وب هاستینگ
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فرهنگی - تاریخی - حدیث منتظران قائم (عج)
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تماس با ما
بازدید امروز : 52
بازدید دیروز : 19
کل بازدید : 898313
کل یادداشتها ها : 442

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران

V

نویسنده : حدیث

لطفاً با تامل و صبر و حوصله مطالعه بفرمائید ... این یادداشت از مهمترین یادداشتهایی است که با اعتقاد کامل آن را نوشته ام ... به نظرم در این بخش از ساختار فرهنگی – اجتماعی نقصی بزرگ وجود دارد که قطعاً مهمترین و اصلی ترین مسئله در راهبرهای شک دهی و انسجام دهی ، نهادهای اجتماعی و مخصوصاً خانواده است ... در ابتدای یادداشت با یک داستان شروع می کنم و در ادامه با چند سوال و چند راهکار ...

در این فکرم که اعتقاد برای اندیشه ها مثل ستون فقرات برای بدن هاست ، اما کدام زن در پس ساعتهایی که در مقابل آیینه می ایستد و به صورتش می نگرد تا عیب ها و نقص های هر چند اندک را برطرف کند ، گامی فراتر می گذارد تا اندیشه ها و افکارش را بکارد و به تامل بنشیند ... روبروی آیینه باشد و همراه با راست کردن ستون فقرات خمیده جسمش ، اعتقادات و اندیشه های فرسوده روحش را ترسیم کند و به ساختن باورها و عقیده هایی نو بپردازد تا از پس افکار پوچ و بی هدف ، اندیشه هایی راسخ و هدفمند پدید آید ....  


خسته و بی تاب از کار بیرون ، به خانه می رسد ... پاهایش را تا در آپارتمان بالا می کشد ... چشمهایش از آلودگی هوا و انبوه سرب به سرخی گراییده ، عضلات دستانش از فرط خستگی رها و آویزان شده اند ... دست در کیفش می برد و دنبال کلید می گردد ... با چرخش کلید در خانه باز می شود و او به طرف مبل می خزد ... تن خسته را روی مبل رها میکند تا خستگی روز کمی دست از جسمش بردارد ... اما ناگهان جرقه ای او را به دویدن وا می دارد ؛ و او بی تفاوت از خستگی هایش به دنبال این فکر از پا بر می خیزد " نباید از خود خستگی نشان دهد ! " سراسیمه به طرف آشپزخانه می دود ... کوه ظرف ها را به سوی آب روانه می کند ... انگشت هایش از او فرمان نمی برند ، اما هیچ توجهی به خستگی هایش ندارد و مشغول شستن می شود ...

صدای تلفن بلند شده است ... مادر همسرم از آن سو ، درخواست کمک و همکاری برای مهمانی فردا را دارد ... او مجبور است پس از شام ، به خانه ی آنها برود و در آماده کردن غذا کمک کند فکر کارهای عقب مانده دور سرش می چرخد ؛ اما به هیچ چیز فکر نمی کند و قول همکاری و کمک به او می دهد ... چند لحظه به دیوار خیره می ماند و در این باور غوطه می خورد ؛ " نباید در خواست کمک به دیگران را بی جواب بگذاری ! " گوشی تلفن را سر جایش می گذارد و به طرف فریزر می رون . فکر شام در سرش ولوله می کند و ناگهان روی گوشت های چرخ شده فرود می آید ... صدای در بلند می شود ... دخترش در آن سوبه انتظار شنیدن صدای مادر ایستاده است ؛ صدایی که خستگی را از تنش بیرون کند ... همراه با نفسی که یخ های افسردگی را از تنش بزداید ... عضلات صورت زن منقبض شده اند و توان خندیدن را از او گرفته اند ، اما دست های خسته اش در را به روی دختر می گشاید و همزمان با در آپارتمان ، خطوط شکسته ی چهره اش باز می گردند و او با این خیال لبخند می زند : " باید صبور باشی ."

دختر از وقایع روز می گوید ، ولی زن فکر روغن ماهی تابه است که هر لحظه به سوختن و دود کردن نزدیک تر می شود ... مایه ی کتلت را یکی یکی در روغن می اندازد ... همزمان دخترش با همربانی نگاه می کند و چهره ی مادران دلسوز اما شاداب را به خود می گیرد ... باز صدای در بلند می شود ؛ مادرش به خانه ی آنها آمده تا دلتنگی هایش را با او قسمت کند و غصه هایش را به فراموشی بسپارد . با سینی چای و صورتی خندان از مادرش پذیرایی می کند . تمام فکرها و خستگی هایش را کناری می گذارد تا حرف های مادرش را صمیمانه پذیرا باشد ... مادر با حوصله ی تمام حرف می زند ؛ از کبوترهایی که برایشان دانه میریزد ؛ از دردهایی که زانو و کمرش را درگیر کرده اند ؛ از خواهری که مدتی است لز او کینه دارد و به منزلش نمی رود ؛ و ... مادر حرف می زند و حرف می زند ؛ و او به فکر کتلت هایی است که در ماهی تابه سیاه و سیاه تر می شوند ... اما زن هیچ نمی گوید و با این اعتقاد دست و پنجه نرم می کند ، " باید به بزرگ ترها احترام بگذاری !" دخترش متوقعانه به او می نگرد ... مادرش بی صبرانه حرف می زند . ظرف های نشسته مانده اند . کتلت ها یکی یکی سیاه می شوند ؛ و تازه شوهرش هنوز از سر کار نیامده تا او مایه ی آرامش روحی و جسمی اش باشد ؛ و تازه ... .  

همه ی ما در طول شبانه روز ، رفتارهای متفاوت و گفتارهای مختلفی از خود نشان می دهیم . ما در هر سن وشرایطی باشیم ، در هر شغل و منصبی که به سر بریم ، وقتی در مسیر زندگی قرار می گیریم ، به ناچار کنش ها و یا واکنش هایی را مرتکب می شویم که بعضی از آنها با فکر و پیش بینی شده و بعضی دیگر هم غیر منتظره و اتفاقی هستند . اگر به رفتارهایی که طی شبانه روز از ما سر می زنند دقت کنیم  ، به این نکته پی خواهیم برد که برخی از حرکات ، مثل پلک زدن یا ضربان قلب ، بی اختیار صورت می گیرد ، اما بسیاری دیگر کاملا ً ارادی و اختیاری هستند ، برای مثال واکنش هایی که در برابر رفتار دیگران از خود نشان می دهیم .

خانواده

جامعه شناسان معتقدند : در ورای اعمال هر فرد ، نوعی آگاهی وجود دارد که این آگاهی دلیل انجام اعمال اوست " اما این که این آگاهی از کجا و چگونه به ما منتقل می شود و چه عواملی باعث می گردد تا آگاهی به رفتار و واکنش تبدیل شود ، جای بحث و تحقیق دارد . اما به طور خاص هر فردی که در ایران زندگی می کند یا هر کسی که ایرانی باشد از دو هویت و پشتوانه فکری برخوردار است ؛ یکی پشتوانه دینی و اسلامی و دیگری پشتوانه ملی و فرهنگی ... و این پشتوانه ها هستند که برای فرد ، اعتقاد و مبنا می سازند و بر اساس این مبناها از خود کنش " عکس العمل " نشان می دهند ... " ما دچار نوعی تناقض در رفتارهایمان و گفتارهایمان هستیم والبته بهتر است بگویم در اعتقادات مان ... " همه ما می دانیم که دروغ کاری ناپسند است و در اعتقادهایمان آن را بسیار مطرود می دانیم ، اما در تبادل های اجتماعی ، معمولاً انسانهای راستگو موفق نمی شوند ، برای مثال اگر به کسی بگویی که دوستش نداری یا چهره اش چندان مطلوب نیست یا حتی کار هنریش چندان جالب از آب در نیامده ، شاید راست گفته باشی ، اما از لحاظ موقعیت اجتماعی حتماً لطمه می خوری ... .

خیلی ها هستند که نمی توانند در مورد اعتقاداتشان حرف بزنند ، چون هنوز به هیچ ثباتی نرسیده اند ... با یکی از دوستانم در این باره صبحت می کردم ، وی عنوان کرد که :  از کودکی افکار مختلفی را بدون مسیر منطقی یا هدف اساسی به ذهنم و روحم تزریق کرده اند . یک روز در پی افکار پدر و یک روز در پی اندیشه های مادر ؛ یک روز پیگیر تفکرات دوستان و باز به دنبال خیالهای اقوام ... . او معتقد بود همین سر درگمی افکار باعث شده است که در تمام تصمیماتش متزلزل باشد و نتواند در انتخابهایش گامهای محکمی بردارد . حتی گاهی در مورد کار یا همسرش و حتی در باره مادر شدنش دچار تردید می شود ... به همین دلیل برای آینده خود و تنها دخترش نگران است ....

از زوایای مختلف دیگری نیز می توان به این موضوع نگاه کرد ... اعتقادهای مختلفی پشتوانه رفتار تمام انسانهاست و این باور و اعتقادات است که الگوهای عمل و پس از آن نظام فرهنگی نقش ها را سازمان می دهد ... اگر ما به اعتقادهای نهفته یا آشکار مان توجه کنیم ، به نظام فرهنگی و ارتقاء بخشیدن فرهنگی مان بها داده ایم ، اما اگر این اعتقادها که مبنای مجموعه ای از نقشها و انتظارات اجتماعی ، شخصیتمان است ، راه زوال و عقب گرد را پیش بگیرند و حتی اگر دچار تناقض یا تفاوت شوند ، عقب گرد نظام فرهنگی خانواده یا شکل گیری نظامهای خانوادگی را باعث می شند و در پی آن نظام متناقض فرهنگی – اجتماعی بوجود می آید ...

در این فکرم که اعتقاد برای اندیشه ها مثل ستون فقرات برای بدن هاست ، اما کدام زن در پس ساعتهایی که در مقابل آیینه می ایستد و به صورتش می نگرد تا عیب ها و نقص های هر چند اندک را برطرف کند ، گامی فراتر می گذارد تا اندیشه ها و افکارش را بکارد و به تامل بنشیند ... روبروی آیینه باشد و همراه با راست کردن ستون فقرات خمیده جسمش ، اعتقادات و اندیشه های فرسوده روحش را ترسیم کند و به ساختن باورها و عقیده هایی نو بپردازد تا از پس افکار پوچ و بی هدف ، اندیشه هایی راسخ و هدفمند پدید آید .... 




نویسنده : حدیث

جنگ نرم هم ، درست مثل جنگ سخت ، همان شرایط و ضوابط را در حمله ، دفاع ، کمین و سایر مسائل دارد ؛ تنها تفاوتش این است که جنگ نرم ، خونی که ریخته می شود از بدن انسانها نیست بلکه قربانیان این جنگ ، روح و روان آدمهاست . در جنگ نرم هم خاکریز دارم ... آنها که خاطرات جبهه را در ذهن دارند ، می دانند خاکریز خط دفاعی خودی  در برابر دشمن است . جایی است که مانع از دید مستقیم دشمن و مانع از اصابت تیر مستقیم دشمن می شود و محل امن پناهگاهی مطمئن برای برنامه ریزی های دفاعی و آفندی در برابر دشمن است . در جنگ نرم ، خاکریزها ، خانواده های متدین جامعه هستند . آنها هستند که مانع تهاجم مستقیم دشمن می شوند و جلوی تیرهای زهر آگین شبیخون فرهنگی را می گیرند ... در واقع خانواده های متدین بسیار با ارزش هستند برای اجتماع ، زیرا فداکارانه خود را در برابر تیر مستقیم دشمن قرار می دند تا بخش های دیگر جامعه از این تهاجم کم تر آسیب ببیند .


خانواده های متدین در شرایط فعلی بیش از سایر اقشار جامعه در خطر آسیب های اجتماعی قرار دارند ، زیرا ارزش های مورد پذیرش آنها با معیارهای تبلیغی از سوی گردانندگان شبیخون فرهنگی فاصله بسیار زیادی دارد ... گردانندگان شبیخون فرهنگی ، معیارهایی را در عرصه خانواده تبلیغ و ترویج می کنند که دقیقاً منطبق با معیارهای خانواده غربی است . از نوع پوشش و حجاب گرفته ، تا نوع روابط با نامحرمان و نوع جهان بینی آنها نسبت به دنیا ، همه و همه تحت تاثیر معیارهایی است که در غرب وجود دارد . این معیارها با ارزشهای خانوده های معمولی ایرانی ، یعنی آنها که چندان متدین نیستند ، فاصله دارد چه برسد به فضای خانواده های دینی و اعتقادی که کاملاً با با آن شرایط فاصله دارند .

مثلاً در زمینه حجاب ، در یک خانواده متدین ، معیار حجاب ، چادر است و نحوه استفاده از آن هم به صورت روگیری است ، اما آنچه در شبیخون فرهنگی تبلیغ می شود نه استفاده از چادر بدون روگیری است و نه حتی استفاده از چادر یا مانتوی سنگین است . در شبیخون فرهنگی ، دختران و زنان جامعه به بی حجابی تشویق می شوند و در خلال تبلیغات آنها ، اساساً فلسفه ی حجاب زیر سوال می رود . اینجاست که می بینید یک خانواده متدین ، خانوداه ای که روگیری با چادر را بعنوان حجاب انتخاب کرده ، بیشترین صدمات را می بیند . خودم وقتی می بینم خانمی در خیابان با حجاب کامل با چادر  و در حالیکه  روگیری هم دارد ، در کنار دختری قدم بر می دارد که اولیه های حجاب را هم در مانتوی تنگ و کوتاه و اجق وجقش رعایت نکرده ، بیش تر از دیدن خانواده هایی که همه آنها حجاب بدی دارند ناراحت می شوم ، زیرا احساس می کنم در اینجا یک خانواده متدین جامعه ما هدف دشمن قرار گرفته است و تیرهای مسموم ابتذال فرهنگی بر آنها کارگر افتاده است . بنابراین اعتقاد دارم باید در باره خانواده های متدین بیشتر مراقبت کرد ، زیرا وقتی یک خانواده متدین مورد هجمه نرم فرهنگی قرار می گیرد یعنی خاکریز دفاعی در برابر این هجوم فرو ریخته است و این عرصه ( خاکریز دفاعی ) در جنگ نرم بسیار اهمیت دارد .

خاکریز دفاعی جنگ نرم

جنگ نرم در شرایط فعلی به مهمترین مقوله فعالیتهای مربوط به حوزه شبیخون فرهنگی تبدیل شده است ... غرب همه توان خود را بکار گرفته  و به عرصه این جنگ آورده و با تمام وجود به دنبال نتیجه گیری در این نبرد است .... برخی تأثیرات مخرب این نبرد بر جامعه ما و شیوع ارزشهای مخرب غرب ، آنها را امیدوار کرده که در صورت استمرار این حرکت ، به اهداف اهداف شومی که برای آن طراحی کرده اند برسند ... آنها خانواده های ایرانی را هدف گرفته اند و در این میان به دنبال جدا کردن این طیف از خانواده ها از جبهه ارزشهای اعتقادی هستند تا پس از آن با خیال راحت و آسوده و بدون برخورد با هیچ مقاومتی به ترویج ارزشهای ضد اخلاقی خود در جامعه ما بپردازند . البته شبیخون فرهنگی اقدامی نیست که صرفاً مربوط به کشور ما باشد ، غرب در یک برنامه ریزی گسترده ، درصدد تهی کردن همه جوامع بشری از ارزشهای فرهنگی بومی و جایگزینی فرهنگ غرب به جای آنهاست ، تا بتواند در این جوامع به راحتی دیدگاه استعماری خود را حاکم کند .

در سال 2010 معادل 15 هزار و 166 شبکه تلوزیونی و رادیویی ماهواره ای پخش برنامه داشتند و اکنون این رقم به 17 هزار رسیده که 3 هزار شبکه از آن با یک دیش قابل رؤیت و 130 شبکه نیز به زبان فارسی پخش برنامه دارند ... موضوع اصلی برنامه های شبکه های تلوزیونی ماهواره برای فارسی زبانان ، ورزش ، فیلم ، موسیقی ، مستند ، علمی ، کودکان ، سیاسی ، تجاری و اقتصادی ، تبلیغ دین ،مد ، لباس آرایش است .... بررسی 65 شبکه ماهواره ای و 97 پیام در یک ماه در این شبکه ها نشان می دهد یکی از شبهات القایی برنامه هایشان رابطه بین دختر و پسر ، زن و مرد را عشق مشخص می کند نه ازدواج ... هدف آنها از چنین القایی این است که جامعه را ارزش های اعتقادی که هر گونه رابطه ای را بین دختر و پسر ، زن و مرد موکول به ازدواج میکند ، تهی کند و از این طریق بی بند و باری و ابتذال را به جامعه القا نماید .

متاسفانه طبق آمار 87 درصد زنان ، محور اولیه جنگ نرم هستند و 53 درصد موارد در شبیخون فرهنگی اشاره مستقیم به زنان دارد ... غربی ها با  تغییر لایه های بنیادین فرهنگ و سبک زندگی ، تغییر هویت جنسی و شخصیتی این نوجوانان و اینکه نوجوان به سرعت باید عاشق شود ، پیامدهای فرهنگی ، روانی و فکری را دنبال می کنند و البته تاثیرات مخربی ره هم از این رهگذر ایجاد کرده اند ... شبکه های تلویزیونی ماهواره ای و برنامه های هدفمند و هدایت شده آنان ، اجزای خانواده را به مسلخ می برند و تلاش می کنند مؤلفه های گوناگون آن را به چالش بکشند ... کیان خانواده در جامعه ما بسیار اهمیت دارد و در واقع این خانواده است که افراد در آن هویت پیدا می کنند و از بین بردن این هویت مشخصا هدف اصلی این شبکه هاست .

این شبکه ها هویت خانواده را قطعه قطعه می کنند و به ترویج بحث هایی می پردازند که شاخصه یکی از آنها زندگی آخر هفته ای است ... زندگی که پدر و مادر روزهای هفته را در محل کارشان می گذرانند و در پایان هفته سگ و گربه و وسایل تفریح شان را بر می دارند تا به گردش بروند ؛منتهاخانم با دوستهای خودش به پیکنیک می رود و آقا هم با دوستان خود !!! بعد از تعطیلات هم دوباره روال عادی زندگی شروع میشود ... این شیوه زندگی اگر در جامعه ما فرهنگ سازی شود بدترین اتفاقی است که می تواند در ایران بیافتد ... مسئله دیگری که در سریالهای شبکه های تلوزیونی ماهواره ای مطرح میش ود ، ارتباطات نا هنجار است . بدین معنی که اشکال ندارد شما هم می توانید بیرون از خانه هرطور که دوست دارید نیازهایتان را پاسخ دهید و هیچ قید و بندی وجود ندارد ، اینجاست که وقتی خانواده را از بین بردید تقریباً می توانید مطمئن باشبد که  در جامعه دیگر هیچ چیز وجود ندارد که نگرانش باشید ، زیرا دیگر خانواده ای وجود نخواهد داشت که افراد در آن معانی را فرا بگیرند .

اگر از بعد آسیب شناسانه نگاه کنیم ، در جنگ نرم ، شبکه های تلوزیونی ماهواره ای ، بخش فرهنگی و رسانه های فرهنگی ما را دور می زنند و پیام های آنها را نا کار آمد می سازند ... به طور مثال تلوزیون جمهوری اسلامی ،  فرهنگی را بنیان می گذارد  و از طرف دیگر شبکه های تلوزیونی ماهواره ای این فرصت را نقض می کنند ، یعنی در بعد ملی ماهواره ها ابزاری برای تهاجم علیه ما می شوند ، این رسانه ها تحت عنوان محتوای  مستهجن ، محتوای فرقه ای ، محتوای غیر اخلاقی و ضد فرهنگی ، دائم در حال هجمه به ما هستند و کیان خانواده ها را با فحشا های سازماندهی شده و باندهای فحشایی که جرایم شا نبه صورت کاملاً هدفمند و گسترده می باشد ، هدف قرار می دهند .




نویسنده : حدیث

امام خمینی (ره) : این­ها از مسجد می­ترسند، من تکلیفم را باید ادا کنم به­شما بگویم، شما دانشگاهی­ها شما دانشجو­ها، همه­تان بروید مساجد را پر کنید سنگر هست این­جا ، سنگرها را باید پر کرد .

اگر صدها یادداشت هم در باب جایگاه و منزلت و کارکرد مسجد بنویسیم ، کم است ... در یادداشت قبلی در مورد نقش مسجد در کنترل ناهنجاریهای اجتماعی سخن گفتیم ... در این یادداشت سعی بر این است که در مورد بازگشت به خانه الهی  جهت مبارزه با هجمه های اعتقادی و مذهبی ، بپردازیم ... امیدوارم به این یادداشت  با دقت بیشتری نگریسته شود ... این یادداشت خطاب به کسانی است که  به اشتباه برای مسجد فقط کارکردی خاص قائل هستند ...

شاید تا این اندازه ترس دشمنان اسلام  از هیچ مکانی ، اینقدر گسترده و وسیع نبوده است ... در قسمت هایی از برنامه های دشمنان اسلام  ، طرحی با این عنوان گنجانده شده است  که تلاش کنند دست جوانان را از روحانیت و بزرگان و عرفا و انسانهای معنوی قطع کنند ، اگر این کار را کردند ، برنده می شوند ... خوشبختانه برد بالاقوه با ماست ... جایی که می شود دست این جوانان را به این انسانهای والا و مومن ، داد مسجد است ... رواج روشنفکری بیمارگونه و مرجع سازی های ناردست در امور فکری ، ایجاد مکاتب دروغین و عرفانهای کاذب و نو ظهور  را در جایی چون مسجد  می توان شناخت و با آنها مقابله کرد و به عرفان خدایی رسید ... مسجد را نمی توان فقط یک بناء و بعد فیزیکی دانست ... مسجد قطعاً اصلی ترین مکان برای تعلیم و تربیت است ... محلی مناسب برای روشنگری افکار و اذهان و بنیادی ترین پایگاه دینداری و حرکت مردم به جهت توحید ناب است ...


مسجد به عنوان پایگاه عبادت و در ادیان دیگر با اسامی دیگری که پرستش خداوند می شوند ، گذاشته شده است ... البته آن چیز که مهم است و پایه ای ، این است که هرکجا که نام خداوند و نور باشد ، صلاح و خیر قطعاً در آنجاست ، حتی اگر بدانیم آن مسجدی که در اسلام به بهترین وجه تعریف شده است ، با جاهای دیگر تفاوت اساسی دارد ... از شخصی که تازه به دین مبین اسلام وارد شده بود پرسیدند: چرا در میان این همه ادیان دیگر ، اسلام را بر گزیدی ؟ وی گفت به دلیل وجود مسجد و در ادامه گفته بود : عبادتگاه های سایر ادیان را که نگاه می کنی ، یک زمانهایی و با مراسم خاص در آن جا حضور پیدا می کنند ، یا از جامعه کنار می کشند و می روند به گوشه ای دور در کنار کوهی و در هر یک از اینها شکلی خاص ندیدم ، اما تنها مسجد است که در آن همه چیز هست ، خدا هست ، اقتصاد ، دین و فرهنگ هست و جامع هم هست ... در این حال باید هم  که خداوند قادر هر کاری را که بخواهد انجام بدهد ، منشأش را چون معراج پیامبر اکرم (ص) مسجد قرار دهد ...

نقش مساجد

رسالت و مبعوث شدن پیامبر  اسلام ویژگی خاصی دارد و آن ویژگی این است که اسلام و قرآن جهانی است و متعلق به هه بشریت است . ادیان گذشته جهانی نبودند ، خیلی از آنها منطقه ای وبرای قوم خاصی بود . ادیان دیگر ادعا نکردند که جامع بودند و به همه مسائل پاسخ می دادند ، چون تنها نیازهای زمان خودشان را پاسخگو بودند . خداوند سفری برای پیامبر قرار داد که با عظمت باشد و برای تمام بشریت بماند .  پیامبراکرم (ص)  فرق می کند با تمام عالم وجود باید دید این شخصیت حرکتش از کجا شروع می شود ، سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی ، یعنی محل حرکتش به المسجد  الحرام می آید و سپس به المسجد الاقصی و از آن جا نزد خداوند می رود  . پس معراج می شود مسجد ، لذا این که پیامبر گرامی اسلام و حکومتش و اقداماتی که کرده به صورت نظام اسلامی در مدینه حساب می شود ...  جالب تر اینکه اولین کار پیامبر اکرم (ص) هم ساخت مسجد است . خداوند متعال در آیه 29 سوره رعد می فرماید : الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ ... کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏اند خوشا به حالشان و خوش سرانجامى دارند .

اگر عنوان می شود پیشگیری و در مسیر حق قرار گرفتن ، خیلی کار سختی نیست ، نبایدخیلی هم بی راه باشد ... فقط کافی است دو چیز را رعایت کنیم موضوع حل خواهد شد ؛ آمنو به خدا ، کارمان را با خدا تنظیم کنیم ... خوب حالا جواب این سؤال را بدهید : خدا کجا خوانده می شود ؟ ...  قطعاً در همین مکان مقدس یعنی مسجد ... خانه ی خدا و جایی که بیشترین ارتباط را می شود با خدا گرفت مسجد است ... و عمو الصالحات دستورات خدا ... دستورات خدا کجا بیان می شود ، در همین مسجد ... اینها که انجام شد طوبی لهم یعنی زندگی آبرومندانه و سعادتمند و با صفا و تمام خوبیها و حسن مآب یعنی هم دنیا و هم آخرت را آباد می کند ، بهترین عاقبت هم در انتظار شماست .... مسجد منشأ عزت اسلامی است ... یعنی تمام خوبی هایی که به امت می رسد ، منشأش مسجد است . امام (ره) می فرمایند : " که مسجد سنگر است ، سنگرها را حفظ کنید ، از خالی ماندن مسجده ا بترسید . یعنی اگر خالی ماند همه عزت به باد می رود " .

مقام معظم رهبری (دامت برکاته ) :" اگر مسجد کیفیت شایستگی خود را بیابد ، هزینه های مادی و معنوی را از دوش جامعه ، مردم و مسولان برداشته خواهد شد " ... یعنی در بخشهای فرهنگ  ، امنیت و جامعه مشکلاتی که گریبان گیرش شدیم و در دستگاه قضایی هم هزینه های بالای صرف می شود ، اگر مسجد ها رونق پیدا کند قطعاً این مشکلات کاهش می یابد ، مثلا در ماه مبارک رمضان که عموماً مساجد بیشتر محل تجمعات مذهبی هستند ، در سطح جامعه با کاهش جرایم مواجه می شویم ... حضرت امیر مومنین  (ع) می فرماید : " کسانی که به مسجد رفت و آمد دارند ، هشت چیز را به دست می آوردند :

-         برادری ( وحدت مسلمین )

-         کسب دانش ( دانش خدایی )

-         نشانه ای استوار

-         رحمتی مورد انتظار

-         سختی ( که او را از تباهی باز دارد )

-         هدایت الهی

-         ترک گناه و توبه و بازگشت

-         سلامت جامعه و  جسم و روان

اسلام تنها در باب سلامت روان مباحثی را عرضه نمی کند بلکه  سلامت روح را هم در نظر می گیرد ... و بازهم تنها جایی که می شود سلامت روح را یافت ، مسجد است ... توسعه انسان ، انسان مطلوب که جایگاهش مساجد منشأ توسعه اقتصادی و غیره می باشد ... زمان زمان هجمه نرم است ، جنگ تمام عیار کفر و ایمان در تمام دنیا شیطان با تمام توان به جنگ اسلام ، دین و خدا به میدان آمده است . ما نیز دچارش هستیم ، وقتی می توانیم در برابر این جنگ تمام بایستیم که بر گردیم به پایگاه اصلی و سنگر را حفظ کنیم ... و آن سنگر مسجد است ... امام خمینی (ره) در این باب می فرمایند : " مساجد باید مجتمع بشود از جوان­ها، اگر ما بفهمیم که این اجتماعات چه فوائدی دارد و اگر بفهمیم که اجتماعاتی که اسلام برای ما دستور داده و فراهم کرده است چه مسایل سیاسی را حل می­کند، چه گرفتاری­ها را حل می­کند، این­طور بی­حال نبودیم که مساجد­مان مرکز بشود برای چند پیرزن و پیرمرد . "

در این زمان که جوهای نا سالم ایجاد می کنند باید جو سالم ایجاد کنیم که  این امر هم در مسجد امکان پذیر است ... شایعاتی را که می پراکنند می توان در مساجد پاسخ داد ... احزاب و خط ها و گروه ها و قارچ های سمی که دارد تولید می شود در برابرش جایی که یک حزب سالم در راه خدا باشد ، در مساجد شکل می گیرد ... فساد و انحرافی که در مسائل اخلاقی و اعتیاد و الکل ، ایجاد می کنند باز در مسجد با همه اینها می شود مبارزه کرد ... تلاش می کنند دست جوانان را از روحانیت و بزرگان و عرفا و انسانهای معنوی قطع کنند ، اگر این کار را کردند ، برنده می شوند ... جایی که می شود دست این جوانان را به انسانهای والا داد مسجد است ...رواج روشنفکری بیمار و مرجع سازی در امور فکری ، ایجاد مکاتب دروغین و عرفانهای کاذب و نو پدید را در جایی چون مسجد  می توان شناخت و با آنها مقابله کرد و به عرفان خدایی رسید ...






 
جهت اطلاع از تنظیمات و ویــــرایش این قالب اینجا را کلیک کنید.

.:: کلیک کنید ::.
 
->