وب هاستینگ سیاسی - اجتماعی - حدیث منتظران قائم (عج)
تماس با ما
بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 59
کل بازدید : 904113
کل یادداشتها ها : 442

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران

V

نویسنده : حدیث

مفاهیم هستند که هیچ وقت کهنه نمی شوند ... که اگر اینگونه بودند دولتها و ملتهای دنیا اینطور مضحک ، از یک سوراخ چند بار گزیده نمی شدند ... در جریان سازی های موسوم به براندازی های رنگی ، به دلیل اینکه این جریانات نه قادر به تغییر در ساختار اجتماعی جامعه هستند و نه قادر به ایجاد تغییر در ساختار اجرایی ( دولتی )  می باشند ، نمی توان بر روی آنها تعریف کلاسیک انقلاب به معنای دگرگونی و تغییر و تحول را گذاشت ... مغز متفکر این جریان سازی تئوری آشوب در دنیا ، کسی نیست جز جین شارپ ... وی دارای مدرک دکترای فلسفه است  و استاد علوم سیاسی دانشگاه های آمریکا و عضو ارشد اندیشکده آلبرت انیشتین نیز می‌باشد ... وی در کتابی با عنوان " از دیکتاتوری تا دمکراسی " که در سال 1993 منتشر شد نظریه خود را معرفی کرد ... جین شارپ  سعی دارد در این نگاشته با بهره گیری از تئوری های نظری به شیوه های عملی و راهکارهای اجرایی این جریان بپردازد ... نکته جالب در این خصوصتعالیم 198 گانه وی است که به وضوح در بسیاری از جریان سازی های منفی در انقلابهای مختلف دنیا مشاهده می شود ... حتی این دستورات 198 گانه به وضوح در تحرکات اخیر ( انتخابات ریاست جمهوری گذشته ) مشاهده کرد ...


به هم به بررسی تئوریها و دستورات 198 گانه جیمی در انقلاب گونه های مطرح دنیا می پردازیم .... ابتدا به نحوه اجرای آن و سپس چالشهایی بوجود آمده در ادامه انقلابها را بررسی خواهیم کرد و در پایان به مقایسه ای کوتاه در جریان تئوری سازی این دوستورات در کشور مان و سایر نقاط دنیا خواهیم پرداخت ...

انقلاب رنگی در صربستان :

«پاول دهش» 49 ساله اسلواک در سال 2000 در گروه مخالفین اسلو بودان میلوشویچ - رهبر مخلوع صربستان - فعالیت و برنامه کمک‌های خارجی را تنظیم می‌کرد . سال گذشته وی مشاور پشت پرده انقلاب اوکراین بود و در براتیسلاوا مدیریت بخش اروپای شرقی سازمان غیردولتی آمریکایی صندوق مارشال آلمان را بر عهده دارد . در سال 2000 گروه مقاومت تحت رهبری وی بدون ریخته‌شدن حتی یک قطره خون میلوشویچ را از قدرات برکنار کرد .

انقلاب نارنجی (لاله‌ای) قرقیزستان :

جمهوری قیرقیزستان (قرقیزستان با 198500 کیلومتر مربع وسعت که در همسایگی قزاقستان ، تاجیکستان ، ازبکستان و چین قرار دارد ، در سال 1991 استقلال یافت و یک سال بعد به عضویت سازمان ملل متحد در آمد ) از میان جمهوری‌های آسیای مرکزی و قفقاز به عنوان یک جمهوری دموکراتیک مشهور بود . به طور نسبی قیرقیزستان ، گرجستان و اوکراین در مقایسه با جمهوری‌های ؛ روسیه‌ی سفید ، ترکمنستان و ازبکستان ، از فضای نسبتا باز و دموکراتیک برخوردار بودند . به نظر می‌رسد تحولات سه کشور مذکور را در چارچوب بحران جانشینی باید تحلیل کرد . روسیه و آذربایجان این مرحله را طی کردند ولی بعضی جمهوری‌ها نتوانستند آن را طی کنند . آمریکا چندی پیش اعلام کرد با ادامه ریاست جمهوری آقایف نمی‌توان به مسایل منطقه خوش‌بین بود. روس‌ها نیز مخالفت خود را با ریاست جمهوری او برای چهارمین بار اعلام نمودند . سناریوی اوکراین ، یعنی برتری قدرت پارلمان نسبت به رییس جمهور اجرا شد

در مرحله اول انتخابات حزب دختر آقایف و نیروهای دولتی 60 درصد آراء را کسب کردند و از همین زمان تعارضات بین شمال (اقوامی که آقایف از آن‌جاست) و جنوب (به دلیل نزدیکی به افغانستان و محل عبور مواد مخدر ، هویت دیگری دارد) نمود یافت .آقایف هم در شمال اپوزیسیون داشت (کولوف) و هم در جنوب(باقی اوف) ، تظاهرات از جنوب قرقیزستان آغاز شد و رهبران اپوزیسیون شمال و جنوب علیه آقایف توافق کردند .

در 24 مارس 2005 . م  تظاهرات ساده‌ای برگزار شد ولی روز بعد وارد کاخ ریاست جمهوری شدند . چون آقایف(رئیس جمهور) نیم ساعت قبل به مقصد مسکو پرواز کرده بود ، کسی کشته نشد ولی نیروهای اتحاد و باقی اف اعلام کردند دولت سرنگون شده است و باقی اف نخست‌وزیر شد .  

رنگ باختن انقلاب رنگی قرقیزستان :

در پی تشکیل "جنبش ملی واحد" قرقیزستان متشکل از 10 حزب مخالف دولت "قورمان‌بیک باقی‌اف"، یعنی احزاب دموکراتیک اجتماعی قرقیزستان، جنبش انقلابی ملی، حزب سبزهای قرقیزستان، حزب رستاخیز ملی "آسابا"، نهضت "برای عدالت"، جنبش اجتماعی "قرقیزستان واحد"، حزب "آکشومکار"، حزب اجتماعی "آتا- مکن"، اعضای دفتر سیاسی جنبش "قرارداد اتحاد" و "اساسنامه جنبش مخالف جدید" در بیشکک، این احزاب در نشست 27 مارس 2010م (برابر با 7 فروردین 1389) خود، درباره احتمال راه‌اندازی تظاهرات و راهپیمایی در برخی از استان¬های قرقیزستان در اعتراض به سیاست‌های دولت این کشور در عدم رعایت حقوق بشر، وضعیت نابسامان اقتصادی و تشدید فقر و افزایش قیمت‌ها خبر دادند. با اعلام این تصمیم از سوی احزاب مخالف دولت، تظاهرات مردمی مخالفان دولت از روز سه¬ شنبه در شهر تالس آغاز شد.

در حالی که این اعتراضات با تذکر "دنیار اوسینوف" نخست‌وزیر قرقیزستان و تهدید به برخورد جدی دولت با مخالفان در صورت تشدید اعتراضات، مواجه شد اما روز چهارشنبه، تظاهرات مردمی از ساعات اولیه صبح در شهرهای دیگر این کشور از جمله نارین، چوی، اسیق کول و بیشکک پایتخت قرقیزستان از سر گرفته شد که طی این ناآرامی¬ها در بیشکک و سایر شهرهای قرقیزستان، به اذعان منابع رسمی و غیر رسمی 100 نفر کشته و دست کم 230 نفر زخمی شدند و مراکز دولتی، تلویزیون و پارلمان این کشور به تصرف معترضان درآمد.

در پی تشدید ناآرامی¬ها و خارج شدن کنترل اوضاع کشور از دست دولت، سرانجام "قورمان¬ بیک¬ باقی¬ اف" با ترک بیشکک، تسلیم خواسته مخالفان شده و دولت وی استعفا کرد... با سقوط دولت برآمده از انقلاب رنگین سال 2005م قرقیزستان، مخالفان از تشکیل دولت موقت به رهبری خانم "روزا آتنبایوا " وزیر سابق امور خارجه این کشور و حضور 13 نفر از شخصیت¬های عمدتا مخالف دولت به عنوان اعضای دولت "اعتماد ملی" خبر دادند.

جین شارپ

انقلاب نارنجی اوکراین :

اعتراضات در اوکراین ، در نیمه دوم 2004 (آذر 1383) و در پی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری که دو نامزد طرفدار غرب(یوشچنکو) و روسیه (یانوکوویچ - نخست‌وزیر وقت) با هم به رقابت پرداختند ، آغاز شد . در این انتخابات نیز همانند انتخابات گرجستان ، تصور مردم نسبت به حتمی بودن تقلب در نتایج انتخابات موتور اصلی اعتراضات به شمار می‌آمد . یک روز پس از آغاز رسمی رقابت‌های انتخاباتی در اوکراین ، حدود بیست هزار نفر از مردم در خیابان‌های کیف تظاهرات کردند .

این تظاهرات در حمایت از ویکتور یوشچنکو ، نامزد انتخاباتی حزب مخالف دولت در انتخابات ریاست جمهوری ، 31 اکتبر در اوکراین برگزار شده بود ، وی با حضور در جمع تجمع‌کنندگان که اکثرا جوان بودند گفت : « من در انتخابات پیروز خواهم شد و این یک پیروزی برای همه‌ ما خواهد بود . » تظاهرکنندگان در حالی که پرچم‌های نارنجی رنگ به نشانه‌ اعتراض در دست داشتند ، در حمایت از یوشچنکو شعار می‌دادند . اما چند روز بعد با اعلام قطعی نتایج ، حدود یک صد هزار از حامیان او در اعتراض به پیروزی نخست وزیر طرفدار روسیه (یانوکوویچ) ، در میدان اصلی کیف تظاهرات کردند تا دولت را وادار نمایند پیروزی یوشچنکو را علام کند .

با شدت اعتراضات و اعلام نتایج انتخابات ؛ یانوکوویچ (طرفدار مسکو) با 12/40 درصد و یوشنچنکو(طرفدار غرب) با 18/39 درصد آراء به دور دوم راه یافتند و مخالفین با بی‌اعتبار کردن یانوکوویچ خواستار کناره‌گیری وی شدند و در نهایت با پیروزی یوشچنکو در دور دوم انتخابات که اوایل دی ماه 1383 برگزار شد ، درگیری پایان یافت . 

سرانجام انقلاب نارنجی اوکراین :

ویکتور یانوکویچ ( نخست وزیر طرفدار روسیه در سال 2004 که در انتخابات آن سال متهم به تقلب شد و یوشچنکو (طرفدار غرب ) طی یک انقلاب نارنجی به قدرت رسید ) ، برنده انتخابات ریاست جمهوری اوکراین از خانم یولیا تیموشنکو (نخست وزیر )خواست تا از سمت خود کناره‌گیری کند .

تیموشنکو بعد از فروپاشی انقلاب نارنجی

یولیا تیموشنکو (خانم تیموشنکو طرفدار روسیه و از رقبای یوشچنکو (پیروز انقلاب نارنجی و طرفدار غرب) می‌باشد که بعد از انتخابات 2010 و ریاست جمهوری یانوکویچ ، نخست‌وزیر وی شد) رهبر حزب میهن اوکراین به اتهام سوء‌استفاده از قدرت در زمان نخست‌وزیری و "فشار بر شرکت نفت و گاز" اوکراین در سال 2009 جهت انعقاد قرارداد با شرکت گازپروم روسیه برای واردات گاز طبیعی ، بازداشت و ضمن رد اتهام وارده ، به اتهام "اخلال در دادگاه" روانه زندان شد .

این خانم 50 ساله در دادگاه ، اتهاماتش را رد کرد و ویکتور یانوکویچ ( نخست‌وزیر زمان انقلاب نارنجی و رقیب یوشچنکو) ، رئیس جمهور فعلی(پیروز انتخابات 2010) را مسئول اتهاماتش دانست . خانم تیمو شنکو مشروعیت نتیجه دور دوم انتخابات ریاست جمهوری را زیر سوال برده و گفته است نتایج آن را قبول ندارد . یوشچنکو ( رئیس جمهور انقلاب نارنجی ) در 17ژانویه 2010در دور اول انتخابات از یانو کویچ شکست خورد .   

 انقلاب لاله‌ای قرقیزستان :

در اواخر فوریه 2005 ، انتخاباتی برای تعیین نمایندگان پارلمان به انجام رسید که در جریان آن تعدادی از کاندیداهای گروه‌های مخالف رد صلاحیت شدند . با مشخص شدن نتایج اولیه و کشاندن نتیجه رقابت نهایی در بسیاری از حوزه‌ها به دور دوم ، اعتراضات اولیه به تدریج شکل گسترده‌تری گرفت . در برخی شهرهای مهم جنوبی کشور هم چون اوش را فرا گرفت و به تدریج به بیشکک(پایتخت) هم سرایت کرد و مخالفان با رد درخواست عسگر آقایف ، رئیس جمهور ، برای مذاکره ، به نوعی به بی‌نظمی و شورش گسترده‌ای دست زدند که با غارت در پایتخت و در نهایت از کنترل خارج شدن اوضاع منجر گردید . در نهایت مجموعه‌ای از عوامل باعث شد ، عسگر آقایف اعلام استعفاء نمود ، به روسیه پناهنده شد و اوایل فروردین ماه سال جاری قومان بگ باقی اف که به عنوان رئیس جمهور انتقال قدرت را به دست گرفته است با تشکیل نشستی خبری ، آن‌چه را در کشورش «انقلاب» خواند ، پایان یافته اعلام نموده و از شرکت خود در انتخاباتی خبر داد که قرار است 26 ژوئن آینده برای تعیین رئیس جمهور آینده این کشور برگزار شود .

ارزیابی :

آمریکا با پخش خبر و تصاویر خانه‌سازی عسگر آقایف در برانگیختن خشم عمومی ایفای نقش کرد . روزنامه پخش‌کننده خبر از آمریکا جایزه گرفت . آمریکا و اروپا نیز از این تلاش‌ها در راه توسعه سیاسی و دموکراسی حمایت کردند . رادیو آزادی به زبان قرقیزی برنامه پخش کرد و حمایت آمریکا  به دانشگاه‌ها کشیده شد . این واقعه در قرقیزستان ، «انقلاب لاله‌ای» نام گرفت .

مؤسسات آمریکائی در قرقیزستان :

آقایف ( رئیس جمهور ) به سازمان‌های بین‌المللی دولتی و غیردولتی اجازه داد در قرقیزستان کار کنند . به طوری که مؤسسه جامعه باز ( open society institute  ) مرکز فعالیت‌های آسیای مرکزی خود را در آنجا پایه‌ریزی کرد ، و خانه آزادی(freedom house  ) و موقوفه ملی آزادی(National Endowment for Democracy)نیز در آنجا فعال بودند .در نتیجه اعتراض مردم شهرهای جنوبی جلال‌آباد و اوش در مخالفت با اعلام رسمی نتایج انتخابات و گسترش آن به شهرهای دیگر و پایتخت ، حکومت آقایف در سال 2005 . م سقوط کرد و کوربان با کی یف به حکومت رسید 

انقلاب ایران فراگیر و توده‌ای :

انقلاب ایران ، یکی از فراگیرترین (popular)جنبش‌های توده‌ای تاریخ بشریت محسوب می‌گردد . ( نقل از ایران از دیکتاتوری سلطنتی تا دین‌سالاری ـ محمد امجد ) فراگیر از آن جهت که اولا تمام اقشار جامعه ،از روحانیون گرفته تا بازاریان و از دانشجویان تا طبقات پایین جامعه ، در آن مشارکت داشتند و دیگر آنکه تمام شهرهای کشور تحت تاثیر آن انقلاب قرار گرفتند و در تحقق این هدف مهم فعالانه در عرصه حاضر بودند .

پیش زمینه های جریان سازی انقلاب گونه در ایران :

1 - از سوی مرکز سابان ایالت متحده آمریکا با بررسی سناریوهای مختلف بر ضد ایران ، در کنار گزینه‌های مطرح دیپلماتیک و نظامی ، کودتای مخملی را به عنوان مناسب‌ترین گزینه مطرح گردید. (نقل از کیهان 24/4/88)

2 - جرج بوش 85 میلیون دلار را برای ترویج دمکراسی در ایران و حمایت از گروه‌های آزادیخواه تصویب کرد و در اختیار "خانه آزادی" قرار داد . خانم رایس (وزیر خارجه وقت) نیز با تکیه بر تجربه براندازی نرم حکومت لهستان ، انقلاب رنگی را تنها راه براندازی نظام ایران نامید .

3 - نتانیاهو ( نخست‌وزیر وقت رژیم صهیونیستی ) خواستار اجرای فوری پروژه انفجار از درون ساختار حکومتی ایران شد .

4 - عباس عبدی (از اصلاح طلبان فراری) طی مصاحبه در 21/6/77 با نشریه راه نو تصریح کرد " انقلاب اسلامی متأثر از الگوی حکومت شوروی سابق است و سر انجام آنها نیز یکسان است ".

5 - حادثه 18 تیر سال 87 کوی دانشگاه ، مسافرین کنفرانس برلین در سال 79 ، تحصن و استعفای دسته جمعی نمایندگان مجلس ششم [و نامه اهانت‌آمیز جمعی از نمایندگان مجلس ششم ] را می‌توان در این راستا دانست . 

6 - فعالیت بنیاد سوروس با واسطه هاله اسفندیاری ، کیان تاجبخش و رامین جهانبگلو در ایران .

7 - اعتراف فیل ویلایتو (نویسنده مشهور غربی) ، روزنامه الوطن سوریه و هفته‌نامه آمریکایی  آمریکن فری پرس بر دخالت خارجی‌ها در فتنه بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم صحه گذاشتند .




نویسنده : منتظر
تاریخ : چهارشنبه 91/9/15
هدیه منتظران قائم ()

نویسنده : حدیث

این روزها انگار هر طرف که روی بر می گردانیم باید یادمان باشد ضرب المثل فوتبالی مان را ... " مارادونا رو ول کن ، مواظب اصغر باش " ... چقدر باید تحمل کرد این رفتارهای مسئولین و مدعیانی به مسئولیت و پر مدعا را ؟! آقایون نسبتاً محترم ، حالا گیریم ، عالم محضر خدا نیست ( که هست ) ... حالا گیریم رهبری عالم و  هوشمند نداریم ( که داریم ) ... حالا گیریم این مردم برای حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی ، خون پاک عزیز ترینشان را نداده اند ( که داده اند ) ... با تمام این اوضاع ، وجدان خودتان کجا رفته ؟!!! البته جسارت شد خدمت تان ، شما و ، و جدان ؟!!! ببخشید که نسبت نا روا دادم به شما ...


امام خامنه ای ( دامت برکاته )  : مسئولان بویژه سران سه قوه باید با وظیفه شناسی و درک شرایط حساس کنونی، از هرگونه کشاندن اختلافها به میان مردم خودداری کنند و بدانند از امروز تا روز انتخابات، هر کسی که بخواهد از احساسات مردم در جهت اختلافات استفاده کند، قطعاً به کشور خیانت کرده است.

چرا آقایون دوست ندارند این سنگ محک ها را ببینند ... شاید می بینند و از ترس اینکه عیارشان کم باشد ، حرفی به میان نمی آورند ... به خدا خجالت هم چیز بدی نیست ... شاید هم قصد دارند عملاً مظلومیت آقا را در بین مسئولین نشان دهند که البته خوب نشان دادند ... هر روز باید حواسمان به یکی از آقایون باشه که به خودمون گل نزنه ...

پرده اول : تقدس گرایی بی بصیرت

" اینجانب جنابعالی را انسانی موحد، مؤمن، پاک، صبور و دارای قلب و اندیشه ای زلال، عاشق و دلبسته به ارزش های الهی و آحاد مردم جهان و عمیقا عارف و متعهد به آرمان مهدوی، حاکمیت جهانی توحید، عدالت، عشق و آزادی و مدیریت مشترک ملت ها و فردی شایسته، مدیر، مدبر و امین و از جهات گوناگون توانمند می شناسم و آشنایی و همکاری با شما را برای خود هدیه ای الهی و افتخاری بزرگ می شمارم ."  تعجب نکنید ... اینها صفات یکی از اولیای دین نیستند ... اینها صفات بارز و برجسته یگانه منجی و آرام بخش ، قلب و روح بزرگ آقای احمدی نژاد است ...!!!

آقای احمدی نژاد ، چرا خودتان را به خواب زده اید ...؟! اصلاً شما چه پاسخی به این مطالب ارائه شده از جانب مشایی دارید ؟ ... "من اینجا عرض می کنم که دوران اسلامگرایی به پایان رسیده است، معنایش این نیست که اسلامگرایی وجود ندارد یا رو به نضج نیست، نه؛ اسلام هست، اما دوره اش به پایان رسیده است اکنون دوره اسب سواری تمام شده، اما اسب هست ، سوارش هم هست " ... توهین و بی پروایی هم حد و اندازه ای دارد ... این آقا همه را مثل خود پنداشته و بر سوار خیالاتش با پشتیبانی باد پر قدرت اجرایی ، می تازد ... البته اگر مواظب موانع طبیعی نباشد ، همراه اسبش بدجور به زمین خواهد خورد ...

حالا از مشکلات و بیماریهای اقتصادی مشایی می گذریم که فرصت اندک است ....

در جواب در خواست آقا برای پایان دادن به نزاع های کودکانه ، آنچنان بی پروا پاسخ می دهید و مانند همیشه بازهم حرف خودتان را می زنید ... نماینده عزیز تر از جان تان هم که این روزها ، رفتارها و گفتار هایش دست کمی از شما ندارد ... دوره افتاده در شهرهای مختلف که ، ای فریاد مردم ، چه نشسته اید که دارند محبوب تان ( رئیس جمهور ) را در زیر انتقادهای ناجوانمرادنه از پا در می آوردند ... وا عجبا ... رئیس جمهور را چه شده است که هنوز هم تاب فصل الخطاب قرار دادن رهنمودهای رهبر فرزانه را بر نمی تابد و همچنان بر مسائل حاشیه ساز دامن می زند ؟!!! ... آخر مگر آقا ، مشایی را عامل اختلاف و سر خوردگی بین دوست داران تان معرفی نکردند ؟ حالا چه شده که همان مشایی با حکم حکیمانه شما ، عامل موثر در ایجاد وحدت و همدلی معرفی می شود ؟!!! بهتر نیست کمی بیشتر تدبیر کنید و مصلحت سرنوشت نظام را به این چیزهای بی ارزش نفروشید ؟!!! این انتصابها برای مردم مهم نیست ، نوع انتصاب مهم است که عین بی تدبیری ست ... یعنی در این کشور اولویتهایی نداریم که شما همه را فدای این مرد آریایی خود کرده اید ؟!!!

خودتان قضاوت کنید ... این مرد بزرگ !!! چگونه با این تفکرات ناقص الخلقه ای که دارد می تواند در ایجاد وحدت بین کشورهای عضو جنبش عدم تعهد ، کارآمد باشد ؟!!!

تقدس گرایی مشایی

پرده دوم : کوچه علی چپ !!!

فکر نکنم دیگر کاری مانده باشد که این آقایون نکرده باشند برای کمک به دشمنان این نظام ... دشمنی که شاخ و دم ندارد ... آب به آسیاب دشمن ریختن که چیز عجیبی نیست ... همین که مراقب گفتار و رفتارت نباشی و آنچه را که نباید بگویی ، به راحتی همان آبی که در آسیاب دشمن می ریزی ، داری به ملت زجر کشیده ات خیانت می کنی ... بعضی وقتها ما تصورات اشتباهی در مورد برخی از کلمات داریم ... دوست ... دشمن ... دشمن دوست نما ... خیانت ... ندانم کاری ... بی تدبیری .... اگر قرار باشد صفات این آقایان را بگویم باید تا صبح برایتان بنویسم ... بی تدبیری که رئیس جمهور و رئیس مجلس و انصار حزب الله و .. نمی شناسد ...

آقا صراحتاً می فرمایند که مسئله سئوال از رئیس جمهور در این روزها ، به صلاح نظام و مردم نیست ... آقای رئیس محترم مجلس در عین خونسردی و بی تدبیری ، می فرمایند : هنوز به من چیزی ابلاغ نشده است ...!!! شاخ در آوردن را برای این روزها گذاشته اند دیگر ... شما که اینقدر ادعای ولایت مداری دارید ، چرا ؟!!! خودتان را می زنید به کوچه علی چپ و بی خیال می شوید ... شاید انتظارات شما به حق باشد در مورد سوال از دکتر ( که به نظر من هم هست ) ولی در این جایگاه دیگر جای خطا نیست ... در ابتدای هر تصمیمی باید مطلحت مردم و نظام سنجیده شود ، بعد موضع گیری صورت گیرد ... خدا رو شکر مجلس تشخیص مصلحت مان هم این روزها در گیر ائتلاف های پس پرده با دکتر است و ، وقت این کار ها را ندارد ... چون اگر وقت داشت به شما گوشزد می کرد ، مصلحت را ...

پرده سوم : اصرار کودکانه

خیلی دوست دارم دوستانی که ادعا می کنند آقای رئیس جمهور در عمل ولایت مدار هستند ، بیایند و پاسخ بدهند ... بازهم می گویم این ادعای من با کارهای اجرایی که انجام گرفته برای مردم ( که انصافاً هم بد نبوده ) منافاتی ندارد ... آخر آقای احمدی نژاد در چه فکر و خیالی هستید که بازهم بر روی نظرات نخ نما شده و پوسیده خودتان اصرار می ورزید ...؟!!! شما به جای اینکه در این روزهای آخر دولت تان ( البته به نظر شما روزهای آخر نیست !!! ) به فکر ترمیم نقاط ضعف دستگاه های اجرایی و تکمیل طرح های نیمه تمام باشید ، دوره افتاده اید که ثابت کنید ، شما بر تر از مجلس هستید ؟!!! ای بابا ... صبر هم اندازه ای دارد ... اگر مشکل ندارید ، چرا می فرمائید " آن زمان قاجار بود که مجلس همه کاره بود " ... مثل دو تا بچه که در کلاس بر سر میز و صندلی با هم درگیر می شوند ، به جان هم افتاده اید که چه ؟!!! گیریم مجلس هیچ کاره ، شما این وسط چه کاره هستید که خودتان را موجه نشان می دهید برای تذکر به رئیس مجلس ... البته این اولین بارتان نیست ... شما رئیس جمهور منتخب مردن هستید ، درست ... شخص اول مملکت بعد از رهبری هستید ، درست ... کجای قانون گفته می توانید در کار سایر قوا دخالت کنید ؟!!!

پرده چهارم : لا پوشانی مشکلات کشور

در این روزهای حساس کشور آقایان بجای حفظ آرامش و رسیدگی به مشکلات بزرگ مردم ، سعی دارند با مطرح کردن مباحث بی فایده متفرقه ، نظرها را جلب به جایی دیگر نمایند ... این همه بی تدبیری در اقتصاد کشور ، کار را به جایی رساند که این چنین افتضاحاتی در دستگاههای تحت امر اقتصادی دولت روی داد ... حالا در این وسط همه شدند ، بده ... دکتر و دوستان شان ، پاک تر از آب زلال ...!!! اینکه در خانه باز می گذارید و بعد می گویید ، سرقت کار دزد بوده ، خنده دار نیست ؟!!! اصلاً چه توجیهی دارید برای نصب آقای نیک زاد در پست وزارت برای همه وزارت خانه ها ؟!!! بهتر نیست همه وزیران را به خانه بفرستید و آقای نیکزاد را شخصاً مسئول رسیدگی به امور جاریه کنید ؟!!!

پرده پنجم : هر دم از این باغ بری می رسد

در این میانه آشفته بازار سیاست بازی آقایان ، انصار حزب الله هم شده برای ما کاسه داغ تر از آش ... آقایان به خدا دلسوز تر از شما برای خود این مردم ، نائب بر حق آقای امام زمان (عج) است ... شما از کی تا حالا جرأت پیدا کرده اید ، جلوتر از رهبری حرکت کنید ؟ البته این اولین بار هم نیست ، حادثه مشهد ... حادثه حمله به سفارت انگلیس و ... تو رو خدا بس کنید .. گوش به فرمان آقا باشید و بس ... به جای تعیین کردن ضرب العجل ، به فکر مصلحت نظام باشید ... اصلاً در جریان مشکلات برجسته اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کشور ، شما کجا بودید ؟ فقط در همین جا احساس تکلیف کردید ؟!! اصلاً منظورم این نیست که نظر تان در مورد فیلم اشتباه است ، منظورم نحوه برخورد است .... تو رو خدا بس کنید ...  ملت اسلام کم ضربه نخورده از این بی تدبیری ها ...




نویسنده : حدیث

روزها  را با ادعای دلتنگی برای امام زمان (عج) می گذرانیم ... شب که می شود ، هرچه فکر می کنیم ، کاری نکرده ایم که در خور دلتنگی برای بزرگترین روح آسمانی مولا باشد ... هر روز در گیر و دار تهمت ها وتعصبات بی جا ، جا خوش کرده ایم ... چنان بر سر دنیا و دارائی هایش به جان هم می افتیم که انگار یادمان نیست که صاحبی هم داریم ... گاهی خود را با سیاست و گاهی هم با بازیهای منتسب به سیاست ، سر گرم می کنیم ... بد نیست گاهی با خود خلوت کنیم و بیاندیشیم که برای ادعاهایمان تا چه حد تلاش کرده ایم ... آیا قصد داریم همینطور ادعا هایمان فقط در حد یک ادعا بماند ، یا نه ...


در گیر و دار سرگرمی های کودکانه مان ، یادمان رفته که علت تمام این دلتنگی ها ، خودمان هستیم ... بله ... خواجه نصیر الدین طوسی می نویسد : " غیبت امام مهدی (عج) نه از ناحیه خدای سبحان است و نه از ناحیه آن حضرت ، بلکه از مکلفین و مردم است و آن غلبه خوف  و تمکین نداشتن مردم از امام است . موقعی که سبب زایل گردد ، ظهور واقع می شود . "

فرق عالِم با سالک این است که عالِم می داند و می گوید ، اما سالک می بیند و می پوید و این پیمودن و پوییدن باعث می شود که در آن صفت منقلب گردد و در اثر ریاضت و تمرین ، جزء هویت و شخصیت او می شود ... بعنوان مثال ما فوائد دارو را می دانیم ، اما برای تاثیر کردن فوائد آن باید ، آنرا بخوریم ... اینکه چگونه و چه اندازه آن را بخوریم ، نیاز به تخصص طبیب دارد و البته کیفیت هم در تاثیر دارو شرط است ... در واقع عرفان اهل بیت (ع) متکفل تعبیه و تزریق صفات الهی است در نفس سالکان ... در این یادداشت خطاب به خودم و برخی از مسئولانی که فقط و فقط  ادعای دلتنگی مولا را دارند ، برخی از زوایای فراموش شده پرواز دهنده روح مان را متذکر می شوم ... باشد که یادمان بیاید و یادمان بماند ...

مهمترین و اولین نشانه ابراز ارادت مان ، درک حضور و شناخت امام است : حضور را درک کردن یعنی اینکه بدانیم ، این عالم و تمام متعلقات آن و دلیل استواری آن ، بوی یار دلربای ماست ... همین درک حضور است که سبب و علت تشکیل و تکمیل مراحل بعدی ابراز عشق به آقاست ... امام صادق (ع) می فرمایند : " و اعلموا أنّ المنتظر لهذا الأمر له مثل أجر الصّائم القائم و من أدرک قائمنا فخرج معه فقتل عدوّنا کان له مثل أجر عشرین شهیداً و من قتل مع قائمنا کان له مثل اجر خمسة و عشرین شهیداً " ثواب منتظر این امر مانند کسی است که در حال نماز و روزه باشد و کسی که در رکاب امام عصر دشمنی را از پای درآورد، ثواب 20 شهید را خواهد داشت و کسی که در رکاب حضرت شهید شود، اجر 25 شهید را خواهد داشت... ( اصول کافی – جلد 3 – صفحه 222 )

نشانه دوم ابراز عملی عقیده به ولایت است : امام صادق (ع) می فرمایند : " افضل البقاع مابین الرکن و المقام  .  ولو ان رجلا عمر نوح فی قومه الف سنه الا خمسین عاماً ، یصوم النهار و یقوم الیل فی ذالک المکان ثم لقی الله بغیر ولایتنا لم ینفعه ذالک شیئاً " بهترین نقطه زمین بین رکن و مقام است . اگر کسی در آن جا مثل حضرت نوح (ع) 950 سال زندگی کند و روزها را روزه بگیرد و شبها را در آن مکان به عبادت بپردازد ، اما ولایت ما را  درک نکند و بمیرد ، آن عبادات هیچ سودی به حال او ندارد . ( وسائل شیعه - جلد 1 - صفحه 94)

باید اینطور باشد که این حدیث نورانی مسئولیت ما را بسیار سنگین کند و پیام اصلی آن این باشد که ما باید در تمام  امور تابع دستورات اهل بیت (ع) باشیم و شخصیت خود را با خلعت اطاعت از سیره آنان تعریف کنیم ، تا جایی که حقیقت ولایت در اعماق وجود ما رسوخ کند و دل ما به انوار وجود مقدس آنان روشن شود ... بد نیست در تک تک این مراحل یاد شده ، کمی بیشتر تامل و تفکر کنیم و اعمال و رفتار مان را با معیار ها بسنجیم ... ما اغلب فکر می کنیم که ولایت مدار زیستن با حرف و شعار حاصل می شود ، ولی در واقع اینطور نیست ، بلکه نیاز به سیر و سلوک مداوم و پیوسته دارد ، تا جایی که زهد و قناعت و ساده زیستی و عدالت خواهی و همه اوصاف ولایی در ما ریشه دار شود و درخت زندگی ما در بوستان هدایت آنان به بار بنشیند  ، در آن صورت است که در مسیر ولایت ثابت قدم و استوار خواهیم ماند ... حال ما و ادعاهایمان کجا و معیار ولایتمدار زیستن کجا ..!!!

در عصر غیبت یکی از بارزترین صفات سالکان منتظر ، همایش این استواری در مراحل سخت روزگار است ؛ چنان که امام زین العابدین (ع) فرمودند : " من ثبت علی ولایتنا فی غیبه قائمنا اعطاه الله اجر الف شهید مثل شهداء بدر و احد "  کسی که بر ولایت ما در عصر غیبت قائم استوار بماند ، خداوند متعال اجر هزار شهید مثل شهدای بدر و احد را به او خواهد داد .

شکی نیست که  قطعاً ولایت گرایی بزرگترین مسئولیت در عصر غیبت است ، که با استواری در راه اهل بیت (ع) ثابت می شود ... استواری هم به این معناست که زندگی ما مثل اعلای زندگی اهل بیت (ع) در عصر حاضر باشد ، و هرکس رفتار و گفتار ما را می بیند ، به سوی اهل بیت (ع) جذب شود و شیفته راه و رسم آنان گردد ... حالا ، فی الواقع اینطور است  رفتارهایمان ؟! تنها کاری که از ما بر می آید این است که با رفتار مان ، دیدها را نسبت به اهل بیت (ع) بد کنیم ...!!! سالک منتظر بر خود فرض می داند که جلوه هایی از زندگی اهل بیت (ع) را به مردم نشان دهد و به تعبیر عرفا ، باید خلعت سیره اهل بیت (ع) را بر تن کند و زندگی فردی و اجتماعی او یاد آور وجود اهل بیت (ع) برای مردم باشد ... بیداد و فریاد از فراموشی ناب ترین معیارها ...

ظهور

نشانه سوم این است که نشان دهیم عملی که دلتنگ یار هستیم : مولا جان ، انتظارت من و کشت ... ادعای جالبی بود ... نه ؟! امام حسن عسگری (ع) می فرمایند : " لا تزال شیعتنا حزن ، حتی یظهر ولدی الذی بشر به انبی " شیعیان ما پیوسته در حزن و اندوه به سر می برند ، تا اینکه فرزندی از من ظهور می کند و بشارت آن را پیامبر (ص) داده است . " ( کشف الغمه – جلد 3 – صفحه 316 )

شاید اولین سوال از کسی که خود را منتظر آقا می داند ، این باشد که چه حسی دارد در این فراق ، و البته اولین جواب هم این خواهد بود ... درد دوری و فراق ...

وقتست کز فراق تو وز سوز اندرون        آتش در افکنم به همه رخت و پخت خویش

تداعی کنید لحظه ای را که این آتش پر هیجان فراق با شعله های اشتیاق به هم در آمیزند ... آنگاه  خواهد بود که انفجاری بس بزرگ در سینه عاشق بی تاب ، نمایان می شود و همه وجودش را به بیداد وا می دارد که ... مولا ... بد نیست در این ایستگاه هم کمی وجود و ادعاهایمان را با این سنگ معیار ، محک بزنیم ... چقدر اثر این درد فراق در قلب مان هست ؟! به نظر شما ، اینهمه ریاکاری و فضای پر از تهمت و دنیا دوستی ، جایی برای این درد خوش و گوارا ، گذاشته است ؟! به کدام دلیل اینهمه بر دردهای شیرین قلب مان ، سرپوش می گذاریم ...؟!

نشانه چهارم ، ابراز و اعمال دوستی با مومنان است : روزها و شبها تمام فکرمان این شده که سعی کنیم تا می توانیم دوستی ها و محبت ها را بین مومنان از بین ببریم ... حالا بماند که خودمان هم در ظاهر ادعای محبت را داریم ولی آنچنان اعمال مان با گفتار مان متناقض است که در پی آن صدای خنده و تمسخر بشر ، گوش عالم را کر می کند ... امام صادق (ع) در حدیثی نورانی می فرمایند : " دین من و دین پدران من که خداوند متعال مقرر فرمود ، شهادت به لا اله الا الله و محمد رسول الله و اقرار به رسالت او و ولایت ما و برائت از دشمنان ما و تسلیم در برابر امر پروردگار است " (جامع احادیث شیعه – جلد 1 – ص 125 ) ... کمی به خودمان زحمت بدهیم و تفکری کوتاه در این بابا داشته باشیم ، بد نیست  ... دیگر راهنما از این روشنگرانه تر ؟  در ابتدای این حدیث نورانی ، عقاید حقه و پایه های اصول عقاید مسلمان به زیبایی بیان شده است ... در ادامه در مورد انتخاب مسیر و راه جهت گیری سیاسی و اجتماعی مان ، راهنمایی شده است ... و نکته بسیار زیبا اینجاست که این راه را منوط به دوستی با مومنان و دشمنی با دشمنان عنوان فرمودند ... دیگر چه می خواهیم ؟

کسانی که ادعا می کنند راهنما ندارند ... بسم الله ... دیگر راهنما از این روشنتر ؟ اینهمه دعوت به تلاش برای مستحکم کردن ارکان حکومت اسلامی ... اینهمه نهیب در شناخت دشمن و جدا کردن خود از صفوف آنها ... نمونه اش هم همین فتنه اخیر و حوادث بعد از آن است ... آقایانی که ادعای اسلام دارید ، قطعاً امام تان را نشناخته اید که اینگونه در اوج سر درگمی ، گرفتار طوفان حیرت و بهت شده اید ... احسنت به مردم کوچه و بازار که لا اقل بلدند ، صف خود را از دشمن دین شان ، جدا کنند ... خجالت دارد ... این دستورات را نه می بینیم و نه عمل می کنیم ، آنوقت ادعای دلتنگی مولا را داریم ..!!!

و اما نشانه آخر امر به معروف و نهی از منکر: شاید اینقدر این شعار را شنیده باشید که به گوش تان بیش از تکراری بیاید ولی چه سود که فقط زیاد شنیده ایم ... بد نیست بدانیم ، امام صادق (ع) می فرمایند : " پیوسته گروهی از امت من بر مبنای حق تلاش می کنند ، تا اینکه امر خدا آشکار شود " ( بحارالانوار – جلد 51 – صفحه 52 ) ... در این حدیث قابل تامل چند نکته آشکار است ... مهمترین آن این است که این امر به معروف مان بر مبنای حق  و عدالت باشد ... یادمان نرفته که خداوند متعال می فرماید : " بهترین امت من کسانی هستند که امر به معروف و نهی از منکر را وظیفه خود می دانند " ( آل عمران – آیه 110 ) ...  البته این تعریف برای کسانی که در دریای دنیا طلبی غرق شده اند ، کمی بی معنی نشان می دهد ... چگونه می توانیم در برابر رشد مفاسد و منکرات در جامعه می توانیم عکس العمل نشان دهیم ، در حالی که خودمان به شدت درگیر آن هستیم ...

سخن در این بابها و درد دل بسیار است ... اینهمه چراغ و رفتن به بیراه ... نوبر است به خدا ... کفران نعمت از این آشکار تر ؟!!! ما که ادعای ولایت مداری و ولایت پذیری داریم ، نتیجه محک مان با این سنگهای معیار فوق ، چه است ؟






 
جهت اطلاع از تنظیمات و ویــــرایش این قالب اینجا را کلیک کنید.

.:: کلیک کنید ::.
 
->