عنوان : کوفتگی ناشی از گسترش
دسته : سیاسی
غیر قابل درج در مجله پارسی نامه
لینک مطلب در پایگاه تحلیل و خبر سیاسی باصر
لینک مطلب در سایت 8 دی
لینک مطلب در سایت حرف تو
لینک مطلب در سایت خبری در سیاهکل
لینک مطلب در نوشهر آنلاین
شاید در سالهای گذشته تشبیه اوکراین به " ترن سیاست منطقه ای پس از گسترش " توسط برژینسکی ، دورنمایی قابل تصور در این حد از تحولات را نمایان نمی نمود ولی دست به دست شدن نظریات کشورهای صاحب نفوذ در این خصوص ، بدیهی به نظر می رسید .
حال و روز ِ این روزهای شرق و غرب ِاوکراین ، یاد و خاطره جنگ سرد را به ذهن متبادر می نماید . این کشور مهمترین کشور اروپای شرقی در ابعاد جغرافیای سیاسی و اقتصادی برای اتحادیه اروپاست. اهمیت ژئوپلیتیکی اوکراین به عنوان دومین کشور بزرگ اروپایی واقع در سواحل شرقی و غربی دریای سیاه ، آن را به گذرگاه تبادل محصولات انرژی اتحادیه اروپا تبدیل نموده است . ویژگی هایی از این دست ، اوکراین را به یک کشور ذاتاً بین المللی مبدل ساخته است . با این تفاسیر این کشور دقیقاً محل تلاقی قدرتهای بزرگ منطقه ای و فرا منطقه ای شده که با تمام محاسنی که می توانست برایش داشته باشد ، سالهاست که بلای جان آرامش و امنیت مردم اوکراین شده است .
اتحادیه اروپا علی رغم اطلاع کامل از اوضاع ژئو اکونومیکی و ژئو پولیتیکی اوکراین از همگرایی سیاسی و اقتصادی با این کشور طفره می رود . این سیاست اتحادیه اروپا مطابق با سیاستهای روسیه در منطقه تنظیم شده است و بر همین اساس نیز انقلابهای نرم و سخت در این کشور نتوانست تغییری در معادلات کلان اوکراین ایجاد نماید .
![تحلیل و خبر سیاسی باصر پوتین و اوباما در اوکراین](http://www.baaser.ir/wp-content/uploads/2014/03/%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC%DB%8C-521x330.jpg)
البته امیدهای پیوستن اوکراین به اتحادیه اروپا از زمان به قدرت رسیدن یوشچنکو پر رنگ شده بود ولی این حرکت آرام با چراغ زرد اتحادیه اروپا همراه بود که تا امروز هم ادامه داشته است .
در این میان البته دوگانگی هویتی به شدت مشاهده می شود . شرق و غرب اوکراین مدام دست به دست میان سیاستهای رنگی جابه جا می شوند . این قدرت نمایی ها این روزها به ابزاری کارآمد جهت بهره برداری های سیاسی و اقتصادی از سوی غرب و روسیه تبدیل شده است . کسینجر در مصاحبه ای با فرید زکریا در این خصوص اینگونه می گوید " اوکراین را می توان کشوری دانست که از چند جز تقسیم شده است. قسمت های شرقی این کشور ارتدوکس های طرفدار روسیه زندگی می کنند. در غرب اوکراین کاتولیک های حامی غرب زندگی می کنند. حتی افرادی که درحال درگیری با نیروهای دولتی این کشور هستند نیز نقطه نظرات و دیدگاههای متفاوتی دارند.
در میان هر یک از گروههای معترض طرفداران دموکراسی و جرگه سالاری وجود دارد و به نظر من ، رئیس جمهور فعلی اوکراین نیز قطعا حامی روسیه نیست "
در طرف دیگر ، روسیه که روزگاری سرزمین وسیع و 50 میلیون نفری اوکراین ، جزئی از آن بود ، نمی تواند نسبت به تحولات این کشور بی تفاوت باشد . ولادمیر پوتین هم به خوبی می داند که این بازی ، بدون تردید ، امنیت و ثبات روسیه را نیز نشانه رفته است . روسیه ، در میانه کار زار ، از یک سو با چین همسایه است که در زمینه اقتصادی و نظامی برای روسیه تهدیدی بسیار بزرگ و جدی به حساب می آید . از سوی دیگر با کشورهای مسلمان روبروست که از این حیث هم نبرد ایدئولوژیکی سختی را در پیش خواهد داشت . این دو مورد را در کنار مناقشه اش با اروپا و آمریکا قرار دهیم ، شرایط سخت پوتین را درک خواهیم نمود .
مسئولان آمریکائی هم خوب می دانند که تحریک روسیه و القاء اینچنین برنامه هایی ، نتیجه مطلوبی برایشان در بر نخواهد داشت .
نکته ای که در این میان خودنمایی می کند این است که ، اوکراین قربانی یک قدرت طلبی آشکار بین غرب و شرق شده است ، همان اتفاقی که در قالب انقلاب نارجی روی داد ولی بعد از گذشت چند سال ، مجدد حرکت به عقب را در روند ثبات منطقه ای اوکراین مشاهده می کنیم .
آینده تحولات اوکراین را در چند جهت می توان تفسیر نمود . سناریوهایی از احتمال ائتلاف سیاسی گرفته تا تجزیه این کشور ، قابل بررسی هستند ، هرچند گزینه دوم ، با اقدام امروز روسیه در محاصره کامل کریمه آنهم با حضور بزرگترین نیروی نظامی تاریخ فدراسیون روسیه ، کمی به خود رنگ واقعیت گرفته است . تحولات روزهای آینده اوکراین ، می تواند تا حدی پرده از نقشه غرب و روسیه در این مناقشه بر دارد .
![بسم الله بسم الله](http://www.negarkhaneh.ir/UserGallery/2009/5/ZeroGravity_05120000_1_Fixed.jpg)
عنوان : قمار بر سر ِ آخرین نفسها
دسته : سیاست
غیر قابل درج در مجله پارسی نامه
این یادداشت در سایتهای ذیل درج شده است :
پایگاه تحلیل و خبر سیاسی باصر
سایت حرف تو
![امیر محمد امیر محمد](/PhotoAlbum/HADIS80/Thumb_240475.jpg)
هزینه های گزافی که غربیها و آمریکا بر سر غمار ِ سخت در خاورمیانه گذاشتند ، نه تنها امروز آنان را بر طبق افقهای دیدشان سربلند ننموده است ، بلکه باعث سر افکندگی بیشتر این دولتها در بین ملتهای دنیا و حرکت سریع شان در جهت سقوط و نزدیکی به دوران خاموشی امپراتوری سلطه شان بر سر ملتهای آزاد ِ دنیا گشته است .
البته این مسئله در بُعدی دیگر ، هزینه کرد برای برطرف کردن تنفر از غرب در دنیا ، به خصوص در خاورمیانه نامیده می شود که با فرض این مسئله هم چیزی جز ناکامی نصیب غرب و آمریکا نگشته است . یکی از این آزمونها ، میدان بازی سوریه است . یکی از دلایل عمده ای که غرب و آمریکا نتوانستند ( شما بخوانید ، نخواستند ) راه حل جامعی برای پایان دادن به مناقشه سوریه در جوامع جهانی بیابند ، عطش شان برای دست یابی به سود ِ بیشتر در سایه برنامه های تفرقه اندازی و فروش تسلیحات بود . همان برنامه ای که از نزدیک به یکصد سال قبل تا به امروز با طرح های پیشنهادی برای نحوه مرز بندی و دخالت در انعقاد قراردادهای کشورهای منطقه در دست داشتند تا اینچنین روزهایی بتوانند با ارائه تفسیرهای متفاوت و دلخواه ، از آن به نفع منافع خویش بهره برداری نمایند .
به طور قطع کشورهایی همانند ایالات متحده آمریکا و انگلستان ، تمام سعی خود را می کنند تا جلوی حل ِ مشکلات گرفته شود و مخصوصاً کشورهایی که در معاملات سوددهی همانند قاچاق اسلحه ، مواد مخدر و حتی انسان شریک هستند ، شرایطی که حتی کمی امنیت و ثبات در آن جاری باشد ، جای کار برایشان را تنگ و تنگ تر می نماید .
![پایگاه تحلیل و خبر سیاسی باصر باصر](http://www.baaser.ir/wp-content/uploads/2014/02/baaser.vijeh_1.jpg)
نکته واضح و روشن این است که سوداگران سلطه طلب در دهه های اخیر که حل مشکلات داخلی خود را فقط در سایه داشتن سرمایه مالی مشاهده می کنند ، تمام سعی خود را برای دست یابی به سود بیشتر در منطقه خاورمیانه به کار برده اند و این تلاشها فقط به قیمت تخریب سرزمینهای آباد و با اصالت خاورمیانه تمام شده است .
مارک دنکاف ، مفسر و تحلیلگر سیاسی آمریکایی در این خصوص نظر قابل تاملی دارد ، وی می گوید " اکنون دولتهای غربی از سویی تحت فشارند که چرا با این همه هزینه و ایجاد تنفر از غرب در منطقه تلاشهای شان برای حل و فصل مسئله سودی نبخشیده است و زمان و هزینهی بسیاری را برای آن هدر کردهاند و از سویی میبینند حال که تمام اهرمهای قدرت را در دست گرفتهاند باز هم نمیتوانند اسد و هم پیمانانش را مجبور به پذیرفتن آرای خود کنند.
این به نظر من چشم گیرترین جلوهی شکست غرب در سیاستهایی است که در قبال سوریه اتخاذ کردهاست. ارسال اسلحه وتروریست به منطقه، محروم کردن دوستان از حضور در نشست صلح، تهدید و اجبار دولت مشروع مستقر سوریه به ترک مقام خود هیچ کدام باعث نشد اسرائیل بتواند امنیتی برای خود دست و پا کند یا این که دولت اوباما بتواند نقطهی مثبتی از عمل گرایی در کارنامهی خود وارد بکند "
در کنار این شکستهای غرب در دستیابی به اهدافش ، توقف بیجا بر سر مسئله هسته ایران که بدون تردید برایشان گران تمام خواهد شد ، مسئله ای است که به تهدیدی جدی برای تمامیت دیپلماتیک آنها در دنیا و مخصوصاً خاورمیانه تبدیل شده است . به نظر نگاه های اغراق آمیز آمریکا در این خصوص بیشتر جار و جنجالی است که توطئه های آمریکا برای جلوگیری از پیشرفت کشورهای مستقل از جمله جمهوری اسلامی ایران ، پشت آن پنهان شده اند .
این عصبانیت و دستپاچگی آمریکا بیشتر به این دلیل است که جمهوری اسلامی ایران ، سلطه ایالات متحده در خاورمیانه را زیر گامهای محکم و استوارش لِه کرده است . شاید در کنار تمام تفسیرهایی که از شرایط ایران در خاورمیانه در رسانه های داخلی به چشم می خورد ، طرز نگاه کلان در کنار ابراز دل نگرانی ها ( که البته به حق هم هستند ) خالی باشد و این یعنی چشم پوشی از ظرفیت های بی نظیر جریان سازی انقلاب اسلامی در دنیا و به خصوص خاورمیانه .
![](http://up.rahemin.ir/uploads/13440018281.jpg)
![بسم الله بسم الله](http://www.negarkhaneh.ir/UserGallery/2009/5/ZeroGravity_05120000_1_Fixed.jpg)
عنوان : نقابی از جنس بلوف
دسته : سیاست
غیر قابل درج در مجله پارسی نامه
این یادداشت در سایتهای ذیل درج شده است :
پایگاه تحلیل و خبر سیاسی باصر
وبلاگستان 8 دی
حرف تو
![امیر محمد امیر محمد](/PhotoAlbum/HADIS80/Thumb_240475.jpg)
در این هیاهوی برداشتهای متفاوت از توافق ژنو و اقدامات عملی آن از سوی طرفین مذاکره کننده ، بیش از هر چیز دیگر رفتارهای طرف آمریکایی و مخصوصاً اوباما ، ذهن ر ا برای ارائه تحلیلی مناسب در این خصوص به دعوت فرا می خواند .
شاید اولین سوالاتی که به ذهن می رسند اینها باشند : اوباما در این تناقض گویی ها به دنبال چیست ؟ آیا این موضع گیریها ، یک ژست سیاسی است یا پشتوانه ای قوی در طرح ریزی برنامه ای بر ضد ایران دارد ؟
برای پاسخ به این سوالات ، کافیست کمی به گذشته و کمی هم به سبک جریان سازی توجه شود .
اوباما از یک سو با به راه انداختن جریانی رسانه ای ، خود را ملزم به پایبندی به مذاکرات می داند و از سوی دیگر مرتبا وعده می دهد که هر اقدامی را که لازم باشد برای جلوگیری از دست یابی ایران به بمب اتم انجام خواهد داد ! در اینجا شاهد یک سری موضع گیری های دراماتیک ِ دیگری نیز خواهیم بود که یاد آور سیخ و کباب و ضرب المثل معروف آن برای ما ایرانی هاست .
برای راستی آزمایی اظهارات اوباما راه دشواری در پیش رو وجود نخواهد داشت . این ادعا را می توان به سادگی با روند جریانسازی وی در مناقشه سوریه مشاهده نمود ، حتی در نظری جسورانه تر می توان به وضوح به ترس آمریکا از رویارویی با ایران و حزب الله در حاشیه درگیری های سوریه نیز اشاره نمود .
اوباما در تابستان 2013 با به راه انداختن فضای رسانه ای سنگین در صدد این بود که استفاده سوریه از سلاح شیمیای را خط قرمز خود معرفی نماید و بر روی این موضوع هم به شدت تاکید می نمود و نتیجه آن را اقدام نظامی علیه دولت بشار اسد عنوان می نمود ولی در انتهای این بازی تنها گزینه ای که از روی میز کاخ سفید برای اقدام عملی برداشته نشد ، گزینه نظامی بود .
![](http://img7.irna.ir/1392/13920917/80940495/80940495-5290224.jpg)
اوباما به خوبی می داند که هرگونه اقدامی درا ین خصوص می توانست به رویارویی آمریکا با ایران و حزب الله و درگیر شدن سایر کشورهای در این جنگ بیانجامد و این یعنی ورود به یک جنگ پر هزینه و بی پایان . آنهم در این روزها که ایالات متحده آمریکا از نظر وجهه سیاسی و اقتصادی در داخل کشورش نیز با مشکلات بزرگی مواجه است .
اظهارات اوباما در خصوص مسئله ایران نیز به همین سبک به لفاظی غیر حرفه ای می ماند . در این مورد ، حتی نزدیکترین افراد به کاخ سفید و اوباما هم با توجه به اتفاقات اخیر در روند امضای توافق نامه ژنو و مسئله سوریه ، به گفته های وی در خصوص وجود گزینه های فشار از جمله وجود اهرم نظامی بر روی میز ِ کاخ سفید در مورد ایران ، تردید ِ جدی دارند .
بدون شک ایجاد فضایی مناسب برای به تنگنا کشیدن اوباما و غرب در خصوص زیاده خواهی های یشان ، توسط دیپلماسی خوب ِ جمهوری اسلامی ایران ، اینچنین ، اوباما ونتانیاهو را به هزیان گویی وا داشته است .
دیگر حتی این روزها باور پذیر بودن ادعاهای اوباما که برای دل خوش نمودن اعضای کنگره استفاده می شود نیز در هاله ای از ابهام قرار دارد . بدون تردید ادامه این روند توسط اوباما ، فقط بلوف های وی را به عاملی برای عدم پذیرش ادعاهایش در سایر میدان های سیاسی ، تبدیل خواهد نمود و این یعنی سرعت گرفتن افول و سقوط امپراتوری آمریکا .
![](http://up.rahemin.ir/uploads/13440018281.jpg)