بشار اسد برای برکناری ، وارد کند ( که البته آنهم به علت مقاومت دولت و ملت سوریه با حمایتهای مالی ، نظامی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران و روسیه بود ) در چرخشی به ظاهر ناگهانی ، تاکتیک متخذه در سوریه را به تاکتیک Gentle pressure تغییر داد ...
در این زمان کشورهایی هم بودند که منافع شان ایجاب می کرد در مرحله اول اعمال فشارها به سوریه با آمریکا همکاری کنند و آبرویشان در گروه ادامه راهی بود که شروع کرده بودند ، ولی مشکل از آنجا شروع شد که آمریکا دست شان را در پوست گردو گذاشت و خودش تغییر موضع داد ... از میان این کشورها ترکیه و عربستان بعد از این تغییر برنامه های آمریکا نه خواستند و نه توانستند این امر را قبول کنند ، زیرا قبول این امر تبعات بسیار سنگین داخلی و منطیقه ای برایشان به همراه می آورد ... از طرف دیگر هم قبول نکردن این امر ( مانند این چیزی که این روزها می بینیم ) دردسرهای فراوانی را برایشان درست کرده است ... عربستان سعودی که پیش از این از طرفی به دلیل اینکه در جریان لبنان شکست سختی خورده بود و از طرف دیگر به خاطر ترسی که از انقلابهای منطقه که در اطرفش اتفاق افتاده بود ، برای جبران مافات و قدرت نمایی در سطح بین المللی و داخلی مجبور شد وارد این بازی شود ... بازی سختی که باعث محصور شدنش در باتلاق نادانی بود ... نه راه پس دارند و نه راه پیش ... از این گروه فقط قطر کمی توانست خود را کنترل کند و از نقش خود در سوریه بکاهد ...
عربستان ( البته فقط دلارهای این شیخ نشین نادان ) در شروع برنامه جریان سازی علیه سوریه توسط آمریکا ، از عوامل اصلی اجرایی بود تا جایی که در همان روزهای ابتدایی با هزینه چند صد میلیون دلاری ، تعدا زیادی دوربین دستی فوق پیش رفته در اختیار نیروهای خود در سوریه گذاشت تا بتوانند ناآرامی ها و اعتراضات در این کشور را به دقت و سرعت بالا تصویر برداری کرده و جهت طرح در کمیته مشترک ایجاد بحران ، مستقر در سازمان جاسوسی آمریکا ، تحویل ایالات متحده دهند ... این دم تکان دادن ها به اینجا ختم نشد ... در ادامه عربستان متعهد شد که زمان قابل توجهی ( حدودا10ً ساعت در روز ) از برنامه های شبکه العربیه را به نا آرامی های سوریه اختصاص دهد ...
از سوی دیگر عربستان سعودی ورود به این مناقشات را به نوعی مقابله با ایران و سیاستهای جمهوری اسلامی در منطقه قلمداد می کند ... عربستان در تصور این موضوع است که بتواند شاخه های تنومند مقاومت در منطقه را که توسط جمهوری اسلامی ایران پرورش یافته و حمایت شده اند ، بخشکاند و این اقدامات را در واقع رویارویی با ایران می داند ... عربستان که به خاطر همین ادعای آمریکا در خصوص اینکه ایران در صورت تبدیل شدن به قدرت بلامنازع منطقه ، دیگر مجالی به پادشاهی عربستان برای قدرت نمایی نخواهد داد ، باعث شد که آل سعود به عنوان یک بازی خورده نادان به چشم بیاید ، خرید انواع سلاح های زمینی و هواپیماهای به ظاهر پیشرفته ( البته پرواز با این ها کار این عربهای نادان نیست ) از آمریکا و غرب باعث شد عربستان در جنگ قدرت نمایی ، هزینه های میلیارد دلاری را متحمل شود ، هزینه هایی که می توانست به بهبود وضع نابسامان مردم عربستان ، بیانجامد ...
وجه دیگر ادامه این اقدامات عربستان در قبال سوریه به این موضوع بر می گردد که آل سعود می خواست با برهم زدن نظم داخلی سوریه و تقویت گروه های تروریست ، آنها را علیه بشار اسد بشوراند و بعد از سقوط اسد ، نمونه و ساختار جدید از حکومت اسلامی ( البته در لباس اسلامی و با قلب تپنده سلفی گری ) را در منطقه بین کشورهای عربی پایه گذاری کند ... این مداخله گری بیشتر از راه همیشگی تفرقه اندازی بین شیعه و سنی انجام شد ... البته این اقدامات فقط در زمینه تجهیزات نظامی نبود ، همانطور که قبلاً هم ذکر شد رسانه های عربی منطقه از جمله العربیه و الجزیره ، همصدا و همسو با رسانه های غربی ، قصد در نفوذ سلفی ها در سوریه داشتند که الحمدلله تا کنون موفق کاملی در این زمینه حاصل نشده است ... تمام این بهانه ها کافی است تا عربستان هنوز هم که هنوز است نخواهد دست از سر این ماجرا بردارد ...
این لجبازی به همراه اعتراضات و ناآرامی های داخلی عربستان ، باعث شده است که ایالات متحده آمریکا ، سیاستهای خود در قبال این کشور را تغییر دهد و به دنبال آن باشد که جایگزینی مناسب برای پادشاه عربستان پیدا کند ... در این میان گزینه جدی آمریکا برای هدایت عربستان ، کسی نیست جز محمد بن نایف ... وزیر کشور فعلی عربستان از همان ابتدا که نامش بر سر زبان ها افتاد ضمن انجام اقدامات جدی و تند علیه معترضان و سرکوب موقتی شان ، هم از طرفی رعب و وحشت در دل مبارزان داخلی ایجاد کند و از طرفی هم قدرت خود را به رخ سایر رقبا بکشد ...
عربستان باید بداند قاعده بازی در خاورمیانه را هنوز یاد نگرفته است ... به امید روزی که بساط جور این شیخ نشین وهابی و ستمگران دنیا از روس سر مردم مسلمان و همه آزادیخواهان جهان برداشته شود ... اللهم عجل لولیک الفرج ...
نویسنده : امیر محمد این یادداشت را در پایگاه های خبری - تحلیل صراط و بولتن نیوز منتشر شده است .
بن افلک در حیرتی مرموز و بر خلاف پیش بینی های علمی و آکادمیک سینمایی خود و تیم همراش ( نه سینمای سیاسی ) اسکار را در دستان لرزانش گرفت ، آنقدر دستپاچه و شگفت زده بود که حتی خود را از لحاظ پوشش و تنظیم متن صحبت ، برای دریافت جایزه آماده نکرده بود . شاید خود سث مک فارلین هم فکرش را نمی کرد که وقتی برای برگزاری مراسم اسکار 2013 انتخاب می شود باید بر اعلام حکمی نه چندان هنری توسط میشل اوباما گردن بنهد ، بر فیلمی تخیلی و دارای نگاه محض مغرضانه سیاسی . البته از بنیان سیاسی سینمای غرب بیش از این انتظار هم نمی رفت . جایی که در آن فیلم بی نظیر استیون اسپیلبرگ در عین حیرت و تعجب نتیجه مسابقه را به آرگو باخت !!!
وقتی به روند تولید فیلمی که قرار است با پشتوانه کمپانی صهیونیستی برادران وارنر که سابقه طولانی در تولید فیلمهای خلاف واقع تاریخی ( تهیه کننده فیلم ضد ایرانی 300 ) دارد نگاهی بیاندازیم ، ابتدا هزینه این جریان سازی نمود بیشتری از خود نشان می دهد . فیلمی با عوامل تولید حدود 1000 نفر و هزینه اجرایی بالغ بر 50 میلیون دلار ! از همان روزهای اولیه ساخت این فیلم تبلیغات رسانه ای فوق العاده ای پشت سر تولید آن بود . تیزرهای تبلیغاتی فراوان در سراسر دنیا ، اهداء جوایز بی شمار داخلی و بین المللی و معتبر در گردهمایی های مختلف در طی این ماه های اخیر ، تنها و تنها می توانست به یک چیز ختم شود و آنهم قله رفیع سینمای کثیف و سیاسی هالیوود بود .
خوب بد نیست کمی هم از زوایه ای دیگر به این مسئله نگاه کنیم . در روزهایی که نشست گروه 1+5 در آلماتی برگزار می شود ، دلیل اصلی پیش آمدن اینچنین نشست هایی بی شک موش دوانی های ایالات متحده آمریکا و کارشکنی هایش می باشد . دولتی که بعد از جریان تسخیر لانه جاسوی آمریکا به دست دانشجویان انقلابی ایران ، دستهای ناپاک و پلیدش از سر مردم مومن ایران اسلامی قطع شد . خوب حالا بعد از سی و چند سال دوباره و چند باره مسئله مذاکره را مطرح می کند ، در کنار این اقدام ، هزینه هنگفتی می کند برای ساخت فیلم ضد ایرانی و البته برای هزاران فعالیت ضد فرهنگی دیگر ... از طرفی مذاکرات هسته ای را پیش می کشد ، از طرف دیگر می گوید باید در این مرحله ایران کوتاه بیاید و راهی جز این ندارد ... از طرفی طرح دوستی با ملت ایران را می دهد ، از طرفی در کمال وقاهت و بی شرمی تحریم های غیر قانونی خود را علیه ملت ایران مستقیماً و بی واسطه اعلام می کند ... به نظر شما این تناقضات در رفتار و اقدامات نشانه چیست ؟ ساخت و بزرگنمایی فیلم آرگو هم ادامه همین سیاستهای متناقش و البته کثیف صهیونیستی آمریکائیست .
جالب اینجاست که سیاسیون و رهبران آمریکایی چنان از انتخاب این فیلم ( که به تایید کارشناسان بین المللی نه فیلم نامه خوبی دارد و نه بازی های خوب و نه کارگردانی خوب ، حتی صحنه هایی ندارد که بتوان به واسطه هیجان انگیز و اکشن بودن و داشتن سکانسهای فوق العاده ، روی آن بعنوان فیلم درجه یک حساب کرد ) به خود می بالند که حتی در پوست خود هم نمی گنجند ! در این میان چند تن از سناتورهای ایالات متحده که البته از حزب دموکرات بودند و همچنین همسر باراک اوباما هم به تهیه کننده و کارگردان این فیلم به خاطر کسب این موفقیت !!! تبریک گفتند . البته بهتر بود به خودشان برای اهداء این موفقیت بی نظیر تبریک می گفتند !!! در کنار تمام اینها ، نمی توان به سادگی از پیام جیمی کارتر ( که درواقع به نوعی تهیه کننده آنهم هست ) به سادگی گذشت که قبل از اهداء جایزه ، ابراز امیدواری کرده بود که این فیلم به عنوان بهترین فیلم شناخته شود . در این سالها که دیگر حتی کسی نظریه مارشال مک لوهان را هم که می گفت " دنیا مانند دهکده جهانی است " قبول ندارد و دنیا را از لحاظ نفوذ فن آوری در زندگی جاری انسانها و دخالت مستقیم آنها در دید و عقیده و عکس العمل مخاطبان به " اتاق شیشه ای " تشبیه می کند ، دیگر جای این فریب کاری ها نیست . جایی که اعلام سیاسی بودن این انتخاب از سوی دیلی تلگراف در کنار اظهار نظر " هنری پرشت " ( از دیپلماتهای سابق آمریکایی ) در خصوص اینکه ساخت فیلم در این شرایط حساس بر اختلافات دامن خواهد زد و او هرگز این فیلم را نخواهد دید ،قابل تامل است .
نکته جالب دیگر در این جریان به غیر از هزینه میلیون دلاری ، تعداد عوامل اصلی تولید ، تهیه کننده صهیونیستی و ... این است که کارگردان این فیلم اعلام کرده که بدون کمک سازمان جاسوسی سیا ( که دیگر نیات و اقدامات مداخله جویانه و مغرضانه و مستکبرانه اش در دنیا بر کسی پوشیده نیست ) نمی توانست فیلم نامه ای دقیق در دست داشته باشد . این خود یکی دیگر از نشانه هایی است که نشان می دهد پشت این فیلم و البته به خصوص دریافت جوایز جهانی متعدد آن ، یک فکر حساب شده برای تحریک و تحریف افکار عمومی جهان بر علیه ایران خوابیده است ، آنهم در روزهایی که سران کاخ سفید ادعای دوستی و مذاکره را دارند . دم خروس نه یکی ، نه دوتا ...
این رفتارهای متناقض و غیر عادلانه آمریکا در این جریان و چند جریان و مناقشه سیاسی دیگر در منطقه خاورمیانه ، نشان می دهد که دیگر دوران تهدید نظامی به سر آمده و حتی آمریکا با این قدرت نظامی و توان مالی اش دیگر حاضر نیست بازی سوریه را به سبک گذشته ادامه دهد و تمام سعی خود را می کند که از طریق جریان سازی و بازی در آسمان جذاب و تاثیر گذار رسانه ای ، به مقاصد مستکبرانه خود بیاندیشد . در این ماجرا هم از این قاعده پیروی نمود . حرفی که حتی به دروغ ، غولهای رسانه ای غرب می سازند و تکرار می کنند ، قطعاً از حربه های نظامی کارآمد تر است . روی دیگر این سکه در دستان ماست !
دوست داشتم به طرف دیگر ماجرا هم اشاره ای داشته باشم ولی این جریان مبحثی جداگانه می طلبد و از حوصله این بحث خارج است . طرفی که به صنعت سینمای خودمان بر می گردد . جایی که علی رغم هزینه های نسبتاً زیاد ( البته با در نظر گرفتن قرت مالی و در اختیار داشتن ادوات و به کارگیری فنون پیشرفته و تخصصی سینمایی و رسانه ای ) ، هنوز نتوانسته برای این یاوه گویی های غرب ، اثری در خور ارائه دهد.
نویسنده : حدیث
بعد از بوجود آمدن تغییر در روند جریانات سوریه از سوی کشورهای حامی تروریست ، تغییراتی هم در چیدمان صاحب نفوذان منطقه خاورمیانه بوجود آمده است ... در این میان کشورهایی هستند که به دلیل تضرر در برنامه قبلی ایالات متحده در طرح خاورمیانه نو ، دچار سردرگمی شدید شده اند و برای خروج از این بن بست دچار نوعی توهم شده اند ... این کشورها با دیدن موج خروشانی که در منطقه به راه افتاده است ، هوای موج سواری به سرشان زد ، ولی غافل از اینکه این موج های خروشان ، همانقدر که سرعت دارند ، تخریب و واژگونی هم دارند ... نمود این آشفتگی در روابط بین کشورهای منطقه که به طور آشکار در رفتارهای ترکیه ، قطر و عربستان سعودی دیده می شود می تواند باعث بروز تبعاتی برای امنیت خاورمیانه باشد ...
یکی از این کشورهایی که در این میان نتوانسته است هنوز خود را پیدا کند ، ترکیه است ... کشوری که در جریان سوریه متحمل هزینه های بسیار زیادی شد ولی هیچ چیز که عایدش نشد ، امتیازات بسیاری را هم از دست داد ... ترکیه قاعده بازی در خاورمیانه را هنوز یاد نگرفته است و این عدم آگاهی باعث شده است ضمن بر هم زدن تعادل سیاسی اجتماعی در داخل ترکیه ، آنرا به منطقه هم تسری دهد ... ترکیه بعد از شکست در مناقشه سوریه هنوز دست بردار کاجرا نیست و مرتب تحرکات تحریک آمیزی را در مرز خود باسوریه انجام می دهد که بی شک به تشدید نا امنی در خاورمیانه منجر خواهد شد ... ترکیه در این میان دچار نوعی illusion شده است ...
نکته مهمی که در این میان وجود دارد و بعنوان یک قاعده کلی ورود به مناقشات و مناسبات جهانی مطرح می باشد این است که باید برای هر نوع حرکتی ، ابتدا باید درک درستی از منطقه بازی به دست آورد ... یعنی باید با نیاز سنجی و اولیت بندی انتظارات از شروع بازی ، تمام اطلاعات محیطی ، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی منطقه بازی را در دست داشت و بعد از تحلیل آنها وارد میدان شد ، که در این میان ، از اقدامات ترکیه این چنین برداشت می شود که اصلاً اطلاعات و به دنبال آن تحلیل درستی از منطقه بازی یعنی خاورمیانه نداشته و ندارد ... ترکیه باید تا حالا فهمیده باشد که خاورمیانه با این تعدد کشورها و این تعدد افکار و عقاید دولتهایش در قبال کشورهای غربی ، هنوز به آن ثباتی که باید نرسیده است و هر گونه حرکت اشتباه و نا بجا می تواند ثبات این منطقه را به خطر بیاندازد و این اصلاً برای خود ترکیه هم خوب نیست ...
بهتر است ترکیه به فکر عواقب ادامه این فعالیت های نابخرادنه خود باشد و هرچه زودتر چتر نا امنی خود را از سر محدوده های مورد مناقشه بردارد ... علاوه بر مشکلاتی که ترکیه برای خود در محدوده خارج سرزمینی اش بوجود خواهد آورد ، قطعاً این چنین اقداماتی مشکلاتی را هم در درون مرزهای خود به دنبال خواهد داشت ... طی روزهای اخیر شاهد درگیری ها و اعتراضاتی در نقاط مختلف ترکیه بودیم که به ادامه سیاستهای غیر متعارف اردوغان در منطقه بعد از تحولات اخیر سوریه ، معترض بودند ... ادامه این نا آرامی ها از یک سو و تبعات ناشی از ائتلاف اردوغان با پ.ک.ک شرایط نا مساعدی را برای اردوغان فراهم آورده است ... بی شک اردوغان به تنهایی نمی تواند پیش برنده باشد و رهبری مناقشات منطقه را بر عهده بگیرد و در نظر گرفتن نقش سایر کشورهای صاحب نفوذ در منطه برایش اجتناب ناپذیر است ...
متاسفانه ترکیه در خصوص کلاه گشادی که در جریان سوریه همانند عربستان و قطر بر سرش رفته ، اقدام به اعمال سیاستهای نادرستی می کند ، یکی از این سیاستها ، نحوه عمل و عکس العملش در مناطق مرزی با سوریه است ... در این منطقه درگیری هایی بین کردهای ترکیه و نیروی ارتش آزاد در جریان است و ترکیه هم در این میانه وارد شده است و می خواهد از آب گل آلود ماهی تازه بگیرد ... ترکیه با متهم کردن نیروهای اطلاعاتی سوریه به خرابکاری و ایجاد درگیری در نقاط مرزی ، هنوز هم قصد دارد نشان دهد که می تواند در جریان سوریه تغییراتی دهد ولی غافل از اینکه مناسبات منطقه در حال تغیراتی اساسی در خصوص این مسئله است و این اردوغان خشک و زمخت ، یا باید انعطاف نشان دهد از خود یا بی شک بشکند ... از دست دادن جایگاه سازمان ملی و جبهه نظامی النصر در تحولات داخلی سوریه که اتفاقاً هم مورد حمایت شدید ترکیه بودند ، سران ترکیه را دچار نوعی سردرگمی کرده است و همین سردرگمی هم باعث ایجاد این اقدامات غیر منطقی از جانب ترکها شده است ... از سوی دیگر سودا و آرزوی دیرین پیوستن به اتحادیه اروپا هم مزید بر علت این اقدامات شده است ... البته در این مسیر مانند روزهای اول ، همراهانی مانند ناتو و کشورهای غربی را دیگر در پشت سر خود ندارد ...
این همراهی های کورکورانه ترکیه با ایالات متحده آمریکا در جریانات و مناسبات خاورمیانه ، رنگی به مثال پوست گردو بر دستان اردوغان گذاشته است که به این راحتی ها نمی تواند آن را پاک کند ... البته این رفتارهای ترکیه به دو دلیل عمده و اصلی صورت می گیرد که در یک بستر و زمینه مساعدی قرار گرفته اند ... بستر این اقدامات ، تغییرات بسیار سریع و ناگهانی تحولات خاورمیانه است که هر کشور دارای اندکی نفوذ و قدرت را نیز وسوسه می کند برای اینکه سودای نقش آفرین در سرش بپروراند ... سودایی از جنس سوداهای قطر و امارات که البته نتیجه اش هم آشکار و واضح است ... در این بستر حکومت ترکها هم که از دیر باز سودای بازگرداندن ترکیه به روزها اوج عثمانی و ورود این کشور به اتحادیه اروپا را در سر داشت ، وقتی شاهد حرکت این امواج خروشان در منطقه بود ، هوای موج سواری به سرش زد ، تا شاید بتواند از این راه به آرزوهای دیرینش برسد ... از سوی دیگر و به جز دلیل قبلی ، ترکیه پای آرزوهایش را بیشتر از گلیم واقعیات دراز کرد ، تا آنجا که تفکرات ابرقدرتی و ایفای نقش محوری در منطقه را نیز در رویاهایش با آب و تاب فراوان پروراند ... آنقدر این کار را انجام داد که دچار نوعی توهم شدید شد ، توهمی که باید منتظر باشد ، هزینه های زیادی را برا ترکیه به بار آورد ... هنوز هم این سوال مطرح است که این رفتارهای ترکیه تاکتیکی است یا راهبردی ؟!
اشتباه محاسباتی دیگر ترکیه رویارویی با تفکر اسلامی بودن جریانات انقلابهای عربی – اسلامی که توسط جمهوری اسلامی ایران مطرح می شود ، است ... اینکه الگوگیری از انقلاب اسلامی ایران در جریان انقلابهای منطقه به وضوح دیده می شود ، غیر قابل انکار است ... حال ترکیه برای اینکه به اهداف خود ( چند دلیلی که در بالا ذکر شد ) برسد ، به سد محکمی به نام جمهوری اسلامی ایران برخورد کرده است و برای اینکه به خیال خودش این مانع را از سر راه بردارد با دموکراتیک خواندن این جریانات ، آن را ادامه جریان لیبرال دموکراتیک در جهان می خواند ... تبلیغات رسانه ای غربیها هم بر این عقیده استوار است که ترکیه می تواندبه عنوان یک کشور اسلامی و دموکراتیک در جهان معرفی شود و این معرفی چیزی نیست به جز علم کردن ترکیه در مقابل قدرت و عظمت جمهوری اسلامی در منطقه و جهان ... قدرتی که به حول و قوه الهی و با رهبری نائب بر حق امام زمان (عج) و همراهی و همدلی ملت مسلمان و از خود گذشته ایران ، پرچم دار نمودهای عدالت و آزادگی در جهان است و انشاءالله این پرچم را برای ایجاد حکومت عدل الهی به دست صاحب زمان (عج) می سپارد ... اللهم عجل لولیک الفرج