نویسنده : امیر محمد
سلام بر همه خانواده های ایرانی و سلام بر قطره قطره اشک های پاکی که در محرم و صفر از دیدگان مومن شما بر گونه می غلتد تا آبشار عشق به ابا عبدالله (ع) و خاندانش همیشه جاری و خروشان بماند ...
دژ مستحکمی به نام عشق به خوبی :
گرچه در جنگ نرم فرهنگی سست سازی مبانی اعتقادی نسبت به قرآن و اهل بیت (ع) یکی از سرفصل های اقدام های دشمنان می باشد ، اما هنوز شاهد حضور انبوهی عظیم از جوانان در مراسم عاشورا و مرحم می باشیم که نشان می دهد با وجود برخی موفقیت های دشمن در استحاله فرهنگی جوانانی از امت اسلامی هنوز دژ محبت به ابا عبدالله (ع) و زمینه الهام گیری از نهضت عاشورا فتح نشده و مستحکم باقی مانده است و تا قیامت این دژ مقاوم و مستحکم باقی خواهد ماند ...
با این همه که جای امید و دلگرمی است ، نباید خانواده ها خود و فرزندانشان را از آموزه های حیات بخش نهضت حسینی محروم نمایند و باید حفظ همه سنن و تعزیت فرزند شهید علی (ع) و فاطمه (س) و تاکید بر روضه خانی های سنتی - منهای خرافات و اضافات نا صواب - جوانان مان اعم از پسر و دختر ، به عمق این دریای ژرف و نا متناهی ببریم و گورهای تربیت ، اخلاق ، معنویت ، عرفان ، شجاعت ، سیاست ؛ بصیرت و شور و دلدادگی به زیبایی ها را استخراج نماییم و به عنوان ره توشه های اصلی زندگی به نسل های آینده بسپاریم ...
به راستی آیا حیف نیست جوانان مسلمان ایرانی و دختر رشیده خانواده ایرانی به جای علی اکبر (ع) و زینب کبری (س) شهیده و مظلومه خرابه شام و چراغ روشنگر دربار بنی امیه ، به سراغ نمادها و نشانه های غیر خودی و فاقد صلاحیت اجانب برود و خویش را ، ولو در ظاهر به آنان مانند کند ؟! ... ما با داشتن آنه همه ذخیره فرهنگی و غنای ارزشی برگرفته از محرم و عاشورا شایسته زندگی ، انتخاب و مرگ های بسیار زیباتر از آن هستیم که بعضاً در گوشه و کنار جامعه با آن روبرو می شویم ...
نهادینه سازی فرهنگ عاشورا :
باید این فرهنگ را نهادینه سازیم که " ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه " و این است را ایجاد یک سپر مقاوم در برابر تهدیدهای فرهنگی دشمن نسبت به خانواده های ایرانی و پسران و دختران مان ... ویکی از این مشارکت ها انتخاب نام های مطرح در حماسه حسینی است و نیز مبارزه با نامگذاری هایی که ما را از نظر فرهنگی تهیدست خواهد ساخت زیرا در حالی که خیابان های ما با نام قهرمانان ملی دیگر کشورهاست ، با کدامین روی در قیامت سر بر خوایم آورد اگر از اهل بیت (ع) و به خصوص قهرمانان جاوید کربلا نامی در خانه مان تکرار نشود ؟!!! ... و البته مقصود اکتفای به نام نیست ولی نام گزیدن حداقل ادای دین است نسبت به کسانی که همه هستی خویش را عاشقانه و مظلومانه تقدیم کردند تا من و تو امروز به شرف شیعه بودن سربلند باشیم ...
محرم و خانواده مسلمان ایرانی :
هر سال محرم که فرا می رسد در متن جامعه ما شور و شوق خاصی بر پا می شود . حتی مدت ها مانده به این ماه ، بسیاری از زندگی ها تحت تاثیر این رخداد بزرگ قرار می گیرند و در این میان خانواده های ایرانی هم از محرم بیشترین تاثیرها را دریافت می کنند . رابطه محرم و عاشورا با خانواده های ایرانی یک رابطه عمیق ، اعتقادی ، عاطفی ، فرهنگی و اجتماعی است ... در خانواده های ایرانی اساساً در ماه های محرم و صفر ، مناسبتهای شادی و سرور تعطیل می شوند ، حتی ازدواج که از مهمترین رخدادهای خانوادگی است نیز از دیدگاه ایرانیان مسلمان در این ماه ها به حرمت عزاداری حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) و یارانش کراهت دارد ... کراهتی عمیق که در حد امر حرام به آن نگاه می شود ، هر چند که از نظر فقهی این امر جزو محرمات نیست ...
در این ماه خانواده های ایرانی خود را موظف به مشارکت در عزاداری امام حسین (ع) می دانند و برای این مشارکت آمادگی های لازم مانند خرید پیراهن و شال سیاه ، کنار گذاشتن خرج نذورات و امثال آن را فراهم می کنند ... در ایام این ماه بسیاری از مردم کلانشهرها به شهرها و شهرستانها و یا روستاهای خود می روند تا مراسم عزا داری و ابزار ارادت به اهل بیت (ع) را در محل تولد و بزرگ شدن خود و جایی که ریشه های خود را از آن خاک می دانند ، هرچه با شکوه تر برگزار کنند ...
در بسیاری از مناطق کشورمان آیین های عزاداری به صورت یک فرهنگ فولکلور شناسنامه بومی دارند ... در نوع عزاداری ، در نوع حواشی این آیین ها ، در نوع بیرق ها و علم ها و کتل ها و چلچراغ ها ، هر منطقه مشخصه های معرف خود را دارد به طوری که مردم آن منطقه را با عزا داری و روضه خوانی شان توصیف می کنند ؛ مثلاً ، گفته می شود عزاداری ترک ها ، عزاداری بوشهری ها ، عزاداری عرب ها ، عزاداری عشایر و ... . در همه شهرها هیئت هایی به نام شهروندان مناطق مختلف کشور ثبت شده و تکایا و حسینیه هایی احداث شده است ... در تهران نیز این کانون ها به عنوان مکان تجمع و همدلی و وفاق و تجدید دیدار در حال و هوایی مقدس و معنوی تثبیت شده اند ؛ حسینیه آذری های مقیم مرکز ، حسینیه کرمانشاهی های مقیم تهران ، حسینیه خراسانس های مقیم تهران و ... .
بسیاری از مردم و خانواده های ایرانی در طول سال مقادیری از توان اقتصادی خویش را پس انداز می کنند و ذره ذره روی هم می گذارند تا در یکی از ایام عزاداری به خصوص تاسوعا ، عاشورا و اربیعین نذر دهند ... در بسیاری از شهرستانها مردم در حد وسعشان غذا می پزند و به اندازه ای که نذر دارند به صورت غذای طبخ شده به حسینیه یا مسجد محل شان تحویل می دهند تا دیگر عزا داران که در تکریم حماسه حسینی مشارکت کرده اند در پایان ، آن نذورات را تناول کنند ...
آمد وشد دسته های عزاداری از روستاها و تکایای همسایه به روستاها یا حسینیه های دیگر یک رسم دیرینه است که بر عظمت و عمق روابط عاطفی مردم با امام شهید و مظلوم شان یعد از قرنها می افزاید ... در ادبیات نژادها و اقوام مختلف ایرانیان نیز شعرها و سروده های ویژه محرم بخشی از افتخارات آنهاست ... شعرای مرثیه سرای بسیاری اصرار داشته ان دبا ادبیات و لهجه خودشان عشقشان را به سید و سرور شهیدان ابراز نمایند و حماسه عاشورا را به تصویر بکشند ... این فرهنگ برای قرن ها در ایران ، مقتدرانه فعال و اثر گذار بوده است تا در این زمان به ما برسد در حالی که میلیون ها ایرانی اسم فرزندانشان را از محرم و عاشورا بر گرفته اند و ما هزاران حسین ، اکبر ، عباس ، ابوالفضل ، اصغر ، مسلم ، زینب و ...
دشمنی ، دشمنان اسلام با فرهنگ عاشورایی :
حضرت امام خمینی (ره) که خود دلباخته و شیفته ابا عبدالله (ع) بود ، با شناخت کامل این ظرفیت مثبت نهفته در خانواده های ایرانی نهضت مقدس انقلاب اسلامی را بر پا کرد ، هدایت نمود و پیروزی رسانید ... در طول نهضت و دفاع مقدس نیز همواره با مستند سازی رخدادها به حماسه عاشورای حسینی (ع) مشروعیت و ضرورت و ماجور بودن حرکت امت حسینی را متذکر می شد و این رویه صحیح نه فقط توسط ایشان بلکه توسط همه علمای دین و متفکران اندیشه های اسلامی همانند شهید مطهری ، شهید بهشتی ، شهدای محراب و دیگر مراجع معاصر مورد توجه بوده است ... مقام معظم رهبری نیز همواره از این پیوند به عنوان یک پشتوانه اصلی برای انقلاب نام برده اند ، پشتوانه ای که با نبود آن تصور انقلاب و موفقیت های آن امکان پذیر نبود ...
جنگ تحمیلی که پیش آمد خانواده های ایرانی با استناد به جزئیات حادثه عاشورا جوانان خویش را به جبهه ها فرستادند و در آیین بزرگداشت شهدای عزیزشان با یاد شهدای کربلا ، خویش را تسلی می دادند و بر مصائب خویش صبری اعجاز گونه روا می داشتند ... نهضت عاشورا و نام مقدس یا حسن ، یا ابوالفظل و یا زینب در جای جای زندگی خانواده های ایرانی تثبیت شده است ...
بعد از فروپاشی بساط دیکتاتوری صدام در عراق ، خانواده های ایرانی با عشق به امام حسین (ع) با قبول همه زحمات سفر و خطرهای جانی به پابوس امام قلب ها شتافتند و بر تربت خونینش بوسه زدند و صدها مورد بمبم گذاری و هدید جانی نه تنها نتوانست ذره ای از این عشق و شور بکاهد بلکه شهید شدن در راه زیارت آقا به یک فضیلت و فرصتی برای آنان که از غافله شهدا جا ماندند تبدیل شد ...
اینک روشن می شود که چرا دشمنان اسلام و قران و اهل بیت (ع) این همه نسبت به عاشورا بغض روا داشته اند و در جای جای جهان اسلام شیعیان را با تحمیل عوامل جاهل خویش که در لوای فرقه های گمراه ظاهر می شوند به خاک و خون می کشانند ...
خدایا ما را حسینی فرمای .... حسینی بدار ... حسینی بمیران ....
نویسنده : حدیث
در عرصه ارتباطات و رسانه ، انواع و اقسام مختلفی از رسانه ها پا به عرصه وجود می گذارند ... رسانه هایی از جنس الکترونیک ، فضاهای مجازی و محیطی و ... شاید برایتان کمی غیر معمول باشد که در میان این انبوه انفجارهای اطلاعاتی توسط واسطهای نهایی برودکست ، نامی غیر متعارف بشنوید ... بله ... ماجرا کمی جالب می شود اگر بدانید ، ظاهر و پوشش انسانها هم یکی از انواع رسانه هاست ، البته هم قدیمی ترین و هم به نوعی تاثیر گذار ترین شان ... شاید با خواندن این یادداشت کمی بیشتر به فکر فرو رویم ... و شاید هم کمی بترسیم از اینکه چقدر پیامهای نامتعارف منتقل کرده ایم و خودمان بی خبریم ... این یادداشت را با یک گزارش خیابانی در انتها بخوانید ... واقعیتی تلخ را به سادگی فراموش کرده ایم ...
رسانه ای به نام ظاهر آدمها :
ظاهر آدمها از ابتدای شکل گیری زندگی اجتماعی انسان ، به عنوان یک رسانه ، عمل کرده است ... اساساً اگر تعریف رسانه را همان تعریف جهانی " انتقال دهنده پیام " در نظر بگیریم ، می توانیم به راحتی به این نتیجه برسیم که ظاهر آدمها واقعاً یک رسانه موثر و کار آمد است ...هر یک از ما در مواجهه با آدمهای اطراف مان در وهله اول بر اساس ظاهر و نحوه پوشش شان قضاوت می کنیم و این قضاوت اولیه ما با اینکه از روی آگاهی نبوده و تعمق ندارد ولی به شدت در ادامه رابطه موثر خواهد بود و مشخص می کند که ما چگونه میخ واهیم با فرد مقابل رابطه را ادامه دهیم ...
وقتی در محیط اداری یک فرد منضبط می بینیم که لباس مرتبی را پوشیده و سر و وضع آراسته ای را دارد ، نحوه آغاز ارتباط مان با او متناسب همین شرایط خواهد بود ... برای مثال وقتی در محیط کار با فردی روبرو می شوید که نوع پوشش و آرایش متعارف را انتخاب نکرده است ... مثلاً مردی که موهای بلندی دارد و لباسی بر تن کرده برازنده مرد ایرانی نیست ... البته در نهایت دقت و ظرافت دستی هم در ابروهایش برده است و به قولی نازک کاری کرده است ... خوب حالا وقتی شما با این منظره ( رسانه پویا و زنده) روبرو می شوید چه عکس العملی خواهید داشت ؟ اصلاً چه پیامی از آن دریافت می کنید ؟ در اینجا مطمئناً قبل از اینکه طرف لب باز کند خودتان تا حد زیادی متوجه می شوید که با چه انسانی روبرو هستید ... در نتیجه تئوری معروف سعدی شیرازی در بستر روابط اجتماعی رنگ می بازد که گفته بود " تا مرد سخن نگفته باشد – عیب و هنرش نهفته باشد "
امروز از طریق این رسانه ها به راحتی می توان بخش قابل توجهی از عیب و هنر آدم ها را پیش از سخن گفتن دریافت و از این اطلاعات در ادامه رابطه استفاده نمود ... حال که رسانه آدمها را شناختیم می توانیم اینطور نتیجه گیری کنیم که آدمهایی که در آراستن ظاهر و آرایش افراط می کنند، پیام خاصی را به همه کسانی که با ایشان مواجه می شوند ، انتقال می دهند ... اگر طرف مقابل خانمی جوان باشد ، طبیعتاً پیامی که ظاهر این خانم به هر قشر و گروهی از جامعه می دهد که اورا می بینند ؛ قابل پیش بینی خواهد بود ... اولین و بارزترین پیام این شخص می تواند این باشد که من از نظر اعتقادی فردی پایبند نیستم و روی اعتقادات اسلامی ام نمی شود حساب کرد ...
خیلی ها با همین یک پیام روابط شان را تنظیم می کنند ... در یک محیط کاری چنین پیامی به مدیر ، او را متوجه می کند که مسئولیت پذیری فرد و مهمتر تز آن اعتمادی که از جهت پایبندی به ارزشها می شود به او کرد ، تا چه حدی است ... بسیاری از مردم در قضاوت هایشان می پذیرند که فرد متزلزل در اعتقادات دینی ، چندان قابل اعتماد نیست و این محدود به روابط اداری نز نمی باشد ... بی تردید هر شخصی در مواجه با چنین خانمی که در آرایشش افراط کرده است می تواند چنین برداشتی کند ...
به خطر افتادن امنیت فردی :
پیامی که ظاهر یک خانم جوان با پوششی نا مناسب و آرایشی افراطی به خلافکاران می هد این است که وی مقاومت چندانی در برابر سوء استفاده های احتمالی نخواهد داشت ... البته این تفسیر به طور صد در صد قابل تسری به همه نیست ولی وقتی وضع اینچنین باشد نمی شود جلوی انتشار اخبار رسانه را گرفت ... پیام خود آرایی افراطی همین است و کسی که دست به چنین کاری می زند عملاً خود را برای خلافکاران جامعه تبدیل به یک هدف کرده است ...
شاید این موضوع به مذاق بعضی از خانمها خوش نیاید اما خانم های جوانی که در آراستگی ظاهر و آرایش صورت خود افراط می کنند به برخی از افراد جامعه که زمینه خلافکاری دارند ، این پیام را منتقل می کنند که طعمه خوبی هستند برای سوء استفاده ... در حاشیه یک خیابان وقتی خانم جوانی با ظاهر معمولی منتظر ماشین ایستاده باشد و در کنارش خانمی با آرایش غلیظ و نا متعارف به همین منظور توقف کرده باشد ، می بینید که میزان مزاحمت ها برای فرد دوم خیلی بیشتر از اولی است ... دلیلش هم پیامی است که افراد از ظاهر فرد دوم دریافت می کنند ...
یا مثلاً در مسائل جزئی تری مانند نحوه استفاده خانمها از پوشش ظاهری مثل ؛ مانتو ، روسری ، کفش و .. هم انتقال پیام به همین سرعت و دقت و در عین سادگی اتفاق خواهد افتاد ... مسئله پوشش و ظاهر خانم ها برای جامعه ما بسیار مهم است و خانم ها باید به ویژه هنگامی که می خواهند به تنهایی به خیابان بروند ، طوری ظهار خود را بسازند که پیام نا مناسبی را به بینندگان منتقل نکنند ...
گزارش خیابانی :
در ساعات پر ازدهام و شلوغ خیابان جام جم در پیاده روی ضلع شمال غربی در حال حرکت بودم ... ویترین های مغازه های کیف و کفش فروشی محل خوبی بود تا بتوانم چند لحظه ای را با خانم های جوانی که برای خرید به خیابان آمده بودند ( البته ظاهراً ) به گفتگو بنشینم ...در همین حال بودم که با خودم فکر کردم واقعاً انگیزه این خود آرائی های افراطی چیشت ؟ به عنوان یک زن می توانم بفهمم که هر زن جوانی در ضمیر نا خود آگاهش از توجه دیگران و از تحسین دیگران لذت می برد ... اما این که دیگران هم چه کسانی باشند مهم است ...
اینکه صاحب چند نگاه لا ابالی انسان را تحسین کنند واقعاً تا چه اندازه جالب خواهد بود ؟ ... در اولین تماس هایم کمی اوضاع برای برقرای ارتباط نا امید کننده بود ... دختر جوانی که عطرش آدم را گیج می کرد وقتی در برابر پرسشم قرار گرفت ، با کنجکاوی پرسید ؛ شمت ؟!!! و وقتی می گویم می خواهم گزارشی تهیه کنم با بی اعتنایی تمام رد می شود ...سراغ زنی رفتم که به ظاهر سن و سالش از مرز چهل سال گذشته بود ولی با این وصف آرایش صورتش دست کمی از دختران جوان نداشت ، او هم به محض شنیدن سوالم صحنه را ترک می کند ...سرانجام دختر جوانی را بعد از اینکه به وی اطمینان می دهم نام و نشانش را ثبت نی کنم ، می یابم که به سوالاتم پاسخ دهد ...
- او می گوید : " خب کلاس داره .... اگه ساده بیای بیرون همه می گن امله ... این که به آدم توجه کنن ، آدمو ببینن ، حس خوبی داره " ...
- به دختر جوان گفتم : اینکه نگاه لا ابالی که به هزار نفر دیگر هم خیره شده ، واقعاً حس خوبی به تو می ده ؟!
- دختر جوان می گوید : می دونم ولی این رو نمی دونم که چرا بدون آرایش نمی تونم بیام بیرون ، فکر کنم عادت کردم ...
- گفتم ؛ بالا خره عادت کردی یا کلاس داره ؟
- گفت : به نظرم هر دوتاش
متاسفانه حرف دختر جوان ، حرف بسیاری از خانم های ایرانی است ...گویی خروج از منزل بدون آرایش برای بانوی ایرانی به یک عادت زشت و ناپسند مبدل شده است ...
نویسنده : امیر محمد
امام خمینی (ره) : " جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد " 22 بهمن 1358
شاید کمتر کسی در دنیا فکرش را هم می کرد که این بزرگ مرد جریان ساز تاریخ اسلامی ، بتواند نمونه ای روشن و الگویی موفق از مردم سالاری دینی را به جهان معرفی کند ... آن روز که ایشان فرمودند " جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد " ، فکر این روزها را می کردند که افرادی متوهمانه در قالب و پوستین تجددخواهی و لیبرالیسم ، قصد تشکیل حکومت دموکراتیک دینی را در سر بپرورانند ... البته این دیدگاه های لیبرالیستی و توهمات تشکیل حومت لیبرال دینی ، از همان زمان هم مطرح بود ولی در طی تاریخ و بعد از مشاهده رسوایی لیبرالیسم ، این ایده در قالبی جدید طرح شد ... یعنی نوعی حومت که از طرفی دموکراتیک باشد و از طرفی دیگر ضعفها و عیب های عمده لیبرالیسم را نداشته باشد ... البته با تشکیل جمهوری اسلامی و بزرگ شدن این نهال نوپای اسلامی ، دیگر جایی برای پیشبرد این طرح های آبکی وجود ندارد ... در این یادداشت در مورد تفکر و ایده های این آقایانی که لجام گسیخته و کوکورانه به دنبال مطرح کردن این توهمات هستند می پردازیم ...
معنای لیبرالیسم (Liberalism )
برای این واژه دو بعد مفهومی وجود دارد : اول بعد واژه شناسی که در معانی مختلف آن ، آزاداندیشی و آزادیخواهی است ... دوم بعد اصطلاحی است که در اینجا اینقدر این فلسفه و تفکر به کج روی سوق پیدا کرده که در آن هدف انسان ، فقط رسیدن به آزادی محض تلقی شده است ... لیبرال شخصی است که به استقلال فردی و آزادمنشی فرد باور دارد و لیبرالیسم یعنی روش و مکتبی که در سه بعد اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی به آزادی فردی دل بسته است ... اولین بعد و مهترین بعد این تفکر ببعد تفکر اقتصادی است که با این مفهوم ، لیبرالیسم وارد عرصه جهانی شد ...
وجه اقتصادی لیبرالیسم
اعتقاد به انباشت سرمایه و اموال شخصی در غرب که باعث رشد سرمایهداری به عنوان راه حل اقتصادی در غرب شد ، از نشانههای آزادی است و تنها راه پیشرفت و توسعه بشر بر این فرض است که باید آنها را در جهت ثروت و سرمایهها رها کرده و عموم افراد به طور آزادانه میتوانند طریق خوشبختی خود را انتخاب کنند ... در واقع اعتقاد دارند که در این زمینه تا حد ممکن باید نقش دولت کم رنگ شود ... و معتقدند که باید بگذاریم مسیر عادی مناسبات اجتماعی و اقتصادی بین مردم ، طی شود و تنها در این صورت است که جامعه به آزادی می رسد ...
وجه سیاسی لیبرلیسم
جان لاک از موسسین لیبرالیسم سیاسی است که معتقد است مردم آزادی کامل دارند در حدود قانون طبیعت هر عملی که میخواهند انجام دهند و با شخص خود و مایملک خود هرچه میخواهند بکنند بی اینکه از کسی اجازه بگیرند یا به اراده شخص دیگری اتکا داشته باشند ...
وجه فلسفی لیبرالیسم
این وجه از لیبرالیسم بر سه اصل استوار است :
1 - تجربهگرایی و اصالت حس
که منشأ تمام افکار را احساس میداند و هرگونه دانش انسان را ناشی از تجربه و حس میداند . بنا براین یکی از پایههای لیبرالیسم ، حسگرایی و اصالت نفع و بهرهجویی فرد در حیات دنیوی است و منشأ آن تفکرات خاص تجربهگرایان انگلیسی در قرن نوزدهم بوده است .
2 - تحصلگرایی و پوزیتیویسم
این مکتب معتقد است شناخت از محدوده تجربه حسی تجاوز نمیکند و شناسایی و دانش انسانی به درستی و به نحو قطعی جز به اموری که آنها را به کمک حواس میتواند وارسی کند ، تعلق نمیگیرد(اگوست کنت).
نتیجه علمی و معرفتی این مکتب ، تاکید همهجانبه به رفاه مادی و توسعه حیات اینجهانی و توجه عام به آزادیهای فردی و خودمختاری انسانی در رفتارهای خود و به استخدام گرفتن قوه عقل در رد یا کسب آنچه به مصلحت خویش میداند ، میباشد .
3 - عقلانیت و فردیت دو مولفه لیبرالیسم
عقلانیت و فردیت بر این نکته تاکید میکند که آدمی به مثابه موجودی مستقل و مختار ، دارای همه خصلتها و اوصاف فکری است و میتواند نسبت به همه خواستهها و رفتارها و اهداف خودآگاهی یابد .
از این نظر ، ورود و خروج اندیشه در منطق لیبرالیسم سهل و آسان است و هیچ دغدغه اطلاق و ثبوت نسبت به نگرشهای خود ندارد . مهم تحکیم و توسعه حیات فردی است و فرد مهمترین چیزی که در اختیار دارد ابتدا خود او بعد عقلانیت او در گزینشهای زندگی است .
لیبرالیسم و آزادی :
آزادی و دموکراسی ، ارزشهای درونی لیبرالیسم و بلکه عمدهترین رهآورد آن ومحسوب شده است . از نظر لیبرالیسم آزادی از موانع ، قیود و مداخلههای بیرونی از جمله دولتها و حکومتها معنی پیدا میکند.
لیبرالیسم و دولت :
لیبرالیسم متضمن آزادی فردی است . بنا براین دولت را چون با قوانین و مقررات آزادی را محدود میکند با «حداقلش»قبول دارند .یعنی معتقد به دولت حداقل است .
لیبرالیسم و دین :
با توجه به اینکه منطق لیبرالیسم مبتنی بر علمگرایی و تجربه است ، باورداشتهای ماورای طبیعی را از سنخ اسطورهها و افسانههایی میداند که عامل بازدارنده شیوه زندگی است ... دین لیبرال کاملا صبغه و خصلت سکولاریستی و دنیایی دارد و در آن ، خط فاصل مشخص ، روشن و پایدار میان دیندار و غیردیندار برداشته میشود ، چون هرگونه نشانه ظاهری دینداری محدودکننده آزادیهای فردی است ... البته امروزه بعضیها در صدد ارائه نوعی حکومت دموکراتیک دینی هستند که از یک سو از دموکراسی دین برخوردار است و از سوی دیگر معایب لیبرالیسم را در پی ندارد.
نظرات لیبرالیسم نماهای ایرانی :
سروش :
«... بدین معنی میتوانیم قرائتی لیبرال از دین داشته باشیم .این قرائت البته محققانه است و با قرائتهای مقلدانه و عامیانه و جزمی و عملگرایانه و سیاسی و رسمی البته نسبتی ندارد .»(نقل از کیان، شماره 48،ص8- دکتر سروش)
{البته سروش بین قرائت ارتدوکسی(رسمی) از دین که بر محور«تکلیف» است و لیبرالیسم که بر محور«حق» است ، سازگاری نمیبیند}
مصطفی ملکیان :
مصطفی ملکیان هم فقط بین اسلام بنیادگرایانه(غیرقابل دفاعترین نوع آنها) عدم سازگاری میبیند که سر آشتی با لیبرالیسم ندارد .
مجید محمدی :
مجید محمدی هم سروش را در حال تبدیل شدن به لیبرال واقعی(حق در مقابل تکلیف)، بارزگان را باوردار به برخی لوازم لیبرال میداند.
علل شکست لیبرالها در انقلاب اسلامی ایران(1357 هـ/1797 .م):
عوامل خارجی:
1 - بیاعتمادی جامعه به اصلاح رژیم(لیبرالها خواهان اصلاح هستند).
2 - رشد سیاسی جامعه و عدم موفقیت لیبرالها در برقراری ارتباط با آنها .
3 - سیاستهای خشونتآمیز شاه متوجه مخالفین لیبرالها بود .
عوامل داخلی :
1 - برنامههای ارائه شده از طرف لیبرالها(ضعف برنامه).
2 - ویژگیهای سازمانی(ضعف سازمانی).
3 - ناتوانی و صلاحیتهای رهبران آن. -
در آن اوضاع و احوال آن روزهای دنیا ، بزرگ مردی به پا خواست و با اعلام تشکیل حکومت جمهوری اسلامی ، به تمام دنیا نشان داد که چگونه می توان حکومتی پیشرفته و مردم سالارانه بر پاییه اسلام بنا نهاد ... مکتبی که امام خمینی (ره) بنیاد نهادند ، امروز بی شک از برجسته ترین مکاتب فرهنگی و اجتماعی و سیاسی دنیاست ...
شاخصهای مکتب سیاسی امام خمینی ( ره ) :
1 ـ عمل به تکلیف الهی ؛ امام ، عمل به وظیفه الهی را کلید سعادت میدانست .
2 ـ اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم ؛ در دیدگاه امام مردمسالاری از متن دین اسلام گرفته شده است نه از مکاتب غربی .
3 ـ نگاه بینالمللی و جهانی ؛ امام ، عزت و استقلال و سر افرازی را نه فقط برای ملت ایران ، بلکه برای امت اسلامی و همه بشریت میخواست .
4 ـ پاسداری از ارزشها ؛ تبیین صحیح مساله ولایت فقیه ، مظهر پاسداری امام خمینی از ارزشهای اسلامی محسوب میشود . [ بر گرفته از سخنرانی مقام معظم رهبری در سالروز رحلت حضرت امام ( ره ) که در مرقد ایشان ایراد فرمود 14/3/83 ]
5 ـ عدالت اجتماعی .