نوینسنده : حدیث
در قسمت قبل در مورد اینکه چگونه با مسئله حجاب تا کنون برخورد کرده ایم ، سخن گفتیم .... در این قسمت قصد دارم حجاب را از یک منظر و زاویه دیگر بررسی کنم .... قصد ندارم بحث فلسفی حجاب را مطرح کنم که در آن صورت باید یادم را به یاد مرد آسمانی سرزمینم ، شهید دکتر مطهری ، گره بزنم ....فقط در مورد مکتبی بودن حجاب ، کمی بیشتر بازنگاه می کنم.... امیدوارم کمی بیشتر فکر کنیم ....
قسمت دوم : حجاب یک مکتب فکری است
اگر کسی بگوید که راه ترویج درست حجاب در جامعه اسلامی به وسیله متفکران و نخبگان مسلمان بررسی نشده و اساساً انقلاب اسلامی آنچنان سریع و غیر منتظره اتفاق افتاد که نظریه پردازان اسلامی نتواتنستند درباره ی ابعاد مختلف اجتماعی احکام اسلامی به پژوهش و تحقیق بپردازند ، من می گویم این طور نیست . مشکل ما این است که زحمت جست وجوی این اندیشه ها را به خود نداده ایم و برای آن که از زیر بار فشار انتقاد به سیاست های نادرستی که اعمال کرده ایم ، خارج شویم ، این حرف ها را می زنیم . شاهد هم هست . اندیشمند اسلامی ، دکتر علی شریعتی ، سال ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ، حجاب را نوعی مکتب فکری دانسته و گفته است که شما باید زمینه های آشنایی دختران را با این مکتب فکری فراهم کنید و اجازه بدهید که او حجاب را از چشم انداز فکری آن بشناسد ، آن گاه او خود ، آن را بر خواهد گزید و پس از این گزینش ، ذره ای در حفظ حجاب تعلل نخواهد ورزید . بد نیست عین حرف های دکتر شریعتی را درباره ی حجاب بخوانید :
" اصل قضیه این است که ، این دختری که الآن می خواهد این پوشش را انتخاب کند ، انگیزه اش چیست ؟ معمولً انگیزه این است که مادرم همینطور بوده ، خاله ام همینطور است ، محیطمان همینطور است . این ، یک لباس سنتی است ؛ نشانه ی طبقه عقب مانده ی در حال مرگ است . جلویش را هم نمی توان گرفت ؛ بخواهی ده سال دیگر هم ادامه اش بدهی ، بعد از سال یازدهم تمام می شود ؛ رشد وتکاملش به سمت ریختن این حجاب است ، یعنی تکامل جامعه به سمت ترک آن سمبل های سنتی است . بنا براین شما طرز فکر بچه ها را عوض کنید ، آن ها خودشان پوشش را انتخاب خواهند کرد ؛ شما نمی خواهد مدلش را بدوزید و تنش کنید ! او خودش انتخاب می کند . "
اکنون پرسش این است که ما تا چه حد اجازه داده ایم دختران مان با فلسفه و تفکر حجاب آشنا شوند ؟ چقدر در محیط های دانشگاهی در دبیرستان ها ، در فرهنگسراها در این مورد کرسی های نظریه پردازی ایجاد کرده ایم ؟ چقدر این بحث ها را در پوشش های مدرن که دختران جوان دوست دارند ؛ مثل رمان و داستان های جذاب و حرفه ای ؛ مثل فیلم های سینمایی پر زرق و برق و سطح بالا با هنر پیشه های طراز اول گنجانده ایم ؟ هر کس بگوید که این کارها در جامعه ما انجام شده ، یا نا آگاه است یا دروغگو . ما حجاب را مثل بسیاری از فضائل اسلامی ، به بدترین شکل ممکن تبلغ کرده ایم و نتیجه های اجتماعی اش را هم دیده ایم .
با نسل امروز باید به زبان امروز سخن گفت ، بایدها و نبایدها را در هاله ای از تفکرات اندیشمندان امروزی و نیز منطقی قابل دفاع پیچید و به آنها ارائه کرد . اگر اینگونه عمل کنیم ، در برابر همه اصول اعتقادی ، جوانان را خاضع ، خاشع و مطیع خواهیم یافت و اگر برخوردهای قهری و بی منطق را ادامه دهیم ، به زودی جوانان را دین گریز و به دور از معنویت خواهیم یافت . تاوان همه نتایج برخوردها نیز به گردن ماست . در برابر آنچه در جامعه امروز ما می گذرد ، پیش از جوانان و دختران و پسران ، ما والدین و گردانندگان جامعه متهم هستیم ....
در قسمت بعد انشاءالله در مورد دیدگاه مدرنیته در باره حجاب مطالبی را ارائه خواهم داد .
نویسنده : حدیث
فکرش رو بکنید ، یک شهر را .... هر روز صبح ما آدمها بیدار میشیم و به زندگی روزمره مون می پردازیم ..... ما هر کدوم در طول روز کم و بیش مقداری زباله تولید می کنیم و مقداری از آن را هم بدون در نظر گرفتن شعار " شهر ما خانه ما " به کوچه و خیابان می ریزیم ..... شب که برسد با حجم قابل توجهی زباله رها شده در معابر مواجه هستیم ..... بعد هم گله مند هستیم که چرا شهرداری فکری برای این زباله ها نمی کنه .... چه شهر کثیفی داریم .....چرا مسئولین به فکر نیستند .....خیلی جالبه ، کوچکترین حرفی از کوتاهی و تقصیر خودمان در ماجرا به میان نمی آوریم .... شاید وقت آن رسیده باشد که کمی هم واقع بین باشیم و از خودمان شروع کنیم ....
قسمت اول : سرنا را از سر گشادش می نوازیم !!!!
به نظر شما چرا با گذشت این همه سال از حاکمیت ارزشهای اسلامی بر جامعه ، هنوز تا این حد مشکل بد حجابی داریم ؟ بهتر نیست کمی هم وقت بگذاریم و زحمت بدهیم به خودمان و فکر کنیم ....؟!!
دخترک موهاهی جلوی سرش را از شال قرمزی رنگی که تنها بخش کوچکی از موهایش را به زحمت می پوشاند ، بیرون گذاشته و کنار مادر که خود را با حجاب کامل پوشانده ، حرکت می کند و نگاه های عابران بوالهوس را به خود جلب می کند . مادر بر خلاف دختر ، از نگاه ها معذب است . چند مورد را تحمل می کند و دم بر نمی آورد ؛ اما نمی تواند از کنار نگاه هرزه ی مردی که به دخترش خیره شده ، بی تفاوت بگذرد و فریاد بر می آورد که : مگر خودت خواهر ، مادر نداری ؟ هنوز این حرف از دهان زن خارج نشده که مرد می گوید : جلوی دخترت را بگیر تا مردم نگاه نکنند .زن با ناراحتی به طرف دخترش بر می گردد و دختر فقط می گوید : ولش کن مامان ! بعضی ها ظرفیت ندارن .
از این اتفاقات در جامعه ما این روزها کم رخ نمی دهد . موضوع مختص خانواده های کم تر مذهبی هم نیست . برخی از خانواده های مقید و معتقد هم این روزها با مشکل حجاب دختران شان مواجهند و از آن که این مقوله را در جامعه فراگیر می بینند ، کاری جز سکوت در برابر آن از دستشان بر نمی آید . اما واقعاً مشکل حجاب در جامعه ما از کجا نشات می گیرد ؟
بیراه نیست اگر بگوییم : ما سرنا را از سر گشادش می نوازیم .!!!!
مشکل حجاب در میان دختران ما شاید تا حد زیادی بر آمده از نوع برخورد ما در دعوت آنان به حجاب باشد . خیلی از خانواده های متدین ، دختران شان را به نوعی وادار به حجاب داشتن می کنند . نتیجه این اجبار چیست ؟ نتیجه اش این است که تا وقتی زور شما بر دخترتان می چربد ، می توانید نظرات خودتان را به او دیکته کنید و وادارش سازید که حرف شما را بدون چون و چرا بپذیرد ، اما همین که آن سو دخترتان به استقلال رأی رسید ، توانست حرفش را به کرسی بنشاند ، آن وقت حرف شما را باطل می کند . اینجاست که این صحنه های زیادی را در کوچه و خیابان می بینیم که مادر و دختر کنار هم راه می روند ، مادر با حجاب کامل و دختر سهل انگار و بدحجاب . این نتیجه آن طرز برخورد و طرز فکر غلط در ترویج حجاب است . در سطح جامعه هم متاسفانه ما همین طرز فکر غلط را در باره حجاب اشاعه داده ایم . یعنی با روشهای قهری دختران و زنان را به حجاب فراخوانده ایم . و در نتیجه تا زمانی که ما روش های قهری را ادامه می دهیم ، آنها حجاب شان را در حدی که رفع تکلیف کرده باشند ، رعایت می کنند و هرجا که قدرت قهریه وجود نداشت ، بدحجابی جلوه گر می شود . این است که گاهی از دیدن خانم همکارتان در جایی غیر رسمی و غیر از محیط اداری ، تعجب می کنید و با خودتان می گویید : عجب ! این همان خانم فلانی است که با مقنعه و مانتوی گشاد به اداره می آمد، پس چرا اینطور شده ؟
این تعجب ها و شگفتی ها به دلیل رفتار قهری ما در برابر حجاب است . خانم همکار اداری شما فقط جایی حجابش را رعایت می کند که آن قوه قهری حضور داشته باشد و وقتی خاطرش از نبود آن جمع شد ، می شود همان بدحجابی که همیشه بود . به نظر من با این سیاست فرهنگی مان در باره حجاب ( که البته سیاست غلطی هم بوده ) یک کار دیگر هم کرده ایم و آن این است که جامعه را دو رو و متلون با آورده ایم . یک روی خانم ها و حتی آقایون رویی است که در محیط های رسمی دارند و روی دیگرشان چیزی است که عقایدشان را شکل می دهد و در مواقعی کا ناچار نباشند ، به آن عمل می کنند . این موضوع نوعی نفاق اجتماعی ر ا ایجاد می کند و سبب می شود آن روح صداقت که مبنای پیشرفت هر جامعه است ، شکل نگیرد .
در قسمت بعد به بررسی راهکارهای معرفی حجاب و تببین اعتقادی حجاب خواهم پرداخت .
سلام بر سید شهیدان اهل قلم ، سلام بر مرتضای قلبها . سلام بر راوی مجنون
کنون خالی از عجب و خودبینی ام
پر از سکر آوای آوینیام
سر سبز گر سرخ گردد رواست
که این شیوه شیعه مرتضاست
جنون را به حیرت درآمیختی
قلم را ز غیرت برانگیختی
قلم باز آهنگ خون میکند
جنون زاده عزم جنون میکند
خیلی دوست داشتم در مورد برخی ناگفته های تاریخی ( که عموم کمتر توجه به آن دارند ) مباحثی را عرضه کنم ، به اواسط راه که رسیدم ، نتوانستم اندیشه های سید بزرگوار اهل قلم شهید سید مرتضی آوینی را نادیده بگیرم . این یاد داشت فقط نگاهی کلی و گذرا بر اندیشه های متعالی شهید آوینی در مورد تاریخ است . ان شاءالله در یادداشتهای بعدی مباحث دسته بندی شده و مفصل ارائه می گردد.
در تاریخ نگاری به روایت اساتید برجسته ،چهار مدل تاریخ نگاری داریم(البته مدل چهارم مد نظر ماست):
اول – جریان تاریخ نگاری ماسونی و لیبرالی
دوم – جریان تاریخ نگاری مارکسیستی
سوم – جریان تاریخ نگاری تحت عنوان استبداد شرقی
چهارم – جریان تاریخ نگاری مستقل و اسلامی
نگاه دینی به تاریخ باید چند ویژگی داشته باشد : اول اینکه از فلسفه تاریخ نشأت نگیرد بلکه از حکمت تاریخی نشأت بگیرد . دوم اینکه مبتنی بر اندیشه ترقی نباشد ، بلکه به نوعی نگاهی تکاملی داشته باشد . جلوه هایی از این نگاه در اندیشه های شهید مرتضی آوینی وجود دارد .نهایتاً اینکه نگاه ، نگاهی تاویلی باشد ، یعنی هم به ظاهر و هم به باطن تاریخ پرداخته باشد . در باز نویسی دینی تاریخ اول باید تاریخ را در سطح حکمت تاویلی ببینیم و بعد در سطحی فروتر جامعه شناسی تاریخی است . از حکمت تاویلی وارد علت اعدادی می شویم. معدات واقعیت دارند اما نباید محدود به آنها شد . در تاریخ نگاری موجود با دیدن عوامل و وقایع عینی روزمره و جمع آوری داده ها ، با روشی ارسطو برای درک مفهوم کلی از جزئیات دارد ، نتیجه گیری صورت می گیرد. در نگاه حکمی عین ثابت و وجود معنوی و غیر مادی یک پدیده مورد توجه قرار می گیرد. مثلا وقتی در مورد تاریخ یک قوم سخن می گوییم ابتدا باید وجود معنوی آن قوم را بشناسیم ، مشابه آنچه افلاطن در مثل مطرح می کند و بعد با حرکت از باطن به ظاهر ، به حقیقت تاریخ پی ببریم . قطعا مبنی ما در شناخت ها ، حکمت ، روایات و قرآن است . در این مرحله می توان در افقی که در آن نگاه می کنیم برخی اتفاقات را دید ، مشابه آنچه شهید بزرگوار سید مرتضی آوینی در مورد آینده انقلاب اسلامی می گوید .در اینجا بحثی پیش می آید که ایشان انقلاب را دیده و بعد در موردش سخن گفته ؛ پاسخ این بحث این است که : انسان در عالم ظاهر زندگی می کند و ابتدا از ظواهر شروع می کند ، بعد به باطن می رود و از باطن به ظاهر بر می گردد. شهید آوینی نیز در مواجهه با انقلاب اسلامی ابتدا به ساکن ، به بررسی ظواهر و علتهای اعدای آن نمی پردازد . در فلسف افلاطون نیز فیلسوف ابتدا دنیا می بیند و در پندار است ، بعد به عالم دیدار رفته ، حقیقت را می فهمد و مجددا به عالم پندار باز می گردد و پندار را تفسیر می کند. ما در ساحت ناسوتیم و نمی توانیم آن را رها کنیم ، ولی در نگاههای مان در این ساحت متوقف نمی شویم و به باطن می رویم . باطن را هم می توان از حکمت ، روایات و قرآن کسب کرد ، معنای حکمت وسیع است . باید روی حکمت تاریخ کار کرد . ارکان حکمت تاریخ را شناخت و ارکان تئوریک آن را تدوین نمود ، بعد از آن تاویل بسیار مهم است و مارا در شناخت وقایع یاری می کند . جوانه این مباحث در اندیشه های شهید بزرگوار مرتضی آوینی قرار دارد ، از اساتید شنیدم که ایشان ( شهید آوینی ) قصد داشتند با نگاهی تاویلی به تاریخ ، کتابی در باب ولایت فقیه مرقوم کنند . قطعا اگر ایشان زنده بودند مباحث بسیار قابل اتکا ارائه می کردند .
هرچه فکر می کنم ، می بینم نمی توانم از مرتضی خدا حافظی کنم
الا روح طوفانی مرتضی
سلیمان تسلیم امر قضا
از آن دم که در خون شنا کردهای
مرا با جنون آشنا کردهای
ببخشای اگر از تو دم میزنم
و یا در حریمت قدم میزنم
برآنم که درک ولایت کنم
مبادا که ترک «ولایت» کنم