
چه خوب می شد اگر تمام غم دنیا شکستن نوک مداد دوران کودکی مون بود .از همون روزها تا حالا ، هر روز که بزگتر می شدیم چیزهای زیادی وارد زندگی مون می شد و ما بدون اینکه یقینا خواسته باشیم و بی هیچ مقاومتی به اونها دل می بستیم به اشیاء دور و بر مون ، به آدمهای اطراف مون ..... به کیف مدرسه ، به کتاب علوم ، به جا مادی آهنربایی ، به بچه های محله ، به دوستان مدرسه و.... . این عادت همینطور با ما بزرگ شد . وقتی درس نمی خواندیم انتظار نمره از معلم داشتیم ( اگر اهل تقلب نبودیم !) ، اگر با توپ شیشه اتاق را می شکستیم انتظار وساطت از مامانمون رو داشتیم که به بابا مون چیزی نگه ، و هزارها از این اگه ها .... . بزرگتر که شدیم اینقدر دور و برمون شلوغ شد که حتی برای روزی هم از غیر اهلش استدعا داشتیم .
قربونت برم خدا چقدر غریبی رو زمین
لحظه لحظه های زندگی مون رو که از دست می دادیم ، همونقدر از خدا غافل می شدیم . اینقدر راههای دو رو بر مون رو اشغال کردیم که یاد مون رفت شاید خدا پشت خط باشه . همون خدایی که با این همه بی معرفتی ما ، هنوز هم مارو دوست داره و .... . وما هم اصلا خجالت نمی کشیم !!!!
از امام صادق (ع) در کتاب اصول کافی آمده که خداوند متعال می فرماید :
«...کـیـسـت که در گرفتاریهایش به من امیدبسته و من امیدش را قطع کرده باشم ؟ کیست که در کـارهـاى بـزرگـش بـه مـن امـیـدوار گـشـتـه و من امیدش را از خود بریده باشم ، من ارزوهاى بـنـدگـانـم را نـزد خـود مـحـفـوظ داشـتـه و انـهـا بـه حفظ و نگهدارى من راضى نگشتند و اسمانهایم را از کسانیکه از تسبیحم خسته نشوند (فرشتگان ) پر کردم و به انها دستور دادم کـه درهـاى مـیـان مـن و بـنـدگـانـم را نـبـنـدنـد. ولى انـهـا بـقـول من اعتماد نکردند، مگر ان بنده نمیداند که چون حادثه اى از حوادث من او را بکوبد، کـسـى جـز بـاذن من انرا از او برندارد، پس چرا از من روى گردانست ، من با جود و بخشش خـود انچه را از من نخواسته به او مى دهم سپس انرا از او مى گیرم ، و او برگشتش را از من نمیخواهد و از غیر من میخواهد؟
او دربـاره مـن فـکـر مـى کـنـد کـه ابـتـدا و پیش از خواستن او عطا مى کنم ، ولى چون از من بـخـواهـد بـسـائل خـود جـواب نـمـى گـویـم ؟ مـگـر مـن بـخـیـلم کـه بـنـده ام مـرا بخیل مى داند؟ مگر هر جود و کرمى از من نیست ؟ مگر عفو و رحمت دست من نیست ؟
مگر من محل ارزوها نیستم ؟ پس که مى تواند ارزوها را پیش از رسیدن به من قطع کند (که مى تواند ارزوها را جز من قطع کند) ایا انها که بغیر من امیددارند نمى ترسند؟ (از عذابم یـا از بـریـدن ارزویـشـان یـا از مـقـام قـربـم یـا از قـطـع نـعـمـتـهـایـم از انها) اگر همه اهل اسمانها و زمینم به من امیدبندند، و به هر یک از انها باندازه امیدوارى همه دهم ، بقدر عضو مـورچـه اى از مـلکـم کـاسته نشود، چگونه کاسته شود از ملکى که من سرپرست او هستم ؟ پـس بـدا بـه حـال انـهـا کـه از رحـمـتـم نـومـیـدنـد، و بـدا بحال انها که نافرمانیم کنند و از من پروا نکند.»
(اصول کافی باب واگذاران امر به خدا و توکل به او)

و خداوند می فرماید :
(عربی ) فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ
(فارسی ) به سبب رحمت خداست که تو با آنها اینچنین خوشخوی و مهربان هستی اگرتند خو و سخت دل می بودی از گرد تو پراکنده می شدند پس بر آنها ببخشای و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با ایشان مشورت کن و چون قصد کاری کنی بر خدای توکل کن ، که خدا توکل کنندگان را دوست دارد
( انگلیسی ) Thus it is due to mercy from Allah that you deal with them gently, and had you been rough, hard hearted, they would certainly have dispersed from around you; pardon them therefore and ask pardon for them, and take counsel with them in the affair; so when you have decided, then place your trust in Allah; surely Allah loves those who trust.
(آلمانی ) Und in Anbetracht von Gottes Barmherzigkeit warst du mild zu ihnen. Wenn du grob und hartherzig gewesen wärest, wären sie dir davongelaufen. Verzeih ihnen nun und bitte (Gott) für sie um Vergebung, und ratschlage mit ihnen über die Angelegenheit! Und wenn du dich (erst einmal zu etwas) entschlossen hast, dann vertrau auf Gott! Gott liebt die, die (auf ihn) vertrauen.
(ترکی )Allah"?n rahmetiyle onlara kar?? yumu?ak davrand?n, yoksa kaba ve kat? yürekli olsayd?n mutlaka yan?ndan ayr?l?p gi derlerdi. Ba???la onlar?, yarl?ganmalar?n? dile onlar?n, i? hususunda dan?? onlarla. Fakat i?e giri?meyi de kurdun mu dayan Allah"a. üphe yok ki Allah, dayananlar? sever.

دوستان عزیز با سلام . متن مناجات در زیر آمده . با چشم دل بنگرید .
چی شد پیدا نشد ؟! گفتم با چشم دل .... ( های لایت کنید تا انتهای متن )
می بینی ، محبوب همین جاست ، در کنار ما .... ولی ما ...
با کمی پوشش معرفت و ایمان بر روزمره ها مان ، خدا را دریابیم ، نه خودمان را دریابیم.
مناجات امام رضا(ع) :
بارالها!
در پیشگاه تو ایستادهام،
و دستهایم را به سوى تو بلند کردهام،
آگاهم که در بندگىات کوتاهى نموده و در فرمانبرىات سستى کردهام،
اگر راه حیا را مىپیمودم از خواستن و دعا کردن مىترسیدم ...
ولى … پروردگارم!
آن گاه که شنیدم گناهکاران را به درگاهت فرا مىخوانى،
و آنان را به بخشش نیکو و ثواب وعده مىدهى،
براى پیروى ندایت آمدم،
و به مهربانىهاى مهربانترین مهربانان پناه آوردم.
و به وسیله پیامبرت که او را بر اهل طاعتت برترى داده، و اجابت و شفاعت را به او بخشیدى،
و به وسیله برترین زن،
و به فرزندانش، که پیشوایان و جانشینان اویند،
و به تمامى فرشتگانى که به وسیله اینان به تو روى مىکنند، و در شفاعت نزد تو، آنان را که خاصان درگاه تواند، وسیله قرار مىدهند، به تو روى مىآورم.
پس بر ایشان درود فرست،
و مرا از دلهره ملاقاتت در امان دار،
و مرا از خاصّان و دوستانت قرار ده،
پیشاپیش، خواسته و سخنم را آنچه سبب ملاقات و دیدن تو مىشود قرار دادم
اگر با این همه، خواستهام را رد کنى، امیدهایم به تو به یأس مبدّل مىگردد،
همچون مالکى که از بنده خود گناهانى دیده و او را از درگاهش رانده،
و آقایى که از بندهاش عیوبى دیده و از جوابش سر باز مىزند .
واى بر من اگر رحمت گستردهات مرا فرانگیرد،
اگر مرا از درگاهت برانى، پس به درگاه چه کسى روى کنم؟
اما... اگر براى دعایم درهاى قبول را گشوده، و مرا از رساندن به آرزوهایم شادمان گردانى، چونان مالکى هستى که لطف و بخششى را آغاز کرده، و دوست دارد آن را به انجام رساند، و مولایى را مانى که لغزش بندهاش را نادیده انگاشته و به او رحم کرده است.
در این حالت نمىدانم کدام نعمتت را شکر گزارم؟
آیا آن هنگام که به فضل و بخششت از من خشنود شده، و گذشتههایم را بر من مىبخشایى؟
یا آن گاه که با آغاز کردن کرم و احسان بر عفو و بخششت مىافزایى؟
پروردگارا!
خواستهام در این جایگاه، یعنى جایگاه بنده فقیر ناامید، آن است که:
گناهان گذشتهام را بیامرزى،
و در باقیمانده عمرم مرا از گناه بازدارى،
و پدر و مادرم را که دور از خانه و خانواده و غریبانه در زیر خاکها خفتهاند، ببخشى .
تنهایىشان را با انوار احسانت از بین ببر،
و وحشتشان را با نشانههاى بخششت به انس بدل کن،
و به نیکوکارشان دم به دم نعمت و شادمانى بخش،
و به گناهکارشان مغفرت و رحمت عطا کن،
تا به لطف و مرحمتت از خطرات قیامت در امان باشند،
به رحمتت در بهشت ساکنشان گردان،
و بین من و آنان در آن نعمت گسترده شناسایى برقرار کن،
تا مشمول شادمانى گذشته و آینده شویم.
آقایم!
اگر در کارهایم چیزى سراغ دارى که مقامشان را بالا مىبرد و بر اکرامشان مىافزاید، آن را در نامه اعمالشان قرار ده،
و مرا در رحمت با آنان شریک کن،
و آنان را مشمول رحمتت بگردان، همچنان که مرا در کودکى تربیت کردند
با سلام خدمت دوستان جوانم . عید تون مبارک .براتون چند حدیث ارزشمند در مورد جوان می ذارم . ان شاءالله در پناه مهدی فاطمه سربلند باشید .

حدیث (1) امام صادق علیه السلام :
عَلَیکَ بِالحداثِ فَإنَّهُم أَسرَعُ إلى کُلِّ خَیرٍ؛
نوجوانان را دریاب زیرا که آنان سریع تر به کارهاى خیر روى مى آورند.
کافى، ج8، ص93، ح66
حدیث (2) امام على علیه السلام :
إِنَّما قَلبُ الحَدَثِ کَالرضِ الخالیَةِ ما اُلقىَ فیها مِن شَىْ ءٍ قَبِلَتهُ؛
دل نوجوان مانند زمین آماده است که هر بذرى در آن افشانده شود، مى پذیرد.
نهج البلاغه، نامه 31
حدیث (3) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
اوصیکُم بِالشُّبّانِ خَیرا فَإِنَّهُم أَرَقُّ أَفئِدَةً إنَّ اللّه بَعَثَنى بَشیرا وَنَذیرا فَحالَفَنِى الشُّبّانُ وَخالَفَنِى الشُّیوخُ؛
به شما درباره جوانان به نیکى سفارش مى کنم چرا که آنان نازک دل ترند، خداوند مرا امید دهنده و بیم دهنده مبعوث کرد جوانان با من هم پیمان شدند و پیر مردان به مخالفت با من برخاستند.
سفینة البحار، ج2، ص176
حدیث (4) امام صادق علیه السلام :
بادِروا أَحداثَکُم بِالحَدیثِ قَبلَ أَن تَسبِقَکُم إِلَیهِمُ المُرجِئَةِ؛
به آموختن حدیث به نوجوانانتان پیش از آن که منحرفین آنان را گمراه سازند، اقدام نمائید.
تهذیب الأحکام، ج8، ص111، ح30
حدیث (5) امام على علیه السلام :
لاتَقسِروا أَولادَکُم عَلى آدابِکُم فَإنَّهُم مَخلوقونَ لِزَمانٍ غَیرِ زَمانِکُم؛
آداب و رسوم خود را به فرزندانتان تحمیل نکنید زیرا آنان براى زمانى غیر از زمان شما آفریده شده اند.
شرح نهج البلاغه، ج20، ص267، ح102
حدیث (6) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
قالَ رَجُلٌ: یا رَسولَ اللّه ! ما حَقُّ ابنى هذا؟ قالَ: تُحسِنُ اسمَهُ وَأَدَبَهُ وَتَضَعُهُ مَوضِعا حَسَنا؛
مردى به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کرد: حقّ این فرزند بر من چیست؟ پیامبر فرمودند: اسم نیکو برایش انتخاب کنى و به خوبى او را تربیت نمایى و به کارى مناسب و پسندیده بگمارى.
عدة الداعى، ص 76
حدیث (7) امام على علیه السلام :
أَولَى الشیاءِ أَن یَتَعَلَّمَهَا الحداثُ الشیاءُ الَّتى إذا صاروا رِجالاً اَحتاجوا إِلَیها؛
شایسته ترین چیزهایى که نوجوانان باید بیاموزند، آن چیزهایى هستند که هنگام بزرگسالى به آنها نیاز دارند.
شرح نهج البلاغه، ج20، ص333، ح817
حدیث (8) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
إنَّ اللّه یُحِبُّ الشّابَّ الَّذى یُفنى شَبابَهُ فى طاعَةِ اللّه ؛
خداوند جوانى که جوانى اش را در اطاعت از او بگذراند دوست دارد.
نهج الفصاحه، ح 800
حدیث (9) امام على علیه السلام :
إذَا احتَجتَ إِلَى المَشوَرَةِ فى أَمرٍ قَد طَرَأَ عَلَیکَ، فَاستَبدِهِ بِبِدایَةِ الشُّبّانِ، فَإِنَّهُم أَحَدُّ أَذهانا وَأَسرَعُ حَدسا، ثُمَّ رُدَّهُ بَعدَ ذلِکَ إلى رَىِ الکُهولِ وَالشُیوخِ لِیَستَعقِبوهُ وَیُحسِنُوا، الاِختیارَ لَهُ فَإِنَّ تَجرِبَتَهُم أَکثَرُ؛
هنگامى که در پیش آمدى احتیاج به مشورت داشتى ابتدا به جوانان مراجعه نما زیرا که آنان ذهنى تیزتر و حدسى سریع تر دارند سپس (نتیجه) آن را به نظر بزرگسالان و پیران برسان تا پیگیرى نموده، عاقبت آن را بسنجند و راه بهتر را انتخاب کنند زیرا تجربه آنان بیشتر است.
شرح نهج البلاغه، ج20، ص337، ح866
حدیث (10) امام على علیه السلام :
یا مَعشَرَ الفِتیانِ حَصِّنوا أَعراضَکُم بِالدَبِ وَدینَکُم بِالعِلمِ؛
اى جوانان! آبرویتان را با ادب و دینتان را با دانش حفظ کنید.
تاریخ یعقوبى، ج2، ص210
حدیث (11) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
مَن تَعَلَّمَ فى شَبابِهِ کانَ بِمَنزِلَةِ الوَشمِ فِى الحَجَرِ وَ مَن تَعَلَّمَ وَ هُوَ کَبیرٌ کانَ بِمَنزِلَةِ الکِتابِ عَلى وَجهِ الماءِ؛
هر کس در جوانى اش بیاموزد، آموخته اش مانند نقش بر سنگ است و هر کس در بزرگ سالى بیاموزد، مانند نوشتن بر روى آب است.
نوادر راوندى، ص 132، ح 169
حدیث (12) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
یا عَلىُّ بادِر بِاَربَعٍ قَبلَ اَربَعٍ : شَبابِکَ قَبلَ هَرَمِکَ وَ صِحَّتِکَ قَبلَ سُقمِکَ وَ غِناکَ قَبلَ فَقرِکَ، وَ حَیاتِکَ قَبلَ مَوتِکَ ؛
اى على! چهار چیز را پیش از چهار چیز دریاب : جوانى ات را پیش از پیرى؛ و سلامتى ات را پیش از بیمارى؛ و ثروتت را پیش از فقر و زندگى ات را پیش از مرگ.
من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 357، ح 5762
حدیث (13) امام على علیه السلام :
فی قَولِ اللّه عَزَّوَجَلَّ «وَ لاَ تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا» : لا تَنسَ صِحَّتَکَ وَ قُوَّتَکَ وَ فَراغَکَ وَ شَبابَکَ وَ نَشاطَکَ اَن تَطلُبَ بِهَا الخِرَةَ ؛
درباره آیه سهم خود را از دنیا فراموش مکن : [یعنى] سلامتى، توانایى، فرصت، جوانى و شادابى ات را فراموش مکن، تا با آنها، آخرت را به دست آورى.
قصص، آیه 77 ؛ امالى صدوق، ص 299، ح 336
حدیث (14) امام صادق علیه السلام :
بادِروا اَحداثَکُم بِالحَدیثِ قَبلَ اَن تَسبِقَکُم اِلَیهِمُ المُرجِئَةُ ؛
به آموختن حدیث (معارف دینى) به جوانانتان، پیش از آن که منحرفین آنان را گمراه سازند، اقدام نمایید.
تهذیب الأحکام، ج 8، ص 111، ح 381
حدیث (15) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
یا مَعشَرَ الشَّبابِ عَلَیکُم بِالباهِ فَاِن لَم تَستَطیعوهُ فَعَلَیـکُم بِالصّیامِ فَاِنَّهُ وِجاؤُهُ ؛
اى گروه جوانان! ازدواج کنید. اگر نمى توانید، روزه بگیرید، که روزه مهارِ شهوت است.
کافى، ج 4، ص 180، ح 2
حدیث (16) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
یَقولُ اللّه عَزَّوَجَلَّ : اَلشّابُّ المُؤمِنُ بِقَدَرى الرّاضى بِکِتابى، اَ لقانِعُ بِرِزقى، اَلتّارِکُ لِشَهوَتِهِ مِن اَجلى هُوَ عِندى کَـبَعضِ مَلائِکَتى؛
خداوند عزّوجلّ مى فرماید : جوان معتقد به قضا و قدرم، خشنود به آنچه برایش مقدر کرده ام، قانع به روزى ام و رهاکننده هوا و هوس به خاطر من، در نزد من مانند یکى از فرشتگان من است.
کنز العمّال، ح 43107
حدیث (17) امام على علیه السلام :
اِذَ ا احتَجتَ اِلَى المَشوَرَةِ فى اَمرٍ قَد طَرَاَ عَلَیکَ فَاستَبدِهِ بِبِدایَةِ الشُّبّانِ، فَاِنَّهُم اَحَدُّ اَذهانا وَ اَسرَعُ حَدسا، ثُمَّ رُدَّهُ بَعدَ ذالِکَ اِلى رَىِ الکُهولِ وَ الشُیوخِ لِیَستَعقِبوهُ وَ یُحسِنُوا، اَلختیارَ لَهُ، فَاِنَّ تَجرِبَتَهُم اَکثَرُ ؛
هرگاه به مشورت نیازمند شدى، نخست به جوانان مراجعه نما، زیرا آنان ذهنى تیزتر و حدسى سریع تر دارند. سپس (نتیجه) آن را به نظر میان سالان و پیران برسان تا پیگیرى نموده، عاقبت آن را بسنجند و راه بهتر را انتخاب کنند، چرا که تجربه آنان بیشتر است.
شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 20، ص 337، ح 866