
عنوان : حرکت بر مدار ولایت
دسته : سیاست
نویسنده : شهیدی
تاریخ : 92/7/16

شاید در خیلی از برنامه هایی که از سوی غرب و آمریکا به سردمداری اسرائیل می بینیم ما را به یاد قدرت و ضریب نفوذ بالای جمهوری اسلامی در منطقه و جهان بیاندازد . در خیلی از تحلیل هایی که این روزها می خوانم ( همانند روزهای ابتدایی تغییر استراتژی دیپلماسی جمهوری اسلامی نه تغییر در اصول نظام ) هنوز هم افراط و تفریط زیاد می بینم . به نظرم خیلی تاریک که نیست ، هیچ ، روشن هم هست آن قسمت از سیاستهای نظام که توسط دولت اجرا شده است .
خیلی ها با زیر سوال بردن اصل و جانِ این دیپلماسی جدید ، آنرا خائنانه خوانند !!! و برخی دیگر هم با خوش بینی بیش از حد ، دیگر همه چیز را تمام شده فرض نمودند . آن چیز که مسلم است این است که چارچوب کلی این دیپلماسی مورد تایید مقام معظم رهبری است و البته برای افرادی که همیشه سعی می کنند در نقشِ کاسه داغ تر از آش ظاهر شوند ( که البته فقط ادعای ولایتمداری دارند ) دلایل دیگری هم داریم که به ذکر آنها می پردازیم .

اینکه بیاییم و خیلی سطحی و با چشم بسته ، فقط اسیرِ دیوانه وارِ احساسات شویم و آن احساسات کاذب را در تصمیم گیری های نهایی مان دخیل کنیم ، کمی بیشتر از کمی ، غیر منطقی به نظر می رسد . هر دو طرف ماجرا که عجول هم بودند ، این روزها به خوبی درخواهند یافت که دلیل این دیپلماسی چه بوده است ؟ آیا قصد فقط ایجاد رابطه بود یا اینکه با این سیاست ، قصد رو کردن دست آمریکا و اسرائیل را داشتیم ؟ خوب پاسخ به این دو سوال خیی هم دشوار نیست .
قطعاً این روزها مشخص شده است که سیاست هوشمندانه جمهوری اسلامی چه دستاوردهایی را با خود به همراه داشته است . اینکه تصور کنیم همیشه حفظ عزت در تخریب مستقیم وجود دارد ، اشتباه سختی است . خوب شما که به کلی دستاوردهای دیپلماسی جدید ( البته با حفظ ارزشها و اعتقادات و آرمانهای نظام ) را نوعی خیانت به کشور دانسته و خود را هم اتفاقاً ولایی می دانید در قبال سخنان مقام معظم رهبری چه پاسخی دارید ؟! در مقابل تغییر موضع مثبت جامعه جهانی در قبال ایران چه پاسخی دارید ؟! به نظر شما این دستپاچگی و به هر دری زدنِ سران آمریکا و اسرائیل چه مفهومی دارد ؟!
پاسخِ منطقی و عاقلانه به این سوالات می تواند راه را برای تحلیل های بعدی مان هموار کند . این ماجرا طرف دومی هم دارد ، شما که به کلی خوشبینانه به این مذاکرات نگاه می کردید و آنرا پایانی بر روابط تلخ دو کشور می دانستید ، چگونه حرفهای نتانیاهو و اوباما را بعد از نشان دادن حسن نیت ایران ، توجیه می کنید ؟! پاسخ به این سوالات هم نتایجی همانند مورد قبلی به دنبال خواهد داشت .
تنها ساعاتی طول کشید تا بعد از اتمام سخنرانی نتانیاهو در سازمان ملل ، جامعه جهانی نسبت به آن واکنش نشان دهد و ایران را بعنوان عضو ناظر در کمیته " خلع سلاح و امنیت بین الملل " بپذیرد . خوب به نظر شما با این همه جریان سازی اوباما و نتانیاهو علیه ایران و اینکه ایران را تهدیدی جدی برای امنیت جهانی معرفی کرده بودند ، انتخاب ایران در کمیته مذکور حاوی چه پاسخی به تحلیل گران و جامعه جهانی است ؟

این بدترین خبری بود که می توانست یک روز به اسرائیل و آمریکا داده شود . ناظر بودن ایران بر گزارشهای ارائه شده در خصوص خلع سلاح کشورهای مختلف ! این یعنی اینکه ایران می تواند در یک مجمع بین المللی دیگر ، فعالیت های تسلیحاتی اسرائیل را به چالش بکشد . نتانیاهو اینقدر از این تصمیم ناراحت بود که حتی نتوانست در مصاحبه خود با بی بی سی فارسی آن را پنهان کند و در عرائضی فیلسوفانه ، مردم ایران را فاقد آزادی لازم معرفی کرد و با عصبانیت تمام خواستار جمع شدن فعالیتهای صلح آمیز هسته ای ایران شد!
این شتاب زدگی در اعلام نظرهای فاقد پشتوانه لازم از سوی اسرائیل و آمریکا آنهم با این سبک تکراری و نخ نما شده در مجامع بین المللی به نظر شما چه دلیلی می تواند داشته باشد ؟! البته بعد از سفر نیویورک ، طرف آمریکایی با اظهار نظرهایی که کرد نشان داد که به هیچ وجه قابل اعتماد نیست و نمی شود حتی بر روی کوچکترین قولش حساب باز کرد . حال در این میان یک سوال اساسی مطرح است و آن این است که آیا با این وجود تغییری در سیاست خارجی مان ایجاد خواهیم نمود یا خیر ؟!
صد البته هر سیاستی که در این راستا اتخاذ می گردد شامل مواضع اخیر آقای روحانی و هیئت دولت خواهد بود که شرط مذاکره را حفظ عزت مردم دانسته و اصولاً غنی سازی و فعالیت های صلح آمیز هسته ای را غیز قابل مذاکره اعلام کرده اند . در این دوران ، همانطور که مقام معظم رهبری ( دامت برکاته ) هم اعلام فرمودند ، انتظار می رود دولت محترم با حفظ آرامش و نشان دادن هوشیاری بیشتر در این راه گام بردارد چرا که طرف های مورد بحث مان شبیه فصل پاییز هستند !
نکته دیگری که در این وجود دارد این است که برخی ها قصد سوء استفاده از بیانات مقام معظم رهبری را دارند و با برداشتهای شخصی از پاره از سخنان ایشان ، رفتارهای افراطی و تفریطی خود را توجیه می کنند . واقعیت امر این است که ایشان به هیچ وجه با هیچ کس تعارف ندارند آنهم بر سر اصول اصلی و آرمانهای تغییر ناپذیر انقلاب . پس با التزام عملی از ایشان همچنان در راه پیروزی و عزت و سربلندی جمهوری اسلامی در پشت سر ایشان بمانیم که دلخوری شدید ایشان از همین مسائل است .


عنوان : مکتب بیوتروریسم
دسته : سیاسی
نویسنده : شهیدی
تاریخ : 92/7/15
این مطلب در سایتهای مرکز اسناد انقلاب اسلامی و حرف تو لینک شده است .

امام علی (ع) " آنکس که توطئه ها و حوادث را پیش بینی نکند ، به هنگام هجوم توطئه ، تاسف برای او کار آمد نیست " غررالحکم /ج2/ص701
با این رشد فزآینده وسریعی که در جامعه امروز جهانی شاهد هستیم بی شک برای حفظ سلامت جامعه ای که در آن زندگی می کنیم ناگزیر هستیم که آگاهی های لازم را در خصوص رویدادها و حوادثی که خارج از چرخه طبیعت رخ می دهد ( در واقع رخ می دهند ) بدست آوریم و با تجزیه و تحلیل صحیح آن خسارت احتمالی رابه حداقل کاهش دهیم .
مسئله مورد بحث در این یادداشت به یکی از این رویدادهای نامتعارف و خارج از چرخه طبیعی بر می گردد که امروز به یک تهدید علیه امنیت و نظم جهانی مطرح است . نکته جالب اینجاست که کشورهای صاحب قدرت از این مسئله که خود عامل آن هستند با جریان سازی رسانه ای ، به نفع خود بهره برداری می کنند !
این رویداد نا متعارف در جنگ نوین و تهدید جدید جهانی که در این یادداشت مد نظر ماست را می توان با عنوان " بیو تروریسم " تعریف نمود . بیوتروریسم خود در دو دسته کلی قابل ارائه می باشد :
- - استفاده از این شیوه تروریستی در جهت نابود کردن بازماندهای مضر برای طبیعت توسط کشورهای صاحب قدرت در سرزمین های جهان سوم .
- - استفاده مستقیم از این مواد در خلال نبرد در میدان مناقشات .

مکتب بیوتروریسم امروزه به یک تهدید امنیت جهانی بدل شده است . شیوه های متنوع و نو ظهوری که در این زمینه بوجود آمده است لزوم پیش آگاهی و بررسی و ترمیم توانمندی ها در خصوص مواجهه با آن به حداکثر می رساند .
برای شروع بحث به کمی عقب تر از شکل گیری این مفهوم در معادلات جهانی بر می گردیم . تروریسم استفاده هدفمند و ساختارمند از اقداماتی است که برای متقاعد کردن گروه ها و دولت ها به کار می رود ، البته این متقاعد کردن با آزادی همراه نیست و واژه زور و اجبار در آن موج می زند . این اقدامات غیر قانونی سعی بر آن دارند که با ایجاد فضای رعب و وحشت در یک محدوده خاص به اهداف از پیش تعیین شده خود برسند که در اینجا منظورمان اهداف سیاسی است .
نکته مهمی که در این میان وجود دارد ، این صاحبان قدرت دارای یک مشخصه بارز هستند و آن این است که به هیچ وجه خود را متعهد به معاهدات و قوانین بین المللی نمی کنند و هدف شان دنبال کردن تحولات سیاسی و اقتصادی است . در این بین رسانه ها هم از جایگاه ویژه ای برخورداد هستند . این قسمت ( یعنی استفاده از رسانه ها ) دیگر به یک بخش غیر قابل جداسازی در برنامه های تروریستی بدل شده است . فعالیت رسانه ها در این بخش به دو قسمت ِ قبل از عملیات و بعد از عملیات تروریستی قابل بازتعریف هستند .
اولین نهاد تروریستی را فیثاغورث در جزیره سیسیل به ثبت رساند و در طول تاریخ این مفهوم در دوران انقلاب فرانسه به یک شکل تکامل و سازمان یافته مشاهده شد . در همین دوران انقلاب فرانسه بود که متوجه شدند می توان با جریان سازی ، موج به راه انداخت و با سوار شدن بر آن به اِعمال فشار علیه گروه یا دولت مورد نظر پرداخت . در نیمه دوم قرن بیستم بود که بشر با ورود به دنیای فراصنعتی به شیوه های نوین و پیچیده تروریستی دست یافت که از قالب گروه ها جدا شد و خود را در قالب دولتها جاسازی نمود .
اما مرحله نوین و امروزی این پدیده در قالبی بسیار سازماندهی شده و با طراحی های دقیق و البته با خصوصیت منحصر به فرد " پنهانی بودن " دست به جریان سازی می زند . این شیوه نوین خصوصیات دیگری نیز دارد از جمله اینکه :
- - سطح وسیعی را پوشش می دهد و افراد هدف بسیار زیاد هستند
- - برای رسیدن به هدف از همه چیز حتی ارزشهای انسانی هم عبور می نمایند
- - از خصوصیت فراگیر بودن رسانه های برای نیل به اهداف شان استفاده می کنند
امروزه دیگر تروریستم ناسیونالیستی ، تروریسم سیاسی یا مکتبی آنقدر سازمان یافته نیستند که برای تجزیه و تحلیل آنها وقت زیادی گذاشته شود ولی در عوض شکل جدید این ترورسیم یعنی تروریسم جهانی نیاز به بررسی بیشتری دارد چرا که به وضوح می توان نشانه های پیشرفت آن در جهان امروز را مشاهده نمود .
تروریسم جهانی بعد از وقوع حادثه 11 سپتامبر به اوج خود رسید و نشان داد که دیگر هیچ حد و مرزی برای تروریسم نمی توان قائل شد . از ویژگیهای بارز این تروریسم استفاده از زنجیره های اطلاعاتی و عملیاتی در سطح دنیاست که برای رسیدن به هدف مشخص ، بسیار کارساز بوده است .

تروریسم جهانی در قالبهای زیر می گنجد :
- - تروریسم فن آوری داده ها
- - تروریسم هسته ای
- - نارکو تروریسم
- - کمو تروریسم
- - اکو تروریسم
- - بیوتروریسم ( تروریسم زیستی )
در واقع اکثر موارد فوق را می توان در یک حالت کلی در چارچوب بیوتروریسم جای داد . متاسفانه ایالات متحده آمریکا بعنوان یکی از عاملان اصلی استفاده از عوامل بیوتروریسم ( ویروس ها ، پریون ها ، باکتری ها و ... ) در دنیای امروز هستند که به طور متناوب در جنگ های مختلف تست شده اند !!! سلاح های میکروبی از جمله پیشرفته این عوامل تروریستی هستند که متاسفانه از آنها بعنوان سلاح های آینده ( البته آینده ای نزدیک ) یاد می شود که قادرند با کمترین هزینه و بدون نیاز به لشکرکشی ، عوامل حیاتی در یک محدوده مورد نظر را به طور اعجاب انگیز والبته وحشیانه ای نابود کرد .
شما را به نگاهی اجمالی در خصوص استفاده از این عوامل در تاریخ دعوت می کنم :
- - استفاده ارتش روسه از اجساد قربانیان آلوده به طاعون علیه شهر روال در سال 1710 میلادی
- - استفاده از باکتری طاعون در شهر چوسین توسط ژاپنی ها در سال 1940
- - آزمایش سیاه زخم در سواحل اسکاتلند توسط انگلیسی ها در سال 1941
موردی که شاید کمی نزدیکتر از نظر بعد زمانی برای ما باشد ، تجهیز کشور عراق به این سلاح های بیوتروریستی توسط غرب و آمریکاست . طبق اعلام سازمانهای بین المللی و تایید خود عراق ، این کشور در سال 1995 ، 100 بمب و 13 کلاهک موشک اسکاد برای حمل بوتولینیوم از کشورهای اروپایی در اختیار گرفته بود . همچنین 28 بمب و 10 کلاهک موشک اسکاد برای آنتراکس و 16 بمب و 2 کلاهک موشکی برای آفلاتوکسین و راکت های 122 میلی متری پرشده با سیاه زخم و سایر سموم در اختیار داشت که قصد استفاده از آنان در سالهای پایانی جنگ علیه ایران را در سر می پروراند !!!
جالب اینجاست که همین کشورهایی که آنروز این سلاح های وحشیانه و غیر انسانی را در اختیار عراق قرار دادند ، امروز شده اند دایه مهربانتر از مادر برای جامعه جهانی !!! ایالات متحده آمریکا که امروز با جریان سازی رسانه ای می خواهد با بهانه کردن انرژی هسته ای ایران به اعمال فشار دست یابد خود در سال 1946 رسماً اعلام کرد که در حال تحقیق بر روی این سلاح هاست !!!
در هر حال امروز تروریسم با الگوهای نوین خود پا را از جریان سازی عادی در معادلات جهانی فراتر گذاشته است و با تلفیق با دیگر شاخه های تروریسم ، ابر تروریسم را شکل داده است . ابر تروریسم با بهره گیری از دامنه وسیع و استفاده از طبیعت به شیوه مورد علاقه کشورهای صاحب قدرت جهت اعمال فشار بر کشورهای مقاوم تبدیل شده است .
بدون شک آگاهی در این خصوص و بررسی دقیق و انتخاب راهکارهای مناسب برای به حداقل رساندن این تهدیدات از موارد ضروری در جهان امروز است . تروریسم را در هر شاخه ای باید شناخت و آنرا بعنوان تهدید جدی تلقی نمود . البته در کشورمان خوشبختانه مطالعات و اقدامات خوبی برای شناخت این گونه از تروریسم شده است و همانند سایر بخشها و تحقیقات دفاعی ، در وضعیت مناسبی به سر می برد .


عنوان:لقاح مصنوعی به سبک غربی
دسته : فرهنگی اجتماعی
نویسنده : شهیدی
تاریخ : 92/7/14

واژه سایبرنتیکس را به خاطر بسپارید ....
به نظر شما چه رابطه ای بین اقناع در تبلیغات و کنترل فراگرد ارتباطی ( که شامل تمام اجزاء آن می گردد ) وجود دارد ؟
در اینکه اطلاعات و رابطه اش در فراگرد ارتباطات را می توان از عناصر اصلی و حیاتی یک سازمان نام برد ، شکی نسیت . سازمان نه به معنی خاص آن بلکه بعنوان هر ساختار فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی می توان بعنوان کلید معرفی چاچوب این بازتعریف جای بگیرد . در واقع حرکت و جریان این اطلاعات به شکلی درست تضمین کننده آرمانها و اهداف هر سازمان ( با تعریف فوق ) هستند .
متاسفانه نکته ای که در این میان در بین رسانه های ما به خصوص رسانه مد نظر در این یادداشت یعنی صدا و سیما وجود دارد این است که هنوز نتوانسته اند بین دو اصل مهمِ جریان اطلاعاتی و کنترل اجزاء ارتباط رابطه منطقی برقرار کنند . نوربرت واینر که خود برای نخستین بار مفهوم سایبرنتیکس را مطرح کرد می گوید : ما تصمیم گرفته ایم کلیت مطالعات نظری کنترل و ارتباطات در ماشین و موجودات زنده را سایبرنتیکس بنامیم .
شاید بد نباشد برای درک بهتر سایبرنتیکس در همین ابتدای بحث مفهومی از فضای سایبر را باهم باز تاکید کنیم . در این خصوص تعاریف گوناگونی در چارچوب علمی و عملی ارائه شده است ولی برای سهولت یادآوری آن در این یادداشت از تعریف " تجربه حقیقت مجاری " استفاده می کنم .
تبلیغات بعنوان یکی از کاربردی ترین فنون تاثیر گذاری بر مخاطب شناخته می شود . شاید در نگاهی سطحی فقط هدف نهایی آن مورد تاکید قرار بگیرد ولی اصولاً بنده تمایلی برای تعریف تبلیغات در قالب مقصود نهایی اش ندارم . اصلاً اشکال کار هم همین جاست ، وقتی در تعریف تبلیغات فقط به هدفش که همانا تغییر در رفتار است اشاره می شود ، به تبع سایر اجزاء این فراگرد ارتباطی از چشم دور خواهد شد و شاید هم جایگاه مشخص شان را از دست بدهند .

در دنیای امروز ، تبادل اطلاعات به منظور ارزش گذاری برتر بر روی محصولات و ایده ها به واسطه رشد فزاینده جمعیت تبدیل به یک تعامل دوطرفه بین منابع قدرت وثروت شده است . بدون شک در دنیا امروز نمی توان بدون تبادل اطلاعات در هیچ یک از زمینه های سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی حتی صحبتی به میان آورد . در دنیای توسعه یافته غرب یکی از الگوها و روشهای پیشرفت سیاسی و اقتصادی ، کسب اطلاعات از سرزمین های مختلف و جمع بندی آنها به جهت کشف راه های تاثیر گذاری بهتر بر روی افکار عمومی شان ، بود .
در واقع برای اینکه در این دنیای فراصنعتی دوام بیاورند باید به بازارهای جهانی دستیابی داشته باشند و این دستیابی بدون داشتن اطلاعات و شناخت ضرورتهای محیطی امکان پذیر نیست . در این میان در کنار سایر جنبه های سایبری ( با تعریف فضای مجازی به جهت ایجاد تغییر ) تکنولوژی های ماهواره ای رشد فزاینده ای داشتند و به الویت اول تبادل اطلاعات و تاثیر گذاری بر افکار عمومی تبدیل شدند . در دنیای جهان سوم هم به دلیل رشد نا همگون جنبه های پیشرفت در مقاطع تحلیلی مختلف نمی شد انتظار داشت که این پدیده در شکل یک راهکار علمی و منظم در بیاید . تقاضا برای استفاده از این تکنولوژی های ماهواره ای مخصوصاً در کشورهای در حال توسعه سبب شد که یک جنبه از ارتباطات نوین با سرعت و رشد بیشتری بدون داشتن بسترهای مناسب وارد زندگی اجتماعی و به تبع آن سیاسی – اقتصادی آنان شود .
همزمان با ورود این تکنولوژی ها شیوه استفاده از آن و برنامه هایی که راهبران آنان در نظر داشتند متاسفانه در کشور ما همانند سایر فن آوریهای نوین و رودو شا نبه عرصه زندگی اجتماعی با کاستی های فراوانی همراه بوده است . شاید یکی از اشکالات اصلی در این حوزه این باشد که در مقاطی ، بدون کم و کاست ، همان نظریه های اغواگرانه غربی را در نظام و ساختار اجتماعی خودمان بکار برده ایم و در مقاطعی هم به دلیل ترجمه اشتباه و عدم تطابق دهی مناسب با فرهنگ و ارزشهای فرهنگی مان ( که از الویت ها و ملزومات است ) به بیراه رفته ایم . تبلیغات بعنوان نمود آشکار ورود این تکنولوژی در تیر رس انتقادها قرار دارد .
شاید وقتی ویلفرد دوپارتو نظریه خود در خصوص تکرار بی نهایت برای اقناع در تبلیغات را مطرح نمود خودش هم فکر نمی کرد که این تکرار اینقدر مورد سوء استفاده قرار بگیرد ! از نظر وی خیلی مهم نیست که منطقی باشی ، مهم این است که اینگونه جلوه کنی ! نظریه قابل تاملی که برداشتهای اشتباه و شاید هم صحیح و عمقی ! از آن راه را برای ایجاد یک بستر بومی در ایران به اشتباه کشانده است .
این جمله ویلفرد دوپارتو به شدت قابل تامل است و البته به جرأت میتوان گفت که اصل و پایه تبلیغات قرار گرفته است : بشر تحت احساسات خود رفتار می کند اما مدام می کوشد برای آن توجیهی منطقی و عقلانی ارائه دهد . جالب است ... خیلی جالب و البته کاملاً ناخودآگاه شبیه افکار نازی ها که هیتلر نمادشان شده است . هیتلر هم از این روش اتسفاده می کرد و می گفت : باید کار تبلیغات را به چند فکر معین محدود کرد و آنها را دائماً در گوش مردم تکرار کرد !!! شاید خود هیتلر هم فکر را نمی کرد که یک روز از نظریه اش در تبلیغات تجاری استفاده شود و با کمک آن بدون ریختن حتی یک قطره خون از دماغ فردی ، دنیا را به تسخیر خود در آورد .

خوب ، بیاییم سراغ رسانه های خودمان و سبک استفاده شان از فنون تبلیغات غربی در بستر و جامعه شرقی ! صدا و سیمای خودمان هم از حالت کلی مورد استفاده رسانه ها در تبلیغات عقب نمانده هیچ ، حتی در برخی از جهات هم به دلیل انحصاری که دارد در این غرب زدگی پیشی گرفته است . شاید بتوان فرآیند تبلیغات در ایران را از زمان انقلاب اسلامی به چند بخش از حیث محتوای مکانی و زمانی و دیدی که بر آن می رفت تقسیم نمود :
-زمان وقوع انقلاب اسلامی
-سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی
-سالهای وقوع جنگ تحمیلی
-سالهای سازندگی بعد از جنگ
-سالهای پیشرفت و سرعت گرفتن در صنعتی شدن !
هر کدام از این دسته های با توجه به دیدی که در آن زمان به تبلیغات می شد ، راه های مختلفی را طی نمودند و البته راه های نه چندان درست که اگر اینچنین بود حال و روز این روزهای تبلیغات در کشور اینطور آشفته نبود که ببینیم در تقسیم بندی های بین المللی سبک تبلیغات در ایران را مبتنی بر مصرف گرایی و تجمل پرستی عنوان کنند !
صدا وسیما به دلیل انحصاری که در این زمینه دارد بی شک در تیر رس اصلی انتقادات قرار دارد . صداوسیمایی که بر روی ثانیه ثانیه این شیوه های غربی تبلیغات حساب باز کرده است ! نمی دانم چرا همیشه فکر می کنیم که نمی شود یک شیوه تبلیغی منحصر به فرد که منطبق با فرهنگ ما باشد داشت ؟! مگر سبک تبلیغی ژاپن ، چین ، کره جنوبی کپی شده از فرهنگ و سیستم تبلیغی غربی هستند ؟ منظور اشتراک در هدف نیست بلکه اشتراک در مسیر پیمودن هدف است .
خوب برای دستیابی به راهی مطمئن و منطبق بر اصول اولیه فرهنگی مان به همان بحث ابتدایی بر می گردیم که به جمع آوری اطلاعات محیطی و ارزیابی صحیحی آنان برای انطباق با شرایط فرهنگی اشاره داشت . این دو بخش از متاسفانه به طور صحیح مورد تجزیه و تحلیل قرار نگرفته اند و نتیجه اش هم این شده که امروز باید در دنیای فرهنگ اصیل شرقی و اسلامی مان از شیوه های مادی گرایانه غربی که در این یادداشت هم با ذکر نام از آن یاد شد ، استفاده کنیم . بررسی این بخش از موضوع به نگاشته ای دیگر احتیاج دارد که انشاءالله در قسمت بعدی به آن پرداخته خواهد شد .
