
عنوان : چشمه ها را باید جُست
دسته : فرهنگی اجتماعی
تاریخ : 92/8/8
این مطلب در سایت حرف تو منتشر شده است .

شاید در راه رسیدن به پیشرفت برای جوامع بشری در عصر حاضر هیچ فرد یا کشوری نتواند خود را مصون از تاثیر پیام های ناخواسته در جریان انتشار آزاد ِ اطلاعات ، آنهم با آن حجم وسیع و غیر قابل تصور ، باشد . این جریان آزاد اطلاعات به موازات گسترش دانش و افزایش میزان بهره وری از علوم معاصر ، قطعاً ابعاد مخربی هم دارد . متاسفانه مشکلی که در جامعه ما وجود دارد این است که از برخورد با این جریان آزاد هراس دارند و این هراس هم بدون شک از عدم وجود دانش کافی از ماهیت و شیوه های انتشار این جریان آزاد اطلاعات است .
متاسفانه در طی قرنها ، با کوتاهی هایی که از سوی کشورهای مسلمان شده است ، امروزه غرب با استفاده از پشتوانه قوی و ناب ِ دانش اسلامی و شرقی ، بر این جریان بین المللی اطلاعات سلطه پیدا کرده است . این جریان ، بدون تردید آثار نامبارکی هم دارد که مولفه های فرهنگی و مذهبی ما را نشانه رفته است و در این جا تنها راه ممکن برای مقابله با آن ، حضور قوی و موثر در صحنه است ، این حضور موثر در سایه ، یک شناخت کامل و همه جانبه صورت خواهد گرفت .
با وجود این دستاوردها ، غرب با تمام امکاناتش با استفاده از سخت افزار و نرم افزارهای مورد استفاده در این جریان سازی ، هجوم ناجوانمردانه ای را به سمت فرهنگ و هویت کشورهای اسلامی آغاز کرده است . یورشی برای دست یابی به اهداف سلطه جویانه که فقط در قالب این جریانسازی امکان پذیر است .
در این میان پیروزی غرور آفرین و شکوهمند انقلاب اسلامی ایران که از ابعاد مختلف یک نقطه عطفی برای تاریخ فرهنگی و سیاسی مردمان دنیا بشمار می رفت در نوک پیکان این جریان سازی قرار گرفت . تفکر وبینشی نو که توانسته بود در بین اندیشه های رایج در دنیا ، جایگاهی قابل تامل برای خود پیدا کند . عاملی که سبب شد غرب از گسترش و نفوذ این جریان اسلامی ترس به دل ِ خود راه دهد ، گرایش روز افزون قلبهای آزادیخواه در سراسر دنیا بود . این ترس باعث شد طرحی فوری و سریع برای تحت تاثیر قرار دادن اندیشه و فرهنگ ناب اسلامی که در حال آفرینش و شکل گیری بود ، در نظر گرفته شود .

متاسفانه در این بین و همزمان با این یورش گسترده و همه جانبه ، کشورهای اسلامی نتوانستند از ظرفیت های موجود نهایت استفاده را ببرند و در نهایت تاسف امروز بیشتر به یک موج برای انتقال جریان اطلاعات مورد نظر غولهای رسانه ای دنیا که در دستان صهیونیست ها تبدیل شده اند و اگر هرچه سریعتر فکری برای حل این معضل نکنند ، سرنوشتی نه چندان قابل اعتماد برایشان رقم خواهد خورد .
در این بین کشور عزیز مان همانطور که ذکر شد در رأس این پیکان هجوم ناعادلانه قرار دارد . برای مقابله با این هجوم و در نهایت حفط هئیت فرهنگی و دینی مان باید به دنبال راه حل هایی بود و صد البته قبل از کوچکترین حرکتی باید آشنایی لازم را با سیستم حاکم بر نظام ارتباطاتی و اطلاعاتی دنیا کسب نمود . سیستمی که در این دوران پسامدرن با منابع قدرت و ثروت تعاملی دوسویه دارد و البته شاید بتوان گفت که این جریا نسازی رسانه ای به عاملی استوار برای تحقق اهداف کلان اقتصادی سلطه جویان در دنیا بوده است .
برای مقابله با چنین همجه های سنگینی لزوم عزمی گروهی و بین المللی در بین کشورهای اسلامی به شدت احساس می شود . عزمی که البته تا اکنون فقط از سوی جمهوری اسلامی ایران جزم شده است . جمهوری اسلامی ایران در عرصه های بین المللی موفقیت های بسیار خوبی را برای مقابله با این جریان آزاد ِ اطلاعاتی به دست آورده است . البته امکانات و توانمندی های دو طرف اصلاً قابل مقایسه نیست ولی با این حال اینکه بتوانی در این رهگذر پر هیاهو حرفهای نگفته از واقعیات موجود را به گوش مردم دنیا برسانی ، خو ، موفقیتی بزرگ است . موفقیتی که در عرصه رسانه های بین المللی در گستره ای به وسعت تمام دنیا برای ایران ثبت شده است .
راه اندازی شبکه های رسانه ای قوی و قابل اعتماد در بین مردم دنیا ( العالم ، پرس تی وی ، اسپین تی وی ) با شتوانه رضایت و حمایت مردمی و کارشناسان که توانسته است با این امکانات کم ، در مقابل غولهای رسانه ای و خبری دنیا بایستد ، نشان از شناخت دقیق راههای نفوذ و گسترش جریان آزاد اطلاعات در دنیا دارد ولی ...
ولی نکته ای که در این میان وجود دارد این است که هرچقدر فعالیت برون مرزی و بین المللی خوب و قوی بوده ، فعالیت های مقابله کننده با جریان آزادی که خدمت تان معرفی شد ، در سطح پایین و نازلی قرار گرفته اند . متاسفانه در این سالها از قدرت و ظرفیت بالای فرهنگی جامعه استفاده نشده است و یا شاید هم ...

هرچه که بوده ، امروز نمی توان نمره قبولی به رسانه های داخلی برای مقابله با این جریان اطلاعاتی داد . متاسفانه در این سالها طبق معمول خیلی از برنامه ها ، فقط به طرح های کوتاه مدت بسنده شده است و هر مدیری فرهنگی که آمده به فراخور میل و علاقه اش به مولفه های فرهنگی و اجتماعی ، حرکتی را که به نظرش خوب بوده ، شروع کرده است . این آشفتگی در اجرای برنامه های فرهنگی که اتفاقاً در این دوران به دستاویزی برای قدرت نمایی در بین احزاب و گروه های مختلف سیاسی تبدیل شده است ، به شدت دودِ غلیظی به پا کرده که چشمهایی خیلی ها رو آزرده می کنه . اینجاست دیگر " چشم ها را باید شست " جواب نمی دهد ، چون این نقص با شستن چشم ها از بین نمی رود بلکه باید منبع ایجاد دود را از بین برد .
بدون شک این جریان آزاد اطلاعات منتظر نمی ماند که بازیهای سیاسی ما تمام شود . این جریان ، امروزه با سرعتی به مراتب بالاتر و بیشتر از سالهای گذشته در حال حرکت است و این یعنی دشمن می داند چگونه از غفلت و کوتاهی ما استفاده کند . شکی نیست که تنها راه مقابله با این تهاجم ، تدوین برنامه های مدون و حساب شده و همچنین اجرای مناسب آنها طبق شناختی که از این جریانسازی داریم ، است . در این بین رسانه ها بعنوان ابزاری کارآمد و قوی که امروزه حرف ِ اول و آخر را در جریانسازی و همچنین فرهنگ سازی می زنند می توانند به کمک بیایند . اینکه بخواهی امروز یا جریانی راعوض کنی ویا حتی جریانسازی کنی ، بدون حمایت و هدایت رسانه ای ، به خوابی آشفته می ماند .
متاسفانه در این سالها فقط به برنامه های کوتاه مدت برای ساخت سدی به اصلاح محکم در برابر نفوذ این جریان اطلاعاتی ، بسنده شده است ! ولی امروز می بینیم که این سدها در حال شکسته شدن هستند و اگر این اتفاق بیافتد ، آنگاه ضعفهای بسیاری که در طول این مدت داشته ایم به فاجعه هایی غیر قابل کنترل مبدل خواهند شد . پس باید قبل از فرارسیدن زمان پشیمانی با تدوین برنامه های بلند مدت در ضمن انجام برنامه های کوتاه مدت ، جریانسازی فرهنگ ِ غنی ِ اسلامی را با سرعت بسیار زیادی به راه انداخت . بدون شک این جریانسازی فرهنگی ، خود می تواند عامل و سدی محکم در برابر این تهاجمها باشد .


عنوان : حرفهایی برای گفتن
دسته : سیاست بین المللی
این مطلب در سایت حرف تو منتشر شده است .

شاید نشست هایی از جنس و بافت ِ ژنو که هم اکنون فقط یکی از آنها برگزار شده است ، برخی از کشورها را دچار توهم قدرت طلبی کرده باشد ولی اصل ماجرا اینجاست که خودِ کشورهای مدعی در این نشست ، آنقدر مشکلات عدیده و جدی دارند در مسائل بین المللی که دیگر نمی شود روی حرف های زورشان حساب بازکرد .
در این میان و در خصوص مسئله سوریه در این مقطع از تاریخ ، چند بخش بندی و جبهه گیری صورت گرفته است . در سمتی غرب به رهبری آمریکا ، در سمتی دیگر کشورهای مدافع مقاوت در سوریه و در سمتی دیگر کشورهای عربی حامی گروه های مخالف که در این اوضاع و احوال منطقه ای و جهانی ، سردرگم و آشفته شده اند از این سو آن سو رفتن به دنبال ابرقدرت ها .
هرچند قرار بود که نشست ژنو 2 خیلی زودتر از این ها برگزار شود ولی بعلت مشکلاتی که در جبهه بندی های مختلف این مناقشه وجود داشت و موش دوانی های کشورهای ذینفع در خصوص تحریک گروه های مخالف برای شرکت نکردن در این نشست ، با تاخیرهای فراوان به حدود یک ماه دیگر رسید .
در این میان البته برخی تلاشها صورت گرفت تا شکست جبهه های مخالف در برابر استاتژی جمهوری اسلامی ایران در سوریه ، پشت پرده بازیهای سیاسی حواشی نشست ژنو 2 محو شود که این جریان سازی هم به جایی نرسید . به نظر می رسد کشورهایی که می خواهند برای جمهوری اسلامی ایران جهت حضور در این نشست ، پیش شرط بگذارند ، به شدت دچار آشفتگی فکری شده اند .
جمهوری اسلامی ایران با اجرای سیاستهای بی نظیر ِبین المللی خود بر مبنای ارزشهای انسانی و دینی در مناقشه سوریه توانسته خود را بعنوان نیرویی اثر گذار در این جریان و اصولاً بعنوان رهبر جریان مقاومت در منطقه و جهان به اثبات برساند و صد البته این قدرتمندی و نفوذ هم بر کسی پوشیده نیست . همین قدرت نفوذ و تاثیر گذاری بر معادلات منطقه ای است که گروه های مختلف بازی کننده در این میدان را وا داشته تا به هر نحو ممکن که شده ، ایران را از طرق مختلف تحت فشار قرار دهند تا به خیال خود با یک تیر دو نشان بزنند .
اینکه اخضر ابراهیمی مجبور می شود برای اجرای توافقاتی که احتمالاً آتش بس در قسمته ایی از سوریه بوده ، به ایران بیاید تا با جلب رضایت و حمایت جمهوری اسلامی به این مهم دست پیدا کند ، خود ، نمودی آشکار از نقش بی بدلیل ایران در کنترل جریانسازی ها علیه سوریه است .
قطعاً اگر قرار باشد طرح هایی مسالمت آمیز در سوریه به اجرا در بیاید ، باید با نظر و تایید مردم سوری باشد و اعمال هرگونه فشار خارجی و استفاده از زور و تهدید به هیچ وجه جواب نخواهد داد . جدا از بحث لزوم حضور موثر مردم سوری در تصمیم گیری های آینده کشورشان ، برای اجرای تصمیماتی که احیاناً در ژنو 2 اتخاذ می شود احتیاج به یک واسطه دارد ، آنهم واسطه ای با ضریب ضمانت جرایی بالا که در حال حاضر با وجود تمام کشورهای مدعی و قدرتمند ، فقط و فقط از پس ایران بر می آید .

بحث حضور و یا عدم حضور ایران در این نشست مدتی است که کلید خورده ، البته این مسئله آنقدر شفاف و واضح است که حتی خودِ جریان سازان این بازی بر آن اشراف اطلاعاتی خوبی دارند ولی خوب ، باید دشمنی شان را با صلح و ثبات در دنیا نشان دهند ! مسئله ای که گروه ها و کشورهای مختلف را به پذیرش قدرت نفوذ ایران در این جریان وادار کرده است به شرایط استاتژیک و ژئوپلوتیک جمهوری اسلامی ایران در منقطه خاورمیانه بر می گردد .
قطعاً هیچ کشوری همانند ایران که روابط خوبی با کشورهای همسایه و همجوار سوریه ( به جز رژیم منحوس اسرائیل ) دارد نمی تواند در تحولات بعد از اجرای دور جدید تصمیمات جهانی در خصوص سوریه نیز نقشی ویژه ایفا کند . این توان بالای اجرایی و البته قدرت نفوذ ایران بر دولت سوریه به عاملی تبدیل شده است که همه نگاه ها برای متقاعد نمودن سوریه در پذیرش برنامه های تصویب شده در نشست ژنو 2 به سمت ایران باشد . در این میان کشورهای غربی از یک سو ، این قدرت و ضریب نفوذ بالا را دریافته اند و از سمتی هم در واقع نمی خواهند بازنده بازی در مقابل ایران باشند ، همین دوگانگی باعث شده است که در عمل هم خود را محبوس در کلافی سردرگم بدانند و به ناچار دست به دامن ایران برای گشودن این کلاف شوند .
خوشبختانه جمهوری اسلامی ایران هم با آگاهی کامل از اوضاع و شرایط منطقه ، با دیدی باز به اظهار نظر پرداخته است و بارها اعلام کرده که خواستار اجرای هرگونه برنامه است که ثبات و آرامش را به سوریه برگرداند . این مسئله دیگر آنقدر واضح و شفاف است که حتی غربی ها هم بر آن تاکید دارند تا آنجا که انگلستان ، آلمان و آمریکا علناً آن را بازتاکید کردند . در این میان بازهم کشورهای عربی که اصولاً در تفکر و تصمیم گیری صحیح دچار اشکالات فنی و کارخانه ای هستند از پذیرش این موضوع سر باز زده اند !!!
با تمام شرایط فوق به نظر می رسد که در صورت عدم حضور ایران در این نشست و با توجه به قدرت نفوذ بالای آن در دولت سوریه و کشورهای همسایه اش ، نمی توان انتظار به ثمر نشستن تصمیمات را داشت ، چرا که متقاعد کردن سوریه و هدایت آرام جریانات ِ حواشی این مسئله فقط و فقط از پس ایران بر می آید . البته در این میان طبق معمول کشورهایی که از قدرت گرفتن جمهوری اسلامی در منطقه می ترسند و ایران را رقیبی جدی برای رهبری خاورمیانه می دانند نیز به شدت برای وارد کردن تاثیر منفی نسبت به حضور ایران در نشست ژنو 2 بکار گرفته اند که با توجه به شرایط ایران و منطقه ، بیشتر به شوخی می ماند ، آنهم برای جمهوری اسلامی ایرانی که حرفهای زیادی برای گفتن دارد .


عنوان : نقد با قاف ِ دسته دار
دسته : فرهنگی اجتماعی
تاریخ : 92/8/6
این مطلب در سایت حرف تو منتشر شده است
رهبر معظم انقلاب اسلامى - دانشگاه صنعتى شریف - 01/09/78 : " من البته هیچوقت جلوِ انتقاد را نگرفتهام و کسى را منع نکردهام. انتقاد صحیح و دلسوزانه ضررى ندارد؛ اما این انتقاد بایستى به تخریب نینجامد. بعضیها طورى انتقاد مىکنند که تخریب است؛ این مصلحت نیست. کسى که مسؤولیت سنگینى در کشور بر دوشش هست و از او توقّع داریم که فلان کار را بکند - اقتصاد را درست کند و... - اگر ما او را تقویت نکنیم؛ اگر یک وقت ضعفى هم پیدا شد، آن را نپوشانیم؛ آیا مىتوانیم چنین توقّعى داشته باشیم؟ باز هم مىتوانیم امیدوار باشیم که آنچه که ما مىخواهیم، انجام خواهد گرفت و آنچه که وظیفه اوست، انجام مىگیرد؟ "

مگر ما ادعای انقلابی بودن نداریم ؟ مگر ادعا نمی کنیم که امام خمینی ( رحمه الله علیه ) بنیانگذار این جمهوری بابرکت است ؟ مگرادعا نمی کنیم ولایت مدار هستیم و مطیع ولایتیم ؟ پس چرا کمی در باره سیره عملی این بزرگان تفکر نمی کنیم و آنها را بکار نمی بندیم ؟ چرا وقتی حتی به این مرحله می رسیم ، فقط نگاهی یک سویه و ناقص به این موضوع داریم ؟!
مگر نشنیده ایم که امام خمینی (رض) چقدر برای جا انداختن این روحیه نقد ، تلاش می کردند ؟ ایشان از همان زمان تدریس شان همیشه به شاگردهایشان می فرمودند که : " مجلس درس و بحث است، مجلس وعظ و خطابه نیست ، چرا ساکت هستید و حرف نمی زنید ". ایشان حتی در جایی دیگر نیز فرمودند که " هر سخنی گفته می شود، به نظر تنقید بنگرید، هر چه صاحب سخن هم بزرگ باشد، انسان نباید فوراً حرف او را بپذیرد، بلکه باید دقت و بررسی کند " .
خوب ، این حرف زدن و ساکت نبودن آداب و شرایطی دارد و اگر این آداب و اخلاق رعایت نشود ، دقیقاً نتیجه معکوس به همراه خواهد داشت . بدون شک یکی از درهای عبور از سکون و حرکت به سمت پیشرفت ، نقد است . پر واضح است است که بسیاری از اصلاحات و تغییراتی که در علوم مختلف انجام شده است به واسطه همین نقد صورت گرفته است . نقد کردن و نقد پذیری از اصول اولیه هر جامعه ای است که می خواهد به سمت تعالی حرکت نماید . بررسی ، تحلیل و شناخت نقاط ضعف و تلاش برای ترمیم آنها قدمی ارزشمند است برای رسیدن به تعالی ِ فردی و اجتماعی . اینکه بخواهی ضعفها را ببینی و هیچ چیز نگویی ، دردی را دوا نمی کند . نکته مهم و اساسی که در اینجا وجود دارد این است که همگام با این عزت و احترامی که برای نقد قائل هستیم ، فرهنگ آن را هم بدانیم و آموزش دهیم .
تردیدی نیست اگر آداب نقد کردن با صراحت و شفافیت تبیین شود ، دیگر جایی برای دلخوری و تنش های احتمالی وجود نخواهد داشت . متاسفانه در جامعه ی خودمان در برخی موارد انتقام جای انتقاد را گرفته است و این اصلاً به صلاح جامعه نیست . یعنی برخی اوقات به اصطلاح نقدهایی می بینم و می خوانم که نه جایگاه نقد ، نه نقد کردن و نه نقد شدن را نمی دانند . برخی ها از نقد کردن ، فقط نِق زدنش را یاد گرفته اند و آنچیزی را که باید بدانند ، اصلاً نمی دانند و آن این است که اولین شرط در نقد منصفانه کردن ، رعایت جوانب ادب و اخلاق اسلامی است .
می بینید وقتی پای تحلیل این واژه ِ محجور می رسد ، تمام راه ها به اخلاق ختم می شود . اینکه فرد نقد کننده رعایت ادب را بنماید ، اینکه فرد نقد شونده با ادب و اخلاق پاسخ نقدها بدهد و ... . متاسفانه این مسئله ( اخلاقِ نقد ) حلقه مفقوده این پازل است که اتفاقاً مهمترنی قسمت آن نیز هست .

امام خامنه ای در دیدار نمایندگان هفتمین دوره مجلس شوراى اسلامى مورخ 1386/03/08 " انتقاد دو گونه است. علامت دلسوزانه بودن انتقاد این است که وقتی انسان انتقاد را بیان میکند، نقطه قوت را هم در کنار او بیان کند تا معلوم شود که بنای نظر شخصی، بنای انتقامگیری و بنای اذیت کردن ندارد والا اگر ما یک مجموعهای داشته باشیم که نقاط قوت و نقاط ضعفی هم دارد، آن وقت در بیان انتقاد، نقاط قوتش را اصلا در نظر نگیریم و به زبان نیاوریم، بعد یک یا دو یا ده مورد از نقاط ضعف را همین طور بیان کنیم. معلوم است که تضعیف خواهد شد . علامت این که نمیخواهیم تضعیف کنیم، این است که نقاط قوت را هم بیان کنیم. حالا اگر یک وقت در موردی انتقادی هم داریم، بگوییم اشکالی ندارد و کسی با آن مخالفتی ندارد "
یکی از شرایط نقد این است که از شتابزدگی و اظهار نظرهای خودجوش که معمولاً هم از دایره انصاف خارج می شوند پرهیز کنیم . مرز بین نقد و تخریب بسیار باریک است و اگر در این میان رعایت جوانب انصاف و اخلاق گرفته نشود ، نقدی که می توانسته راهگشا باشد برای فرد نقد شونده و جامعه ، به سمتی می رود که نباید .سمتی که در آن مولفه های تشنج و برهم زدن نظم عمومی مشاهده می شود .
حقیقتاً خیلی قصد نداشتم در خصوص نقد و شیوه های نقد به طور تخصصی صحبت کنم . این مسائل را مطرح کردم تا بتوانیم با دید بازتری در خصوص این پدیده ی فراگیر در کشور صحبت کنیم .
به طور خاص روی سخنم با مداحان اهل بیت (ع) است . مداحانی که بدون شک در این روزها و اوضاع وانفسای جوامع پسامدرن ، محل امن حضور جوانان عزیز این مرزو بوم را فراهم می کنند . جوانانی که در هیاهوی دعواها و جرایانات سیاسی و اجتماعی به این محل ها امن پناه می آرودن تا فارغ از هرگونه تشنج ، دمی به تلطیف روح و پرورش اعتقادات شان بپردازند .
اینکه شخصی به یک امر معترض باشد و بخواهد اعتراضش را بیان کند ، هیچ اشکالی که ندارد هیچ ، بسیار هم نیک است ولی خوب اینکه بدانی در چه محیطی و با استفاده از چه کلمات و استعاراتی می خواهی نقد کنی خیلی مهم است . اینکه در محیط های فرهنگی و بسیار نابِ هیئت های مذهبی بخواهی در یک مورد خاص نقد کنی هم اشکالی ندارد ولی باید حرمت مکان و شخصی که به خاطرش در آن محیط دور هم جمع می وشیم را نگه داریم .

من فکر نمی کنم در شأن هیچ مجلس امام حسین (ع) و هیچ مداح اهل بیت (ع) این باشد که با استفاده از الفاظ رکیک و مثل های نا بجا بخواهد انتقاد و اعتراض خود را بیان کند . تمام اقشار جامعه که قلبشان برای فرهنگ و مردم این سرزمین می تپد ، دغدغه هایی اینچنین دارند ، ولی صبوری نمودن و با اخلاق صحبت کردن نباید از این فرهنگ رخت بر بندد .
شما چگونه ادعای ولایتمداری دارید و اینگونه صحبت می کنید ؟! با چه مجوزی در این گونه ناشایست صحبت کردن از مقام معظم رهبری ( دامت برکاته ) مایه می گذارید ؟! مگر ولی شما اینگونه نقد می کند که شما اینچنین بی پروا در مجلس امام حسین (ع) لب به فحاشی می گشایید ؟! شما که زر پرچم امام حسین (ع) سینه می زنید و اعدای مداحلی برای ایشان را دارید ، کی امام حسین (ع) و سایر ائمه اطهار در هنگام نقد کردن و بیان اعتراض شان لب به بدگویی با تکیه بر الفاظی کردند که هیچ شأنی در فرهنگ اسلامی و قرآنی نداشته است ؟!
به شخصه به هیچ وجه اینگونه اقدامات ناشایست که جز فرصت سوزی و مستمسک قرادادن ارزشهای نابِ و آسمانی اسلام در اخلاق را ندارد ، تایید نمی کنم که صد البته نقد هم می کنم ولی از نوع منصفانه و مودبانه .
بدون شک اینچنین بی احترامی در مجلس اهل بیت (ع) و آنهم توسط افرادی که رویشان برای فرهنگ سازی اسلامی حساب باز شده است ، به هیچ وجه مورد تایید حضرت آقا نیست و همانگونه که بارها نیز ایشان فرموده اند ، باید رعایت ادب و اخلاق ، مخصوصاً در این گونه مجالس بیشتر انجام شود . امیدوارم دیگر شاهد اینگونه ناشیانه و غیر اخلاقی نقد کردن در بین این قشر فرهنگی و سایر افرادی که ادعای ولایتمداری دارند نباشیم .انشاءالله ...
در انتها بر خلاف میل باطنی ام سخنان این مداح عزیز را برایتان می آورم ، با توجه به صحبتهای فوق و راهنمائیهای مقام معظم رهبری (دامت برکاته ) ، قضاوت با شما :
"... بیچاره، تو نمیفهمی ( خطاب به رئیس جمهور ) ! که آمریکا فقط و فقط سر نام علی (ع) معامله خواهد کرد نه چیز دیگه! دعوا سر نام علی است. آخه چرا اینقدر تو نفهمی؟ حالا رهبر عزیزمون یک دوری داده شما برید جلو ببینیم چه غلطی میکنید ؟! ولی شما تردید نکنید، یک مثل بدی داره که من روم نمیشه اینجا بگم، ولی دشمن اگه تا آخر کار نیاد رضایت نمیده، تو فکر کردی که مثلا با یک ماچه راضی میشه؟ [خنده حضار] این نیست، این اول کاره، تا آخرش میاد ... "
