
عنوان : مراقب آواز دُهل باشیم
دسته : سیاست
نویسنده : شهیدی
تاریخ : 92/7/13

برداشتهای اشتباه در تصویر سازی یک رویداد شاید بتواند خود عامل جریانسازی غیر معقولی باشد که مخرب تر از اصل ماجرا شود . یکی از مشکلاتی که در مباحث حوزه روانشانسیِ اقتصادِ اجتماعی در کشور به چشم می خورد ، نواسات شدید آن در مواجهه با حوزه تغییرات سیاسی است . شاید این تغییرات در نگاه اول کمی ناخواسته به نظر برسد اما واقعیت امر این است که این وابستگی به طور محسوسی از دایره کنترل خارج شده است . در مقام بیان می شنویم که مردم باید در تحلیل هایشان آزاد باشند ولی راه را به سمتی بردیم که خلاف آن در عمل مشاهده می شود و در واقع مردم را مجبور به سوگیری خاص می کنیم . ( لطفاً زود قضاوت نکنید !)
این روزها اکثر بحث ها و تیترهای رسانه ها رنگ و بویی از سایهِ مذاکرات ایران و آمریکا را به خود گرفته اند . شاید اینقدر هم شرطی شدن برای همه بخشهای اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی در داخل کشور ، معقول به نظر نرسد ولیکن واقعیت اینچنین است . از قیمت ارز و طلا گرفته تا بحثهای جزئی تر که در کوچه بازار به گوش می رسد . انگار بر خلاف دولتمردان ، امر بر برخی از مردم و رسانه ها مشتبه شده است !
خیلی برایم جالب بود که در خیلی ( کمی کمتر از اکثریت ! ) محافل عمومی در سطح اجتماع می شنوم و می بینم که حل تمام مشکلات و معظلات را ( فارغ از نحوه تعامل و اینکه آیا باید باشد یا نه )در گرو رابطه با آمریکا می دانند ! شاید مردم مان تقصیری نداشته باشند ( که البته نظر نسبیِ بنده هم همین است ) اینقدر این نوسانات مربوط به شرایط اقتصادی را عملاً به نحوه تعامل کشور با غربیها و آمریکا نسبت داده اند که خواه یا ناخواه مردم با دیدن این نوسانات که بخشی از آن در کنترل دولت است و بخش اعظمی هم نه دست دولت است و نه تحت نظارت دولت !!! به این فکر می روند که اگر رابطه برقرار گردد ، همه چیز درست خواهد شد .
این ، بار و جو روانی که در جامعه ایجاد کرده اند اگر به سمت و شکل صحیحی کنترل نشود ، کم کم به باور عمیق مردم تبدیل خواهد شد و آنگاه است که نظر قسمت قابل توجهی ازمردم می شود فقط رابطه حتی با شرایط ناقص . بحث مهمی که وجود دارد این است که نباید سایه سنگین این مذاکرات بر قسمتهای مختلف اجتماع بیافتد و تصور شود که در جوار این رابطه همه چیز کشور گل و بلبل می شود . شاید آواز دُهلِ کشورهای حاشیه خلیج وبرخی از کشورهای آسیای شرقی از دور خوش باشد ولی اینکه تماماً مصرف کننده باشی و صد درصد تحت نفوذ و سلطه آمریکا ، فکر نمی کنم خوشایند مردم باشد ، حتی ناراضی ترین شان .
بازهم تاکید می کنم که در این خصوص مردم عزیز را مقصر نمی دانم حتی در صورت گزینش راه حلی غیر از راه حل های معقول ( که خوشبختانه تا امروز به هیچ وجه دیده نشده است ) . اینکه مردم غیور ایران اسلامی در طی قرنها همیشه نشان داده اند که خواهان زندگی با شرف و عزت هستند ، نباید این توقع را در مسئولین ایجاد کند که ، خوب حالا که مردم تحت هر شرایطی با نظام هستند ، ما هم برویم دنبال ... !!!

مردم عزیزمان بهتر از خیلی از مسئولین که ادعای ولایت مداری و مردم دوستی شان گوش فلک را کر کرده است ، شرایط و اوضاع روزهای مختلف را درک می کنند و تا امروز هم نشان داده اند که همیشه بهترین تصمیم را گرفته اند ، حتی بهتر و جسورانه تر از برخی آقایان .
شاید در این روزها و با وجود این اوضاع و احوال بوجود آمده در سطح منطقه و دنیا ، جامعه جهانی به سرکردگی آمریکا قسمتهایی از تحریم های ناجوانمردانه علیه ایران را رفع کنند ولی نباید اجازه داد که امر به گونه ای بیان شود که ایران به خاطر تحریم هاست که مجبور به مذاکره شده و اگر از اول این کار را می نمود حتماً این تحریم ها هم رفع می شدند ! رفع احتمالی این تحریمها جنبه های مختلفی دارد و البته یک عامل اصلی . عامل اصلی بی شک بالا رفتن ضریب نفوذ قدرت جمهوری اسلامی در حل و اثر گذاری در مناقشات منطقه و حتی جهانیست . همین قدرت نفوذ و تاثیر گذاری بود که باعث شد طرف آمریکایی که اتفاقاً این روزها حال و روز خوبی هم ندارد ، دستش را به طرف ایران دراز کند .
این قدرت گرفتن جمهوری اسلامی و رو به سراشیبی رفتن آمریکا و غرب ، دیگر واقعیتی است که حتی خودشان هم انکار نمی کنند . به نظر من جمهوری اسلامی ایران بهترین وقت را برای شروع بازی دیپلماسی خود در خصوص آمریکا انتخاب نمود و در ادامه قطعاً با حفظ عزت و سربلند ایران اسلامی در بحث مذاکرات ، برنده این جریان سازی ها خواهد بود . اینکه بعد از موضع گیری های دوگانه آمریکا ، ایران به هیچ وجه کوتاه نیامد ، نشان داد که خیلی از انتقادها بر دیپلماسی ایران در نیویورک ، کامل و همه جانبه و مطالع شده نبود . در خیلی از انتقادها می دیدم که می نویسند ؛ مگر جمهوری اسلامی نمی دانست و نمی داند که چهره واقعی آمریکا چگونه است ، پس چرا حاضر به مذاکره شده است ؟
خوب برای جواب به این سوال باید چند نکته را در نظر گرفت . اول اینکه در خود سوال این مسئله نهفته است که ایران به واسطه تحریمها رو به مذاکره نیاورده و این دروخاست از سمت خود آمریکا بوده است ( همانطور که خودشان هم اعلام کردند ) . دوم اینکه منافاتی در این مسئله وجود ندارد که آگاهی از باطن طرف مذاکره داشته باشی و به مذاکره هم بروی . اتفاقاً جمهوری اسلامی با آگاهی کامل پا در این میدان گذاشت و با لحاظ نمودن باطن آمریکا شروع به گفتگو نمود و قطع بدانید که اگر همین ایستادگی در مواضع و ارزشها ، ادامه پیدا کند ، آمریکا بازنده سخت این بازی خواهد بود . نکته مهمی که هیچگاه نباید فراموش شود این است که پشتوانه قوی ِ مردم ولایت مدار و با عزت را در نظام جمهوری اسلامی جدی بگیریم . انشاءالله ...


عنوان : سیاست هندوانه های شرقی
دسته : سیاست
نویسنده : شهیدی
تاریخ : 92/7/12

به موازات جلسات و برنامه هایی که آمریکا برای تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی از طریق جریانسازی سیاست برقراری ارتباط مجدد به راه انداخت و البته به خیال خودش قصد به زانو در آوردن جمهوری اسلامی را در میدان دیپلماسی نرم داشت که صد البته با هوشیاری نظام جمهوری اسلامی ( بر خلاف عقیده برخی از رسانه ها و سیاسیون ) نیز همراه شد ، مرحله دیگری از این بازی وارد میدان عمل شد .
این مرحله از بازی که همزمان با شکست آمریکا در میدان دیپلماسی نرم شروع شد
( نشان به آن نشان که چند ساعت بعد از موضع گیری وقیحانه سران ایالات متحده و رژیم اشغالگر قدس و با دیدن موضع گیری صریح و منطقی مسئولین جمهوری اسلامی ، تمام سعی خود را به کار گرفتند که این افتضاح خود را کمرنگ کنند که البته موفق هم نشدند ) به بازیگردانی کشورهای حاشیه خلیج فارس و رژیم صهیونیستی بر می گردد .
خوب به طور مشخص و روشن از برقراری این ارتباط گروه های عمده رقیب ایران در منطقه ، دست به کار شدند . البته نه اینکه بر روی توافق نهایی ایران و آمریکا حساب باز کنند که از نظر ما هم با این اوضاع و احوال و علی رغم نشان دادن حسن نیت جمهوری اسلامی در جامعه جهانی ، مقدر نخواهد شد . طبق معمول همیشه ، کشورهای عربی منطقه که چشم دیدن جمهوری اسلامی و عظمت و ضریب بالای نفوذ آن در بین قلوب ملتهای آزادیخواه جهان را ندارند ، دست به کار شدند . این بار هم همانطور که پیش بینی می شد رژیم اشغالگر قدس یکی از پایه های اصلی این جریان بود .
کشورهای عربی هم طبق معمول به سرعت فریب وعده های غربیها و رژیم اسرائیل را می خورند و پول نفت های بادآورده شان را برای مبارزه با ارزشهای نهادینه شده جمهوری اسلامی در جهان خرج می کنند . در این میان هرزگاهی با سیاست هندوانه های شرقی ! با یکی از این کشورهای عربی متوهم وارد مذاکره می شوند و کشورهای دیگر عربی را به خاطر اینکه قول رهبری بر جهان عرب به او داده اند ، مخالف نشان می دهند ! عجب از این سیاست تکراری که هنوز هم برای این اعراب جواب می دهد !

البته نتانیاهو در سخنرانی خود در مجمع عمومی ساطمان ملل متحد اعلام کرده بود که یک اجماع برای قرار گرفتن در مقابل ایران تشکیل شده است ، اجماعی ساختگی که البته سالهای سال است که تشکیل شده و همواره با قدرت سیاست خارجی جمهوری اسلامی با شکست و بن بست روبرو شده است .
رسانه ها از دیدار مقامات عالی رتبه نظامی اسرائیل با سران کشورهای عربی خبر داده اند ولی خبرهایی در دست است که خود نتانیاهو به طور مخفیانه با سران این کشورهای عربی در سرزمین های اشغالی دیدار کرده است . دیدارهایی که بعد از سفر آقای روحانی به نیویورک شدت گرفته است . این بازدیدها و دیدارهای مخفی و آشکار را می توان در قالب چند وجه هم از سوی اسرائیل تحلیل نمود و هم از سوی این کشورهای عربی . در حالت کلی آنچیز که سبب شده است اینطور به تکاپو بیافتند این است که می بینند جمهوری اسلامی بر خلاف ادعای آمریکا در حال به زانو در آوردن سیاستهای آمریکا در منطقه است و در صورت توافقی هرچند جزئی و آنهم بر سر مسئله ی هسته ایران ، دیگر بهانه ها از ابن کشورهای فرصت طلب گرفته خواهد شد و دیگر نمی توانند به بهانه های واهی از جمله اینکه تهدیدی برای آنهاست و از این طریق خرید و فروش تسلیحات و سایر برنامه ها از رونق خواهد افتاد .
اینکه بر اساس ادعای مسئولین روسی ، این ایران بود که با پیشنهاد خلع سلاح شیمیای سوریه توانست آمریکا و غرب را کیش و مات کند ، به یک شکست بزرگ و شوکی عظیم به جامعه جهانی بدل شده است و در کنار این هم کشورهای عربی بیش از پیش احساس نگرانی می کنند از قدرت گرفتن جمهوری اسلامی در منطقه ، باعث شده این کشورهای عربی دست پاچه شوند و به هر قیمتی که شده ( حتی با دوستی با دشمنان شان ) به مقابله با جمهوری اسلامی به پا خیزند .
از طرف دیگر سیاستهای غرب و آمریکا با رهبری کدخدای آمریکا ( اسرائیل ) همیشه بر این اصل استوار بوده است که با به راه انداختن جریان ایران هراسی سالهای سال منافع شان را حتی بیشتر از حد معمول مستکبران خودخواه بدست آورند و از این طریق مشکلا عدید اقتصادی شان را جبران کنند . به نظر شما این همه چپاول ثروت های عظیم خاورمیانه و آفریقا چقدر بر پیشرفت اقتصادی کشورهای غربی و آمریکا تاثیر مثبت داشته است و نفوذ ارزشهای آزادیخواهی در میان کشورهای جهان تا چه اندازه بر رکود این موضوع در بین کشورهای فوق الذکر دخیل بوده است ؟!
در هر حال جمهوری اسلامی ایران همانند همیشه بر سیاست بر- برد خود در تعامل با جامعه جهانی پایبند بوده است و این سیاست هم طریقی منطقی است برای تامین حداکثری منافع جمهوری اسلامی در جهان و منطقه . در این مرحله از جریان سازی های جهانی ، نکته ای که دیگر برای همه آشکار شده است این است که مشکلات و فشارهای داخلی آمریکا به حدی رسیده که بعد از شکست دیپلماتیک ( آنهم از نوع شکست سخت ) در جریان سوریه قصد دارد با جبران آن در برنامه ایجاد رابطه با ایران ، آبروی از دست رفته خود را باز یابد ولی خوب مثل اینکه در محاسبات خود به شدت اشتباه نموده است . حال باید دید این بار کشورهای عربی منطقه ،غرب و آمریکا که همانند سالهای دفاع مقدس ، متحد و یکپارچه عزم بر تحت فشار قرار دادن ایران دارند ، با شکست دیپلماسی نرم شان در قبال سوریه و حتی باری اخیر آمریکا علیه ایران ، چه رویکردی را دنبال خواهند نمود . پاسخ به این سوال ، دست مایه یادداشت بعدی خواهد بود .


عنوان : ارتباطات استراتژیک
دسته : سیاست
نویسنده : شهیدی
تاریخ : 92/7/11

واژه های ارتباطات استراتژیک و اشتباهات استراتژیک را به خاطر بسپارید ...
همانطور که می شد حدث هم زد بالاخره اوباما نتوانست فشارهای داخلی و اعمال نفوذ از ناحیه رژیم اشغالگر قدس را تحمل کند و در کمتر از 72 ساعت چرخشی معنا دار در سیاست خارجی ( شما بخوانید داخلی ) خود ایجاد نمود . برای تفسیر اینچنین چرخشهای استراتژیک و ناگهانی در ابعاد بین المللی نمی توان فقط به یک نقطه ثقل اشاره نمود و با تکیه بر آن ارائه تحلیل را در بستری از توهمات و خیالات پیش برد .
اوباما بعنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در حال حاضر نهایتاً می تواند بعنوان یک بازیگر ، سیاستهای کلان کشورش را پیاده کند . به جای اوباما هرشخص دیگری هم که بود مجبور بود قسمت اعظمی از سیاستهای از پیش تعیین شده آمریکا را اجرا کند .
ایالات متحده آمریکا مطمئناً در یک برنامه ریزی دقیق ، قدم به قدم برخوردها و اقدامات عملی خود را در جریان سفر هیئت ایرانی به نیویورک و همچنین رویدادهای بعد از آن را طراحی کرده بود . این طراحی یک پیش زمینه تئوری دارد و یک پیش زمینه استراتژیک در میدان عمل . جالب اینجاست که در خیلی از رسانه ها این دو مفهوم را به یک قرینه می گیرند ! بگذریم ، در بررسی این مورد ابتدای پیش زمینه تئوری این اقدامات را با هم مرور خواهیم نمود و سپس به پیش زمینه عملی و اقداماتی که به ناچار مجبور به انجام آنها خواهد بود ، خواهیم پرداخت .
قطعاً اتفاقات و جریانات اخیر در منطقه خاورمیانه از یک سو و رخ دادن مشکلات شدید اقتصادی از سوی دیگر ، عامل مهمی بوده برای کلید زدن سناریوی ایجاد رابطه با جمهوری اسلامی ایران . در این میان و برای پیش برد این راهبرد یک عامل مهم و کلیدی در دستان آمریکا وجود داشت و آنهم استفاده از غول های رسانه ای اش برای القاء و جرین سازی مسائل ، طبق میل و برنامه خود بود .
آمریکا بعد از اتفاقاتی که در سوریه رخ داد و نتوانست با آن هجمه سنگین آنهم با پشتوانه بین المللی راه به جایی ببرد و وقتی دریافت که جمهوری اسلامی ایران طراح اصلی خلع سلاح شیمیای سوریه بود ، به شدت سرخورده شد و در همین اثنا بود که قدرت عملی جمهوری اسلامی در میدان های مبارزه را با حس بیشتری درک نمود . آمریکا به خوبی دریافته است که انجام هرگونه حرکتی در خاورمیانه بدون تایید و هدایت ایران امکان پذیر نیست . این حس ، وقتی اوباما مجبور شد با پوتین بر سر سوریه توافق کند به یک حس ملموس تبدیل شد .
اوباما به خوبی می داند که اعلام وجود گزینه نظامی بر علیه ایران بر روی میز ، بیشتر به یک طنز سال شبیه است تا یک تهدید که اگر غیر از این بود این چند سال ( به خصوص یک سال اخیر ) در مقابل فشار نتانیاهو برای اقدام نظامی علیه ایران تحمل نمی کرد . اوباما بر خلاف نتانیاهو عقل از کف نبرده و می داند که در صورت اقدامی هر چند بسیار ناچیز بر علیه ایران ( در بعد نظامی ) قطعاً شکستهای سنگینی برایش به ارمغان خواهد آمد . البته این خطرات بیشتر خودِ اسرائیل را تهدید می کند .
در سمت دیگر ماجرا مسائل و مشکلات داخلی آمریکا قرار دارد که البته در کنار واقعیات بین المللی اش به طراحی این راهبرد در قبال ایران انجامید . ایالات متحده آمریکا این روزها به شدت با مشکلات بزرگ اقتصادی در داخل دست و پنجه نرم می کند . این مشکلات به حدی حاد شده است که بعد از عدم موافقت مجلس سنا با بودجه پیشنهادی اوباما ، از دو روز قبل قسمت قابل توجهی از ادارت دولتی آمریکا ( به جز بخشهای خدمات رسانی عمومی و فوریتی ) در تعطیلی به سر می برند .
خوب ، همانطور که ذکر شد این مسائل سبب شدند که ایالات متحده در سیاست خارجی خود علیه ایران تجدید نظر کند . البته این نکته را نباید فراموش نمود که این تجدید نظر بدون لغو و نادیده گرفتن خوی استکبار طلبی اش خواهد بود !!! جمهوری اسلامی ایران هم انصافاً در اکثر موارد با هوشیاری با این برنامه ها برخورد کرد ( به جز یک مورد که اگر اتفاق نمی افتاد ، قدرت برگ برنده جمهوری اسلامی ایران بیشتر از پیش می بود ) . سخنان سنجیده آقای روحانی در مجمع عمومی و موضع گیریهای به جا و صحیح آقای ظریف در مواجهه با این برنامه ها قابل ستودن است .

در این شرایط و با این اوضاع و احوال همه منتظر واکنش های ثانویه مقامات آمریکایی و غربی بودند که البته خیلی هم منتظر نماندند و تنها پس از گذشت 72 ساعت بازخوردهای قابل تاملی دریافت نمودند . شاید خیلی ها در تفاسیر و تحلیل هایشان به این سمت می روند که اصولاً این صحبتها بین دو کشور از پایه اشتباه بوده و دلیل شان را هم عکس العمل مقامات آمریکایی قرار می دهند ولی به نظر من این تحلیل ها با این سبک و برداشتی که ذکر کردم خیلی به واقعیت نزدیک نیستند .
باید مشخص شود که جمهوری اسلامی به هیچ وجه به دنبال حل و فصل تمام اختلافات تاریخی بین دو کشور نبوده و نیست بلکه در راستای اجرای سیاست نرمش قهرمانانه پای به این عرصه گذاشته است و در هر شرایط و تحت هر عنوانی ، حتی با زیر و رو کشی طرف غربی ، بازهم برنده بازی خواهد بود . مواضع ایران در قبال رژیم اشغالگر قدس و جنایاتش و با اعلام این مسئله که داشتن انبارهای عظیم بمب های هسته ای توسط اسرائیل نامشروع ، تهدیدی جدی و بزرگ برای منطقه و حتی دنیاست ، نشان داد که اصول اولیه و اساسی نظام ، به هیچ وجه قابل مذاکره نیستند . این جمله را آقای ظریف هم در مصاحبه تلوزیونی خود تاکید نمودند .
صحبتهای اخیر نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل متحد هم نشان از درماندگی بیش از حد این رژیم در برابر اقتدار جمهوری اسلامی داشت . چیزی که در رسانه ها مشاهده کردم هم این مسئله را اثبات می کند که جامعه جهانی به وضوح میان نحوه سخنرانی صلح طلبانه ایران و سخنرانی بی ادبانه و سرشار از توهم اسرائیل ، تفاوت قائل است .
خوب حالا می رسیم به پیش پرده عملی این بازی . بعد از رد و بدل شدن پیامها و سیگنالهای مودبانه و دوستانه و البته صلح طلبانه با زمینه حفظ اقتدار از سمت ایران که با انتقادهای تندی هم در داخل روبرو بود آمریکائیها خیلی نتوانستند چهره خود را مخفی کنند . هم چهره مضطرب و نگرانشان از نحوه ادامه ارتباط با ایران و هم چهره و خوی استمباری شان .
این نیاز و احتیاج آمریکا برای رابطه با ایران که در این روزها گاهاً به اشتباه بر عکس جلوه داده می شود و حتی خود اوباما هم آن را وارونه جلوه داد ، آنقدر در حد بالای قرار دارد که بعد از اظهارات تند و بی ادابانه اوباما و مشاورش و بعد از موضع گیری محکم و امیدوارکننده آقای ظریف در برابر آن ، روزنامه ها و غولهای رسانه ای بزرگ شان را وادار کند که با تمام قوا به تعدیل در اظهارات نسنجیده اوباما وادارد .
سخنان سخنگوی کاخ سفید که سعی کرد اظهارات اوباما را رفع رجوع کند هم نشان از آن دارد که جمهوری اسلامی همچنان در موضع قدرت قرار دارد و این آمریکاست که باید برای حفظ رضایت ایران در حل مسئله هسته ای ، خود را به آب و آتش بزند . موضع قهرمانانه جمهوری اسلامی هم که از زبان مشاور آقای روحانی مطرح شد نشان از تایید این نظریه دارد که اعلام کردند آمریکا در صورتی که بازه مبر ادعاهای واهی خود بازگردد ، همان پاسخ های قبلی ایران را دریافت خواهد نمود .
موضع گیری آقای ظریف در پاسخ به یاوه گویی های مجدد اوباما : از این حرفها زیاد خواهیم شنید. به محکمترین شکل هم جواب خواهیم داد. مهم آن است که بدانیم مسیر دشواری شروع شده است. این مسیر یک نبرد دیپلماتیک است و نه یک رابطه دوستانه و صمیمی ، امر برای هیچکس در دولت مشتبه نشده است ...
در پایان همانطور که قبلاً هم ذکر کردم دیپلماسی ایران در قبال این برنامه های آمریکا اگر با تماس تلفنی آقای روحانی و اوباما همراه نمی شد ، دستاوردهای بزرگتری را می توانست به همراه داشته باشد . امیدوارم اینبار مسئولین دولت در مواجه با برنامه استراتژیک و زیرکانه رژیم اشغالگر قدس در مظلوم نمایی و تحریک مقامات ایرانی ، همانند تماس تلفنی عمل نکنند و با هوشیاری بیتشر همانند سالهای گذشته از این بازیهای تهدید گونه ، فرصتهای نابی بوجود آورند برای ارتقاء جایگاه جمهوری اسلامی در صحنه بین المللی . انشاءالله ...
