نویسنده : امیرمحمد این مطلب در سایت عصر هامون و سایت حرف تو لینک شده است .
بیداری اسلامی مسلمانان جهان بخصوص در منطقه خاورمیانه ، به کلی برنامه های ایالات متحده را در منطقه به هم ریخته است . در آخرین این تحولات سرنوشت ساز می توان به وضعیت معلق عربستان سعودی اشاره کرد . آل سعودی که تا امروز مورد حمایت صد درصد آمریکا و سایر کشورهای غربی بود ولی انگار آن سیبی که به هوا پرت شده با روی دیگری در حال فرود آمدن است .
این روزها چند تن از مشاوران ارشد اوباما و همچنین مسئولین سازمان سیا ، ماموریت ویژه ای را از سوی رئیس جمهور اوباما دریافت کرده اند . ماموریتی با مضمون بررسی اوضاع جاری عربستان و تحلیل آن و ارائه گزارشی با رویکرد آینده نگرانه ، جهت تغییر برنامه های راهبری ایالات متحده در قبال عربستان سعودی . نکته ای که به شدت آشکار است ، ترس ایالات متحده از تحولات عربستان است . عربستان سعودی از دیر باز مورد توجه خاص آمریکا بوده است . البته از آنجایی که دوستی گرگ بی طمع نیست ، آمریکا هم در این میان به خاطر در اختیار گرفتن منابع و امتیازات عظیم عربستان چه از لحاظ منابه و ذخایر زیر زمین و چه از لحاظ امتیازات ژئوپلوتیک ، طرح دوستی را با آل سعود ریخته و تداوم داده است . نکته دیگری که مهم جلوه می کند این است که البته در کنار تمام این سوء استفاده های آمریکا از عربستان سعودی ، از وی بعنوان بازویی برای اعمال نفوذش در سایر کشورهای منطقه نیز استفاده کرده است . بماند که به خاطر ایران هراسی که در دل این وهابیون آل سعود انداخت ، چه سودهای هنگفتی از جنب فروش سلاح و تجهیزات جنگی ، به جیب زد ...
حال با تمام این اوضاع و احوال و با توجه به تحولاتی که در منطقه روی داده است ، آمریکا نگران این مسئله است که این بیداری مسری و همه گیر اسلامی در بین ملتهای آزادیخواه خاوریمانه ، به عربستان هم منتقل شود و آنوقت است که باید قید تمام منافع خود را در آن سرزمین و به تبع آن در تمامی مکانهایی که به واسطه عربستان داشته ، بزند . در واقع اوباما قصد دارد با پیش دستی در مورد تحولات عربستان ، به نوعی آن را در اختیار و کنترل خود بگیرد و قبل از ایجاد هر گونه تغییر و تحولی از سوی مردم ، خود دست به کار شود . چرا که اگر نتواند در این عملیات به پیروزی دست یابد ، به شدت از نفوذش در منطقه کاسته خواهد شد . البته این نفوذ فقط در مورد عربستان نیست ، قطعاً اگر این تغییرات توسط مردم در عربستان ایجاد شود ، کشورهای همسایه و ضعیف تر عربی که پشت شان به آل سعود گرم است ، هم دچار تغییراتی می شوند که اصلاً مورد خواست و تایید آمریکا نیست . به طور مثال با بی ثبات شدن عربستان ، نیروی بحرینی چگونه می توانند جلوی عزم و اراده آهنینی مردم شیعه و راتسین و انقلابی را بگیرد ؟ ... و یا در یمن و سایر کشورها ...؟!
در این میان ، نگرانیهای آمریکا از این بابت است که در دو جبهه در عربستان اختلاف پیش آید و منافعش را تهدید کند . از یک سو در گیری بین ولیعهد فعلی و جانشین وی بر سر قدرت که اتفاقاً بالا گرفته است ... از سوی دیگر اعتراضات جدایی طلبانه در سرزمین وسیع عربستان است که به نظر آمریکا این منطقه " حجاز " است . به تبع اعلام جدایی طلبی حجاز ، سایر مناطق هم به احتمال بسیار زیاد دچار همین رویه خواهند شد و این یعنی ، خدا حافظی آل سعود با پادشهای ...
عربستان سعودی هم که از اواسط شروع انقلابهای منطقه این خطر را به طور جدی تری حس کرده ، به صورت ضمنی و البته بسیار نامحسوس در صدد آن بر آمد تا به نوعی به خواستهای مردم معترض پاسخ دهد که البته پاسخهایی کاملاً بی مورد و نا بجا داد . این عدم تمایل آل سعود برای پاسخ مثبت دادن به واخواهی و دادخواهی مردم کشورش ، احتملاً در آینده ای نزدیک بسیار برایش گران تمام خواهد شد . این عدم مسئولیت پذیری از سوی سیستم پادشهای عربستان که التبه کش دار هم شده ، سبب گردیده که جوانان تحصیلکرده و روشنفکران عربستان هم کم کم وارد میدان شودن و این یعنی از بین رفتن مصونیتی که در اعتراض ها نسبت به حکومت بوده ، چرا که قطعاً اعتراض روشنفکران عرب از نوع و جنسی شبیه به انتقاد به اصل و پایه دیکتاتوری در عربستان خواهد بود .
اینکه با ادعای وجود سیستم دموکراتیک در عربستان از سوی سرانش ، حتی یک انتخابات هم برگزار نشده جای تعجب دارد . عربستان با مسائل و مشکلات زیاد دیگری هم دست به گریبان است ، از جمله فقر مردم ، سطح سواد مردم ، بی کاری و ... که با داشتن این منابع عظیم کاملاً بی مورد و غیر قابل توجیه است . همانطور که اشاره شد ، ادامه این هدایت کشور با روش دیدکتاتوری احتملاً سایر گزینه های روی میز انقلابیون را رو خواهد که بعید نیست گزینه جهاد مسلحانه باشد ...
در هر حال ، هر اتفاقی که در عربستان به دست مردم روی دهد ، قطعاً مهر باطلی خواهد بود بر نفوذ و سلطه آمریکا در منطقه به واسطه آل سعود ... پایان نفوذی به وسعت ؛ ترکیه ، یمن ، بحرین ، قطر ، عراق ، امارات ، کویت و ...
نویسنده : حدیث این مطلب در سایت حرف تو لینک شده است .
در این روزهایی که کشورهای مستکبر قصد دارند با سوار شدن بر موج بیداری اسلامی ، به مقاصد شوم شان برسند ، کشورهای استخوان لیس و دست نشانده شان مانند عربستان هم با لباس فرقه هایی که متاسفانه اسلامیزه شده اند ، وارد میدان شده اند .
این جریان های منحرف با هدایت عربستان با قرار دادن خود در لابلای جریانهای بیداری اسلامی در کشورهای مختلف ، قصد دارند به تبلیغ این فرقه ضاله بپردازند ... در واقع وقتی آمریکا و کشورهای مدعی قدرت جهانی می بینند که از راه نظامی نمی توانند به مقاصد خود برسند ، با براه انداختن فتنه های مذهبی سعی می کنند به مقاصد شوم خود برسند ... یکی از این فتنه ها ، فتنه سلفیت در منطقه است ... این تبلیغ هم با داشتن پشتوانه دلارهای نفتی عربستان و قطر صورت می گیرد ... در واقع این تبلیغ به یکی از ابزارهای کارآمد عربستان و قطر برای به بیراهه کشاندن انقلابهای منطقه است ... نظیر این تحرکات سلفی ها را در اکثر انقلابهای منطقه می توان به وضوح دید ، جایی که این افراد سعی دارند با ورود به کرسی های تصمیم گیری ، در سرنوشت نهایی آن ملت ، دخیل باشند ... به مانند آن چیزی که امروز در سوریه شاهد آن هستیم ... بی شک برای این سلفیت را علم کرده اند که جلوی نفوذ و گسترش تفکر شیعه در منطقه را بگیرند ... در ادامه به طور مختصر و کلی شاخه ها و اهداف سلفیت را بررسی خواهیم کرد ...
سلفیت و شاخصههای آن :
1 ـ سلفیت مثبت ـ شاخصهها :
الف ) اعتقاد به اسلام اصیل و مبارزه با بدعت ، خرافات ، التقاط و روشنفکرمآبی . یعنی اسلامی که توسط پیامبر اکرم (ص) ارائه شد . این نوع سلفیت را اصولگرایی نیز میتوان نامید .
ب ) اهمیت ویژه برای سخنان صحابه ـ به عنوان گزارشگران شأن نزول آیات و سیره پیامبر (ص) قائل هستند .
2 ـ سلفیت سنّی ـ شاخصه ها :
الف ) اعتقاد به عدالت کل صحابه و حجیت تمام احادیث آنها .
ب ) حجت دانستن رأی و فتوای صحابه در امور عبادی .
ج ) حجت دانستن فتوای صحابی در تمام ابواب فقه .
د) اکتفاء تبعیت مطلق از فهم صحابه در تفسیر آیات و حرمت اظهار فهم جدید (بعد از صحابی درباره آن موضوع ) .
3 ـ سلفی وهابی ـ شاخصه ها :
الف ) منحصر دانستن امور مشروع در اعمال سلف صالح و بدعت شمردن تمام قالبها و مصادیق جدید عبادی و امور دینی و نیز آداب و سنتهای ملی و قومی در اقامه شعایر دینی ( یعنی آنچه صحابه کردند ، حلال و اگر نکردند ، بعت و حرام است ) .
ب ) بدعت شمردن تقلید از ائمه مذاهب اربعه و دیگران و لزوم مراجعه مستقیم به کتاب و سنت و سلف صالح .
ج ) اکتفاء به سیره سلف صالح ، حتی در شئون دنیوی و بدعت شمردن دستاوردهای تمدن بشری .
د ) ظاهرگرایی و اعتقاد به معانی ظاهر همه آیات و معانی، و پرهیز از تأویل ( برگرداندن معنای ظاهر به معنای باطنی ) و عقلگرایی . اعتماد حدودی به جسمانیت خدا .
4 ـ سلفی جهادی ـ شاخصه ها :
الف ) اعتقاد به نفی تقلید از مذاهب رسمی و لزوم رجوع مستقیم به کتاب و سنت و تبعیت از ابن تیمیه و شوکانی .
ب ) لزوم مبارزه با پدیدههای ضد دینی و مظاهر آن ( کمونیسم ، سلطه آمریکا بر جهان اسلام و مفاسد اخلاقی ) .
ج ) منحصر دانستن تنها راه مبارزه با پدیدههای غیردینی در جهاد و حرکت مسلحانه .
د ) مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی ایران به عنوان اولویت دوم (بعد از آمریکا) به خاطر رفع مانع از انجام تکلیف جهادی و سازشکاری با قدرتهای غیر اسلامی .
نویسنده : حدیث این مطلب در سایت زاهدانه لینک شده است
در آرزوی اینکه برای یک بار هم که شده در موعد مقرر و به جا ، جریان سازی های انتخاباتی در کشور را ببینیم ماندیم ... روزها و ماههای زیادی است که کشور به جای رسیدن به مسائل و مشکلات مهم تر مردم ، به شدت درگیر برنامه هایی است که سیاسیون پر مدعا برای تکیه زدن بر کرسی ریاست تدارک دیده اند ...
این کلاف انتخابات ریاست جمهوری اینقدر پیچیده شده که اگر هم سر و ته آن پیدا شود ، فقطعاً بدون آسیب نیست ... نیروهای مدعی تعهد به امام و انقلاب هم این روزها خود را درگیر مسائلی کردند که بدجور انسان را از گذشته و آینده شان دلسرد می کند ... نکته مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که در واقع این انتخابات هایی که صورت می گیرد ، بیشتر محک آقایون سیاسیون است ، نه مردم ... مردم عزیز کشورمان در تمامی این انتخاباتها نشان داده اند که ، تمام قد برای دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی ایستاده اند و در واقع این برخی از خواص و سیاسیون بودند که نتوانستند نمره قبولی از مردم بگیرند ...
متاسفانه در تمام این سالها کشور به دلیل نداشتن ساختار حزبی موثر و کارآمد ، گرفتار رفتارهای سطحی و زودگذر بوده که متاسفانه تنها دودش به چشم مردم رفته است ... انشاءالله این دوره با درایت و مدیریت این برنامه از سوی برخی خواص که انتظارهم از آنان بیشتر است ، شاهد آن نباشیم که دوباره در روزها و ماههای پایانی هر دولت ، بگوییم ای کاش فلانی را نمی گذاشتیم !!! ... شاهد آن نباشیم که بازهم مانند دفعات قبلی ، در روزهای پایانی هر دولت ، بگوییم که نگذاشتند که کار کنیم ، بگوییم که این معظلات ، فلان راه حل را دارد ... پس تا حالا کجا بودید ؟!!!
در این بین مانند همه دورانهای انتخابات در ایران ، یک سر کلاف بازیهای سیاسی انتخاباتی بر می گردد به آقای هاشمی رفسنجانی ... و البته در 8 سال اخیر سر دیگر آن در دست حلقه نزدیک به آقای احمدی نژاد و حتی در دست خودشان است ... این نبود سیستم درست حزبی که نشان از آشفتگی کارکردهای نهادهای اجتماعی دارد ، می طلبید که خواص مدعی ، کمی از نقش کارکردی احزاب را بر عهده بگیرند و با اجماع درونی ، اندکی از التهابات فضای انتخاباتی بکاهند ... اتفاقی در که در بین اصولگرایان در دوران دوم ریاست جمهوری خاتمی افتاد و البته متاسفانه درس عبرتی نشد و در دوران دوم ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد هم تکرار شد ... این آشفتگی به حدی بود که به جای اینکه بخواهند بر فرد منتخب درون حزبی و برنامه هایش تاکید کنند ، به نتیجه نظر سنجی عمومی تاکید می کردند ... این همان آفتی بود که اصوالگرایان را به این حال و روز انداخت ...
این روزها هم متاسفانه دوباره شاهد این هستیم که یک سر کلاف بازیهای سیاسی برای انتخابات را در دستان آقای هاشمی قرار داده اند ... التبه همین آقایانی که از شرکت آقای هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری اسلامی خبر می دهند به خوبی می دانند که ایشان در این عرصه پا نمی گذارند و این عنوان کردن نام وی به نوعی قصد دارد کاندیدای مورد حمایت او را مهم جلوه دهد و بگوید ، آن کاندیدا آنقدری بوده که هاشمی به خاطرش کنار کشیده ... در سوی دیگر جریان کاندیدای احتمالی آقای احمدی نژاد قرار دارد که در این آشفته بازار اعلام اسامی نامزدهای ریاست جمهوری فعلاً هنوز در حد گمانه زنی باقی مانده است ... شادی مشایی و شاید هم شخص دیگری ... آقای احمدی نژاد که این روزها آن محبوبیتی را که نزد اصولگرایان داشت ، ندارد به دنبال جریان سازی دیگری است ... جریان سازی وارد کردن هاشمی به صحنه ... شاید یک روز افشاگری در مورد کارهای آقای هاشمی توسط آقای احمدی نژاد برایش ارزش بود و امروز حضور در کنار وی !!! شاید این دوقطبی کردن جریان انتخابات همانند دوره های قبلی به نفع آقا احمدی نژاد تمام شود ولی آیا شرایطی که در آن روزها حاکم بود ، امروز هم وجود دارد ...
از سوی دیگر شروع دور جدید جریان سازی از سوی افراد منتصب به آقای هاشمی ، همزمان با فعالیتهای گروه مقابل یعنی نزدیگان آقای احمدی نژاد دور تازه ای به خود گرفته است ... از یک طرف این دوگروه در دیدارهای شخصی خود قصد دارند دست به نزدیکی ائتلاف گونه بزنند و از سوی دیگر در اذهان عمومی همدیگر را متهو به سوء استفاده از اموال بیت المال برای انتخابات می کنند !!! البته این اولین باری نیست که این کلاف سیاسی بازی آقایون ، اینطور در جلوی اذهان مردم به هم پیچیده نشون داده میشه ... شاید بازپس گرفتن کرسی ریاست ایجاب کنه با کسی که یه روز دشمن بودی ، دوست بشی و بر عکس ... شاید همین ریاست طلبی است که باعث شده افراد منتسب به آقای هاشمی قصد ائتلاف با فتنه گران سالهای نه چندان دور را دارند ... آنهایی که امروز به ساکتین فتنه تعبیر می شوند ... به نظر شما واقعاً این لقب شایسته آنان است ؟!!! حالا در نظر بگیرید خاتمی هم وارد این میدان شود ... چه آش شلم شوربایی می شود ... به راستی کی به کی شد ؟!
در هر حال هرچه که هست ، باز کردن این کلاف به هم پیچیده قطعاً بی آسیب نخواهد بود ، هرچند این آسیب بیشتر متوجه خواص می گردد ... این سیاستهای یک بوم دوهوا دیگر برای مردم آشکار شده و قطعاً و یقیاً اجازه نخواهند داد که این بار هم مدعیان دورغین ولایت مداری کاری از پیش ببرند ... شاید روزی برسد که شاهد باشیم کمی هم مردم برای این آقایون سیاسی مهم باشه ...