نویسنده : امیر محمد این مطلب با این آدرس در سایت زاهدانه لینک شده است .
حضرت امام خامنه ای : به هیچ وجه انتقاد کردن را مخالفت و ضدیت نمیدانیم اما انتقاد باید در چارچوب اصول باشد و - اگر این باشد- این اصلاً یک مخالفت مضری نیست. چارچوب اصول ، اصول انقلاب است . اصول انقلاب هم سلیقهای نیست .
در خیلی از موارد هنوز بین افراد و سطوح مختلف در جامعه مشخص و معلوم نیست که رسانه را به چه چیز تعبیر می کنند ، البته نه اینکه ندانند ، بلکه چارچوب درستی برایشان تعریف نشده است . جالب اینجاست که این تعریف برای اصحاب رسانه هم کاملاً مشخص نیست ، که اگر مشخص بود این توده رسانه ای کشور اینچنین دچار سردرگمی فکری و عملی در خصوص رسالت خطیرشان که همانا سوق دادن جامعه به سمت و سوی تعالی است ، نمی شد .
حتی نمی دانیم رسانه چیست !
یکی از مسائل مهمی که در مبحث رسانه شناسی مطرح است ، بحث شناخت اهداف رسانه و هویت رسانه است . شاید آن روزی که مارشال مک لوهان می گفت " رسانه همان پیام است " افراد زیادی به او و تفکرات می خندیدند ولی امروز به وضوح می بینیم که آن پیرمرد تورنتویی که بیشتر عمرش را صرف ارائه نظریات بکر ارتباطاتی کرد ، پر بیراه نگفته است . نکته مهم در اینجا این است که باید بدانیم رسانه ها و در حالت عام ، کلیه وسایل ارتباطی توسعه و امتداد پاره ای از قوای ذهنی آدمی هستند . مک لوهان در اینجا نظر جالب دیگری هم دارد ، اتو می گوید : انسانها به رسانه ها همانند یک رفتار عادی و روزمره در زندگی نگاه می کنند ، مثلاً مانند اینکه هر روز صبح که از خواب بیدار می شوند ، دست و صورت شان را می شویند و صبحانه میخورند و ... .
با توجه به ابعادی از رسانه که در بالا ذکر شد در این یادداشت قصد بر این است که عکس العمل رسانه به این امتداد ذهنی انسانها در قالب جامعه ایرانی و اسلامی خودمان بررسی شود .
ابعاد رسالت اسلامی رسانه
نکته ای که به شدت درجامعه رسانه ای ما باید مورد توجه قرار بگیرد بحث اخلاق در رسانه است . این مبحث اخلاق در رسانه از حلقه های مفقود شده جامعه ارتباطاتی ماست . در واقع باید بدانیم که رسانه ها در مفهوم عام شان که شامل ، رادیو ، تلوزیون ، روزنامه ، مجله ، سایتهای اینترنتی خبری و ... هستند ، از یک سو وظیفه شان انعکاس اخبار و وقایع و اتفاقات جامعه است و از سوی دیگر حرکت دادن جامعه به سوی رشد و تعالی ... خوب پس در اینجا با دو رویکرد مواجه شدیم . اگر خوب دقت کنید بعد اول این بحث ما مشخص شد و حال می توان بر روی آن صحبت بیشتری کرد .
یک مشکل بزرگی که پیش روی بحث اخلاقی و اسلامی کردن رسانه های ما وجود دارد همین اشکالی است که در بعد اول در بالا ذکر شد ( رسانه آیینه تمام نمای وقایع و اتفاقات جامعه است ) . سیستم رسانه ای ما به واسطه اینکه یک سیستم وارداتی است که حدود 150 سال قبل وارد فرهنگ ایران شده است ، متاسفانه تا کنون همانطور که بوده و طبق خواست و میل رسانه های غربی اداره شده . این معظل تا آنجا پیش رفته که حتی متون آموزشی ما هم تا همین حالا ترجمان آموزه های غربی در مبحث رسانه است . این بدان معنی نیست که ما خود را از علوم و فنون روز رسانه ای دنیا جدا و منفک کنیم ، بلکه منظور این است که در حالت کلی چارچوب اصول اخلاقی در جوامع غربی ، با جامعه ایرانی اسلامی ما متفاوت است .
به عنوان مثال الان در دانشکده های رسانه در دنیا یک شعار داریم که می گوید " خبری خوب است که منفی باشد " ... خوب شما به همین مسئله دقت کنید ، این بدان معنی است که در وحله اول دید رسانه به مسائل دید منفی است . این آموزشهای آکادمیکی که امروزه درانشکده های ما تدریس می شود خلأیی دارد به نام مبحث اخلاق در رسانه ، البته ناگفته نماند ، چه در غرب و چه در دروس آکادمیک خودمان این کرس درسی وجود دارد ، ولی منظور مان اخلاق و چهرچوب اخلاقی اسلامی است .
چارچوب اخلاق رسانه ای
در اینجا و برای حل این مشکل ابتدا لازم است که خود افرادی که در رسانه و در مفهوم عام آن خبر رسانی و خبرسازی ، فعالیت می کنند مقید به اصول اخلاقی و در اینجا به طور خاص اصول اخلاقی اسلامی باشند . خوب بازهم لازم است تاکید شود که منظور فقط اشخاص نیستند ، بلکه منظور هدف کلی رسانه است که همان " محتوا و پیام است " . یعنی باید در تولید محتوا که همان پیام است دقت شود . در دین مبین اسلام کم نداریم ملاکهای اخلاقی ، متاسفانه در این قسمت دو بخش " حوزه و دانشگاه " تا کنون ضعیف عمل کرده اند . شاید برایتان سئوال پیش بیاید چرا حوزه و دانشگاه ؟! خوب ببینید اصولا هدف اصلی ارائه بحث وحدت حوزه و دانشگاه ، یکی از وجوهش همین است . دانشگاه و قسمتهای آکادمیک آموزش رسانه ای هم متاسفانه طالب این رسانه اسلامی از حوزه نبودند ، حوزه هم که این نقص را در رسانه ها می دیده است ، خوب عمل نکرده برای رفع آن . البته خوشبختانه این سالهای اخیر حوزه محترم علیمه قم در صدد برآمده تا چارچوبی اسلامی برای اسلامی سازی رسانه ها به کمک دانشگاهیان تدوین کند که واقعاً جای تقدیر و تشکر دارد ، البته هرچند دیر شده ولی ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است .
از خودمان شروع کنیم
به طور کلی رسانه نقش تعیین کننده ای دارد و در درجه اول باید خود رسانه ها این اخلاق را رعایت کنند . خوب اینجا سوال پیش می آید که وقتی هنوز چارچوب تدوین شده ای نداریم ، چه چیز را رعایت کنند ؟! خوب ببینید در جواب این سوال باید گفت که درست از چارچوب تدوین شده و قانونمند نداریم ولی افقها و حریم های اخلاقی در اسلام در قسمت روابط بین اعضاء جامعه کم نداریم . مگر اصحاب رسانه جدای از جامعه هستند ؟ مگر رسانه یکی از وظایفش هدایت جامعه به سوی کمال نیست ؟ این همان نکته دومی است که در بند سوم ذکر کردیم . خود رسانه باید مقید به اخلاق باشد ، یعنی به نوعی هرجا بی اخلاقی دید با آن برخورد کند و رسالت خود را در حد کمال انجام دهد . اگر رسانه ای خوب باشد حس امیدواری و تلاش و خوشبینی به آینده را به جامعه القاء می کند و در عوض رسانه بد می تواند حس سوء ظن ، عدم اطمینان و نا امیدی را به جامعه تزریق کند .
پس با این اوصاف ما نیازمند مجموعه رسانه ای اسلامی و متدین هستیم که بتواند رسالت خود را به طور کامل انجام دهد . در معنای کلی همانطور که می دانید ، دین در سه بخش قابل تعریف است :
1- باورها و عقاید
2- احکام ( باید ها و نبایدهای دینی)
3- اخلاق
در خصوص بحث اخلاق باید گفت که اخلاق دو مورد قبلی اش را نیز تحت تاثیر خود دارد که البته این تاثیر متقابل است . یعنی اخلاق بعنوان یک خط قرمز برای فعالیت های رسانه ای باید مطرح باشد و این خط قرمز در دو بخش کلی معنا پیدا می کند ، یکی رعایت مصالح مذهبی و دیگری بحث رعایت مصالح ملی و امنیتی .
ساختار غلط رسانه ای کشور
متاسفانه ساختار رسانه ای ما امروزه درگیر مدرنیته شده اند ( در اینجا همه رسانه ها مد نظر نیستند ، بلکه ساختار کلی مورد نظر است ) و نقش مطابق با رسالت اسلامی خود را کمی فراموش کرده اند . بحثی که این روزها دامن گیر سازمان رسانه ای ماست ، این است که رسانه ها متاسفانه مورد سوء استفاده سیاسیون قرا گرفته اند و یا شاید سیاسیون مورد سوء استفاده رسانه ها !!! ببینید حتی همین بحث نقد ، متاسفانه عدم رعایت اصول نقد و نقادی هم عین بی اخلاقی در رسانه است . به طور کلی چون احزاب در کشور ما نه کارکردهای خود را دارند و نه جایگاه خود را ، متاسفانه این کارکردها به شکلی اشتباه بر دوش رسانه ها قرار داده شده است . یعنی ممکن است رسانه ای در جریان بیان مطالب ، منافع حزب و یا گروه سیاسی که به آن وابسته است در نظر بگیرد و این یعنی دخالت دادن عقاید و تفکرات شخصی ( که البته داشتن گرایش ها امری طبیعی است ولی دخالت دادن آن در امور رسانه ای غلط است ) به جای منافع ملی مردم . یعنی به نوعی این خوی ادبیات حزبی بر ادبیات رسانه ای حاکم شده است .
بحث اخلاق در سانه و اسلامی کردن آن ، به طور خاص در اهداف رسانه نمود پیدا می کند . همانطور که ذکر شد یکی از اهداف رسانه کمک به جهت کشف حقایق است ، اما از منظر اسلامی ، یعنی انجام این کار فقط در چارچوب اخلاق . در اینجا اگر اخلاق را صداقت بگیریم ، ضد اخلاق می شود دروغ پردازی . در حالت کلی برای خط قرمز رسانه در بخش اخلاقی سه قسمت را تعریف کرد :
1- رعایت حریم خصوصی
2- رعایت ارزشهای دین
3- رعایت منافع ملی .
روزهای سخت ، محک رسانه
بحث دیگری که در اینجا شاید مطرح شود این است که این رعایت و پایبندی به اخلاق می تواند در روزهای سخت مشخص شود . مثلاً همین فتنه سال 88 را یادمان هست هنوز . متاسفانه به همراه برخی از خواص و بزرگان ، بعضی از رسانه های ما نیز نتوانستند نمره قبولی را دریافت کنند . نباید رسانه های ما در این عدم پایبندی به اخلاق اسلامی ، به جایی برسند که مورد سوء استفاده دشمن قرار بگیرند ( البته در شکل خوبش و به دلیل کم توجهی و عدم اطلاع ) . به جایی نرسند که به دلیل عدم رعایت خلق اسلامی که همان پایبندی به قوانین اسلامی و انسانی است ، باعث ایجاد التهاب در جامعه گردند . نکند گرفتار این تفکر غلط شوند که می گوید چون رسانه زائیده تفکر غربی است نمی توان آن را اسلامی کرد .
نویسنده : حدیث این مطلب در سایت باشگاه خبرنگاران جوان لینک شده است .
فرهنگ به ظاهر مترقی غربی در دوران تجدد خواهی و تجدد طلبی همیشه بر این اصل تاکید داشته است که این پیشرفتی که حاصل شده ، همه اش به واسطه حذف دین از مراودات سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی بوده است ... این همان نقطه ثقلی است که با تاکید بر آن می خواهند بر اعتقادات پاک و بی آلایش جوانان تاثیر گذاشته و آنان را بی هویت سازند ... یکی از روشهای دیرین دشمن برای گسترش سلطه خویش ، استفاده از باورهای انحرافی در برابر عقاید و ارزشهای اصیل اسلامی است...
دین ضد پیشرفت :
در واقع می خواهند اعتقادات مستکحم مذهبی را که یگانه عامل پیشرفت مادی و معنوی ست به سدی در برابر پیشرفت در دنیای مادی امروز نشان دهند ... در قدم اول هم سعی کردند لباسی از عقاید و خرافات خودشان را بر عقاید و بدیهیات مذهبی ما بپوشانند و همانند وقتی که چیزی روی آتش می اندازی تا آن را خاموش کنی ، آتش و حرارت و جنب وجوش سرشار از پاکی جوانان ما را خاموش کنند ...البته در این میان نباید از روشهایی که دشمنان اسلام برای این کار استفاده می کنند غافل شد ... درشت نمایی تفاوتهای قومی و مذهبی و به چالش کشاندن آنها از طریق برنامه هایی در پوستین علمی ولی در باطن مروج خرافه پرستی و تشکیک کننده در عقاید ، یکی از شیوه های عملیاتی دشمنان است ...
حال ساخت مفاهیم جدید در قالبهای متنوع و به ظاهر مدرن نیز مستمسکی شده برای اینکه شکل دلخواه خود را به ارزشهایی که برایشان دردسر ساز است ...بر این اساس ، ارائه تصویرهایی مستخجن و مبتذل و خلاف عفت عمومی از طریق ماهواره و نمایش آنها ، یکی از عوامل گسترش بی بندوباری و به فحشا کشاندن جوانان از نوع حرایم جنسی است ... دشمن که همواره اشاعه فرهنگ دینی و اعتقاد به خداوند و معنویات را مانع اصلی هدفهای خود می بیند ، برای کم رنگ کردن این اعتقادات با ایجاد خلل در اعتقادات قشر جوان ریال در به انحراف کشانیدن و بی هویت کردن آنان می کوشد ...
قرآن کریم در باره خطر اشاعه زشتی ها در جامعه اسلامی هشدار می دهد و می فرماید" : إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ / کسانى که دوست دارند که زشتکارى در میان آنان که ایمان آوردهاند شیوع پیدا کند براى آنان در دنیا و آخرت عذابى پر درد خواهد بود و خدا[ست کهمىداند و شما نمىدانید " ... این بیان خداوند متعال نشان دهنه این موضوع است که نشان دادن و انتشار زشتی ، نهی شده است ... امام رضا (ع) در این خصوص می فرمایند : " آن کسی که گناه را نشر دهد رانده است و آن کسی که گناه را پنهان می دارد مشمول آمرزش الهی است ... "
دو روی یک سکه :
این فن آوری نوین هم همانند سایر دست آوردهای بشری دولبه متفاوت دارد ... یعنی هم می توان از آن برای تعالی و رشد استفاده کرد و هم برای انحطاط و افول اخلاقی و فرهنگی ... البته قسم دومی که ذکر شد ، هم اکنون مورد توجه دشمنان است و از برنامه های عملی ده آنان است ... در این میان دین اسلام نه تنها از آزادی افکار حمایت میک ند ، بلکه آگهی بخشی نسبت به حقایق را از وظایف می داند ... چنان که حضرت علی (ع)می فرمود : " کسی که با نظریه های گوناگون روبرو شود موارد خطای آنها را از درست تشخیص خواهد داد " ... به بیان دیگرکسی که نظریه های و افکار گوناگون را آزادانه بررسی کند ، بهتر حقایق برایش آشکار خواهد شد ...
در اینجا بحثی پیش می آید که همیشه نیز نقل محافل است ... اینکه رسانه های غربی و ماهواره ها فقط برنامه های بد دارند و یا خوب هم برنامه می سازند ؟
دسته اول : برنامه هایی که بار علمی و دانش افزایی دارند
دسته دوم : برنامه هایی که بیشتر بر ابتذال و بی بند وباری تاکید می کنند
در جواب باید گفت : این امر را نمی توان منکر شد که در رسانه ها و ماهواره ها هم برنامه هایی هستند که به درد بخور باشند ... اما نکته مهم اینجاست که پشت پرده این برنامه ها را بررسی کنیم ، آنوقت معلوم می شود که همین برنامه های به ظاهر مفید هم در پس خود هدفهایی مخرب را دنبال می کنند ... برنامه های دسته دوم که در واقع در قالب رویارویی فرهنگ های می گنجند ، حتی کارشناسان غربی را هم به اعتراض واداشته اند ... از این رو این اخبار که تحریف شده است می تواند رفته رفته به باور شخص تبدیل شود و اینجاست که فرد با رسانه همراه می شود ... بعد از این همراهی است که در قالب برنامه های مختلف خواسته ها و نیات شوم شان را عملی می سازند ... از فیل و سریال مبتذل گرفته تا برنامه های سرگرم کننده و حتی به ظاهر علمی ...
تصویری که مردم یک کشور از کشورهای خارجی در ذهن دارند ، بیشتر بر اساس اخبار ، گزارشها و رویدادهای فرهنگی آن کشور است ، نه حاصب تجربه خودشان ، بنابراین هر کشور با نمایش دستاوردها و موفقیت های خود ، می کوشد نظر دیگر کشورها را به خو د جلب کند ... در برخی از این برنامه ها تبلیغات وسیعی صورت می گیرد تا دلوت یک کشور را فاسد معرفی کند و قدرت دولت خود را جهانی ... از این رو می گوییم برنامه های رسانه ها و ماهواره غربی با این کار در حال انجام عملیاتی علیه امنیت ملی کشورهای مورد تهاجم ، هستند ... حال قرار گرفتن جدیدترین فن آوریها در اختیار کشورهای غربی مزید بر علت شده تا با تمام توان در صدد چیره شدن بر دیگر کشورها برآیند ...
خودمانی با والدین :
پدر و مادر عزیز ، چگون انتظار داریم که فرزندان مان همانگونه که ما می خواهیم تربیت شوند ، وقتی این مسئولیت خطیر و حساس را به دست طراحان و برنامه سازان رسانه های غربی سپرده ایم ؟!!! ...چگونه می توانیم خود را در انحرافات اخلاقی و فرهنگی فرزندان مان دخیل ندانیم ، وقتی فرزندان مان را در معرض شدیدترین حملات ضد فرهنگی ، تنها و بی یاور رها می کنیم ؟ !!!
ماهواره ممنوع :
برای این ادعا می توان دو دلیل مطرح کرد :
دلایل فرهنگی : این بحث استفاده از ماهواره آنجا بیشتر نمود پیدا می کند که می بینیم خانواده های تازه تشکیل شده بیشتر از قدیمی ها به این پدیده گرایش نشان می دهند ... این امر از آن جهت برای فرهنگ آینده خطرناک است که خانوادهه ای تازه تشکیل شده هنوز فرزندی ندارند و یا فرزندان شان کوچک هستند و خوب وبد و زشت وزیبا را نیمی فهمند و آنچیزی را از والدین شان می آموزند که والدین شان از رسانه های غربی و ماهواره آموخته اند ... ما که به فرهنگ فعلی مان علاقه داریم چگونه حاضر می شویم فرزندان مان بجای ارزش دانستن علم و راستگویی و درستی و الگو قرار دادن پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) ، رفتارهای بازیگران عمدتاً فاسد این رسانه ها را الگوی خود قرار دهند ...؟
دلایل مذهبی : اگر بسیاری از افراد بدانند که طبق نص صریح آیه 30 و 31 سوره مبارکه نور آنان از دیدن اندام نا محرمان بر حذر داشته شده اند و دیدن اکثر برنامه های ماهواره نیز مصداق همین آیه هستند ، آنگاه کمی هوشیارانه تر عمل نمی کنند؟ ... در این حالت فرد یا مومن به قرآن است یا نیست ... اگر نباشد که حرفی نیست اما اگر ایمان دارد چگونه این تناقض را حل می کند ؟ آیا اینکه این تناقض رفتاری برای بسیاری از مردم مشهود نیست ، نتیجه کم کاری صدا و سیما ، حوزویان و دانشگاهیان مذهبی نبوده است ؟ مردم مومن و مسلمان چگونه به خبرهای شبکه های ماهواره ای اعتماد می کنند و آنها را اصل می شمارند در حالی که مطابق آیه 6 سوره مبارکه حجرات نباید به خبر فاسقان اعتماد کرد ؟ مگر معنی فاسق این نیست که آشکارا گناه می کند و به آن افتخار هم می نماید ؟ آیا هدف یک مروج بی دین می تواند خیر و راستی برای یک مسلمان باشد که رفتارهای آن مانند خبرشهایش در این جهت باشد ؟
نویسنده : حدیث
بسیاری از آسیب ها و مشکلات اجتماعی به نوعی با عدم سلامت نهاد خانواده مرتبط است ... تعارضات بوجود آمده در هویت بخشی های اجتماعی و بروز ناهنجاریها قطعاً ریشه در فضای غبار آلود و سست بنیاد برخی از ساختارهای دیکته شده و نوظهور فرهنگ ماتریالیستی غرب است ... شاید فراموش شان شده که خانواده اصلی ترین نهاد ساختاری هر جامعه ای است و نقش را که بروز و ظهور و کنترل هنجارها دارد را برای هیچ نهاد دیگری نمی توان متصور بود ... نقطه اصلی تهاجم در این بخش از سوی نظام سرمایه داری به نقش زن و مادر در نهاد مقدس و پاک خانواده است ...
تحقیقات در این بخش نشان می دهد که این از خط خارج شدن نقش خانواده های غربی ناشی از گره خوردن آن با روح نظام سرمایه داری و ماتریالیسم و فاصله گرفتن از دین و معنویت در این جوامع است ... در فرهنگ غربی با توجه به اهمیت و برجستگی مفهوم فردیت ، اگر خواسته های فردی به صورت تمام و کمال در خانواده برآورده شود به تشکیل آن اقدام می کنند در غیر اینصورت تن به چنین پیوندی نمی دهند و آن را قطع می کنند ... و این بحران عامل اصلی انحطاط اخلاقی در جوامع غربی است ...
مرکز کانونی تهاجم :
مهمترین جلوه بحران هویتی خانوادگی غرب را می بایست در تخریب چهره زن در جامعه و سست کردن جایگاه او در خانواده دانست ... محوریت وجودی نهاد خانواده با تمام کارکردهایش عضوی به نام زن ، " مادر " است ... زن از طرفی نقطه ثبات و محور امنیت خانواده است و از طرف دیگر خانواده تامین کننده امنیت ، حرمت و مصونیت زن است ... این تعامل محکم و ارتباط عمیق تضمین کننده همه جانبه کارکردهای خانواده از یک طرف و از طرف دیگر تامین کننده اصولی ترین و طبیعی ترین نیاز زن یعنی امنیت و حرمت است ... در پرتو این تعامل ارزشمند و تاثیر و تاثر متقابل است که خانواده با تمام کارکرد هایش در طول تاریخ پا برجا مانده است ... حریم خانواده که خود جایگاه امن زن است در حفظ کیان و بقای آثار و کارکردهایش قائم به وجود این محور و رکن اصیل است ... حال اگر به هر بهانه و وسیله ای زن از این کانون امن ، خارج و به بیرون از این حریم رانده شود ، دیگر نمی توان تداوم کارکردها و حفظ کیان خانواده را انتظار داشت ...
با وجود همه هیاهویی که از سوی غربی ها در زمینه احقاق حقوق زنان از آنان برخاسته است ، زنان در غرب نه تنهابه حقوق واقعی خود دست نیافتند بلکه در حال از دست دادن شخصیت انسانی خود نیز هستند ... واقعیت تلخی است ولی زن در تمدن و فرهنگ غربی در این روزها فقط به ابزاری برای جلب مشتری و تبلیغات کالاهای نظام سرمایه داری مبدل شده است و عملاً دیگر در این فرهنگ اثری از هویت متعالی زن باقی نمانده است ... در انی میان متاسفانه استفاده از زن در تبلیغات کالاهای جنسی نیز به طور روز افزون گسترش یافته و سبب شده که این تفکر گسترش یابد که زن در غرب کالایی جنسی است برا بیشتر لذت بردن مردان ... در ضمن سوء استفاده از زنان در بخش تبلیغات صنعت پوشاک نیز واقعیت بسیار تلخ به همراه خود دارد ... تمام این موارد از یک سو قصد جدا کردن زن از بنیاد و نهاد ارزشمند خانواده را دارند ...
بی شک تجربه تشکیل و حفظ خانواده از قدیمی ترین و ناب ترین نهادهای اجتماعی در تاریخ بشریت است ... و صدالبته تنها نهادی است که قادر به پاسخگویی به اولین و مهمترین نیازهای بشری است ... یکی از این نیازها نیاز به آرامش و سکون است ... این نیاز از مهمترین نیازهای انسان است که خداوند متعال با آفرینش زوج ها آن را در کمال برآورده ساخته و برای قاعده مند ساختن ساز و کار ارضای این نیاز یک راه یعنی " تشکیل خانواده " مجاز دانسته است ... وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ / و از نشانههاى او اینکه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در این [نعمت] براى مردمى که مىاندیشند قطعا نشانههایى است ( سوره روم – آیه 21) .
خانواده ای هسته ای !!! :
استحکام پیوند زناشویی و برقرار ماندن کانون خانواده مهترین رکن حفظ سلامت خانواده و اجتماع است ... اگر چه قبلاً در غرب " خانواده هسته ای " به عنوان محبوب ترین و مطلوب ترین نوع زندگی طبیعی شناخته می شد ، اما این خانواده در دوران کنونی عملاً جلوه و فروغی ندارد ... در واقع برخی از جامعه شناسان در دوران کنونی ، استفاده از لفظ خانواده در غرب را فاقد موضوعیت می دانند ... شتاب در تغییر ساختاری ، فن آوری ، اقتصادی و فهرنگی جامعه از یک سو و فروپاشی ارزشهای مشترک و الگوهای رفتاری در روابط خانوادگی در غرب از سوی دیگر ، خانواده غربی را بی هویت کرده است ...
زیاد شدن خانواده های بایک سرپرست ... روابط جنسی قبل از ازدواج و خارج از چارچوب بین زنان و مردان و ... الگوهای جدید از روابط در درون خانواده و اصولاً الگوهای جدیدی از خانواده را ایجاد نموده است ... این بحران در روابط خانوادگی ، تاثیر های زیان بار شدیدی را بر کلیت ساختار اجتماعی در جوامع غربی گذاشته است ... رویای زندگی آمریکایی که زمانی با جلوه و فروغ ظاهری خود از تمامی جهان به ویژه مردمان کشورهای در حال توسعه دلبری می نمود و به یاری پیشرفت فناوری رسانه ای در رن بیستم دایره نفوذ خود را در ابعاد بین المللی می گستراند ، امروز به مرگ و فروپاشی تدریجی دچار شده است ... در حالی که ظاهر پر زرق و برق و فریبنده را به یاری امپراتوری رسانه هایش حفظ کرده است ...
از اوایل قرن نوزدهم بود که گسترش فرهنگ غرب به سرعت روز افزونی در حال طی مسیر شد ... البته نه تنها خودش بود بلکه تمام آنچه به عنوان مظاهر تمدن غربی از جمله فرهنگ ، اقتصاد و... نیز اجباراً و مستقلاً همراهش بودند ... از همن ابتدا این فرهنگ مستبدانه خود را برتر از همه فرهنگا می دانست و تمام سعی خود را هم کرد که با استفاده از همه امکانات مادی و رسانه ای این ادعای نا حق را به کرسی بنشاند ... اما امروز آن چیز را که شاهد هستیم چیزی غیر از این است .. روند روبه افول و سقوط بنیادهای فرهنگی و اقتصادی همین تمدن مدتهاست که به گوش می رسد ...
این فرهنگ حتی در اعدای خود مبنی بر نجات زن از برده داری هم نتوانست راستگو باشد ... مدعای این ادعا هم سوء استفاده هایی است که امروزه به وضوح و در وسعت و مقیاس جهانی از زن در پیشبرد اهداف نظام سرمایه داری از طریق کالا نشان دادن زن در تبلیغات رسانه ای است ... دراین قسمت به بیان برخی از آمار رسمی وبین المللی در این زمینه می پردازیم :
1- افزایش متوسط 30 درصدی میزان تولد فرزند از زنان مجرد در آمریکا
2- افزایش متوسط 26 در صدی میزان تولد فرزند از زنان مجرد در اروپا
3- تبدیل شدن 18 درصد کل خانواده های آمریکایی به خانواده هایی با رهبری یکی از والدین
4- آمار وحشتناک متوسط 25 درصدی خانواده های تک والدین در اروپا
5- در بر گرفتن متوسط 18 در صد کل خانواده های تک سرپرست در آسیای شرقی
صنعت طلاق :
در روزگاری که پدیده طلاق در تمدن غربی به امری عادی مبدل شده است متاسفانه هر روز بیش از پیش شاهد این هستیم که تبعات این پدیده شوم دامن خانواده ها و مخصوصاً فرزندان طلاق را در بر می گیرد ... در گیر شدن قسمت اعظمی از ساخت های اجتماعی در این مسئله باعث بروز نوعی از برخوردهای تهاجمی در جامعه شد که متاسفانه به تشویق والدین برای شروع زندگی به صورت مجزا از هم گردید ...
یک تحقیق که در بخش تحقیقات فدرال آمریکا در سال 1999 میلادی نشان می دهد که برخی از دادگاه های خانواده با استخدام افرادی به عنوان همکار از آنان می خواستند که صاحب فرزندی که مشکل دارند را شناسایی کنند و پیرامون آنان به جمع آوری اطلاعات بپردازند چرا که این خانواده ها می توانستن دبعنوان مشتریانی جذاب برای این مراکز مبدل شوند !!! ...بد نیست نظر استفان باسکرویل نویسنده آمریکایی را در انی زمینه بداینم ، وی می گوید : " صنعت طلاق با نا هنجاری های گسترده موجوددر جامعه ما وابسته است ... شیوع گسترده اقدامهای غیر اخلاتقیدر جامعه ما از یک سو و بی تفاوتی رهبران کشورمان از سوی دیگر شرایط را به گونه ای رقم زده است که بسیاری از شهروندان و رهبران ما اصولاً احساس تعهد اندکی نسبت به جامعه داشته باشند ... امروز بیشتر مردم جامعه ما با این هدف پیمان زناشویی می بندند که روزی آن را زیر پا بگذارند ..."
فراموشی و تقلید :
مشاهده و تطبیق اکثر جوامعی که سعی کرده اند خود را شبیه به جوامعی با تمدن غرب کنند نیز این موضوع را روشن می سازد که آمار پدیده های مخرب مربوط به نهاد خانواده در بین شان به دشت افزایش یافته است ... البته این چیزی نیست جز فرو رفتن در باتلاق نظام سرمایه داری که به تبع خود این بحرانها را نیز بدنبال خواهد داشت ...
|