وب هاستینگ حدیث منتظران قائم (عج)
تماس با ما
بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 65
کل بازدید : 904167
کل یادداشتها ها : 442

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران

V

بسم الله

عنوان : بازیِ مرگبار

 دسته : سیاست

تاریخ : 92/18/8  

این مطلب در سایت حرف تو منتشر شده است .

امیر محمد

به نظر می رسد  که تحولات غیر قابل پیش بینی و همچنین سریع ِ خاورمیانه فرصتی را فراهم نموده است تا بازیگران منطقه ای و جهانی ، هر یک به نوعی به نقش آفرینی بپردازند . اگر بخواهیم از تحلیل های ویژه ای که در خصوص بهار عربی – اسلامی یا جنبش های ضد خودگامگی و یا هرچیز دیگری که نامیده می شود و نوید نقشه جدید در آن منطقه از خاورمیانه را می دهد عبور کنیم ، نمی توانیم از جنگِ به اصلاح سردِ غربیها و متحدانشان علیه ایران عبور کنیم که نشان از تعبیرِ درست ِ ایران ِ قدرتمند در منطقه است .

بدون شک هر گونه تحولی در منطقه محدود به کشورهای عربی نمی تواند غربیها و آمریکا را به این مسئله امیدوار کند که رقیبی قدرتمند برای ایرانی که به سرعت در حال اوج گیری است ، پیدا کنند . در این میان هرزگاهی یکی از کشورهای منطقه را به هوای اینکه آن را قدرت اول منطقه بخوانند در مقابل ایران علم کردند ولی خوب نتیجه ی دلخواه بدست نیامد هیچ ، موازنه منطقه به سمتی منفی برایشان هم بهم خورده است .

این تحولات سریعی که در ابتدا به آن اشاره شد علی رغم ایجاد زمینه مناسب برای بازیگردانیِ کشورهای مختلف ، از طرفی هم سبب شده که این بازیگردانان دچار نوعی تعارض نقشها بشوند و همین بوجود آمدن تعرضات است که اینچنین چالشهای جدی را برای آنان به ارمغان آورده است .

در این میان ترکیه در اکثر لحظات حساس منطقه و البته گهگاهی هم جهانی ، سعی کرده است خود را عاملی تاثیر گذار نشان دهد تا از یک سو  سال ها تحقیر خود در پشت دروازه های اتحادیه اروپا را جبران کند و از سوی دیگر قدرت افول یافته ی امپراطوری عثمانی را در عرصه بین المللی بازیابی کند .

در مرحله اول این جریان سازی ، تریکه سعی کرد پی ریزی محکمی در افکار عمومی جهان به خصوص جهان اسلام انجام دهد تا در ادامه سیاستهای خود با همراهی و همسویی عمومی مواجه گردد . این مرحله بعد از دیدار اردوغان و شیمون پرز در اجلاس داووس کلید خورد . تئاتری با کارگردانی آمریکا و بازیگریِ ترکیه و اسرائیل . حتماً آن ژست مبارزه جویی اردوغان  یادتان هست . بعد از این دیدار بود که ترکیه به عنوان چهره ای خیرخواه مردم مظلوم فلسطین و البته جهان اسلان معرفی شد .

اردوغان و شیمون پرز

اما این مسئله اصلاً سبب نشد که ترکیه ذره ای از روابط حسنه اش با اسرائیل را کاهش دهد ! و این جای سوال داشت . ترکیه به خصوص در دوره دوم ریاست جمهوری اردوغان دست به یک پوست اندازی جدی زد و پروژه " نو عثمانی گرایی "  را وارد مرحله عملیاتی نمود . در این مرحله ، ترکیه طبق طرحی که داوود اغلو ارائه داده بود ، سیاست به صفر رساند تنش میان این کشور و همسایگانش را به اجرا گذاشت . در این بین بیشتر ِ این دوستی ها با کشورهای عربی بود که از طرفی سالهای دور تحت سلطه عثمانی ها بودند و از طرف دیگر در جبهه مقابل ِ رقیب اصلی ترکیه در خاورمیانه یعنی ایران .

یکی از نکات کلیدی که ترکیه آنرا به سیاست راهبری خود تبدیل کرده است ، تلاش برای پیاده سازی و شاید هم القاء تو خالی ِ الگویی موفق برای مبارزه با استکبار و رسیدن به پیشرفت در مقابل جمهوری اسلامی ایران می باشد .  در این بین ترکیه تمام سعی خود را می کند که تلفیق اسلام و دموکراسی ( از نظر خودش ) را با استفاده از تبلیغات وسیع رسانه ای به یکی از دلایل اصلی و بنیادین حرکت های جهادی در خاورمیانه عربی معرفی کند .

نکته دیگری که ترکیه به دنبال آن است ، بالا بردن قدرت تاثیر گذاری در حل مناقشات منطقه ای بین کشورهای مختلف است . این بازی را هم سعی کرد با برگهای برنده خود در لیبی و بحرین دنبال کند  که البته اگرچه با موفقیت نهایی همراه نبود ولی دستاوردهای خوبی برای ترکیه داشت .

ترکیه با اتخاذ سیاست حفظ اوضاع موجود همسو با نهادهای عربی ، به طرز موزیانه ای قصد دارد با اتحاد این کشورها ، از میزان نفوذ نقش ِ ایران در منطقه بکاهد . البته بعد از سقوط مرسی در مصر ، ترکیه یکی از متحدان جدید خود را از دست داد ، متحدی که این روزها برای حفظ حتی رگه هایی از اخوان المسلمین هزینه های زیادی برای ترکیه به همراه داشته و خواهد داشت . این روزها ترکیه به شدت به وسیله رایزنی های بین المللی به دنبال  این مسئله است .


حوزه دیگری که ترکیه را به انجام رفتارهای متناقض در عرصه های بین المللی واداشته ، مباحث سوریه است . سوریه در ای نمیدان علی رغم نشان دادن چهره ای موجه در سایر مناقشات ( البته تا حدی ) در این مناقشه دچار آشفتگی شدیدی شد  . اشتباه بزرگ ترکیه این بود که حمایت های بیدریغ از گروه های رادیکال مسله تروریستی را در دستور کار خود قرار داد به این خیال که بتواند با روی کارآوردن گروه های مد نظر خود ، هم جلوه ِ موجهی از خود در حل مناقشات نشان دهد و هم الگوی معرفی شده خود را برتر نشان دهد .

این اشتباه استاتژیک اردوغان به شدت برایش گران تمام می شود . اینکه در بین جوامع بین المللی به حمایت از القاعده و گروه های ترورسیتی مانند جبهه النصره در سوریه متهم شده است ، بارِ سنگینی را برایش مهیا نموده است . ترکیه البته با درک صحیح از این مسئله که حضور در این مناقشه امری واجب است از سوی دیگر دچار توهم این مسئله شد که می تواند با کنترل این موضوع در برابر روسیه و ایران بیاستد و خود را بعنوان قدرت اول خاورمیانه مطرح سازد که البته این موضوع در همان حدِ توهم باقی مانده است .

مطمئناً این بازی مرگبار ترکیه در صورت اتفاق هر دو روی سکه ی بازی در سوریه ، برایش غیر قابل کنترل خواهد بود . بعید نیست با ورود و هجوم همان گروه هایی که امروز از آنها دفاع می کند ، سرنوشتی همانند دیگر کشورهای تشکیل دهنده و حمایت کننده از برهم زنددگان آشتی های مذهبی و قومی در منطقه ،  در انتظارش باشد . شاید چیزی شبیه پاکستان ... و این اصلاً به نفع ترکیه و خاورمیانه نخواهد بود ...

 

 




بسم الله

عنوان :  رادیکالهای فاشیست

دسته : سیاست بین المللی

تاریخ :92/8/15

این مطلب در سایت حرف تو منتشر شده است .

امیر محمد

در پایان دوران جنگ سرد و سقوط امپراطوری شوروی ، یکی از پایه های اصلی معادلات جهانی از صحنه رقابت سلطه جویی حذف شد . در آن روزها ایالات متحده آمریکا در فکر آن بودند که جایگزینی مناسب برای کمونیسم جهت القاء ترس در جهان و به تبع آن هجوم های گسترده به سراسر دنیا را توجیه کنند . در این بین موضوع بنیاد گرایی اسلام و اسلام هراسی را در رأس برنامه های تبلیغی و جریان سازی خود قرار دادند . در واقع باید گفت نظریه برخورد تمدنهای هانتینگتون در سال 1994 به نوعی سعی برای تئوریزه کردن اسلام هراسی بود .

البته این نظریه اسلام هراسی را شانه به شانه الزام برای تقویت اسلام لیبرال سنی ، پیگیری می نمود . این ترفند برای آن بود تا یک نسخه جعلی از اسلام  در لباس گروه های افراطی ارائه نماید . در این میان سعی شد تا با حرکتی آرام ، افکار عمومی دنیا را به سمت دلخواه خود که همانا اسلام هراسی و در مرحله بعد اسلام ستیزی بود ، بکشانند .

اولین گروهی که به عنوان نماد و چهره ی اسلامِ بی رحم به افکار عمومی دنیا معرفی شد ، طالبان در افغانستان بود . گروهی که آشکارا تحت حمایت شخص ملک فهد و مفتیان وهابی در عربستان بود . شاید این بهترین راه برای عملی کردن تئوری هانتینگتون بود .

البته برای تحلیل صحیح تر ِ این جریان باید کمی به عقب برگردیم ... از روزی که محمد بن عبدالوهاب بن سلیمان تمیمی نجدی ( متولد 1115 ه . ق عُیَینه از توابع نجد عربستان) با محمد بن سعود ( حاکم دُرعیه ) برای تبلیغ عقاید ناهنجار و مخالف با اداب و سنن اسلامی در سایه شمشیر  ، پیمان همکاری بست ، نطفه سوء استفاده های این گروه ضد دین بسته شد ، این همکارای تا جایی ادامه پیدا کرد که ترویج این فرقه ضاله در سرزمین سعوی ها اجباری شد و هر کس از آن سر پیچی می نمود از دم تیغ گذرانده می شد .

وهابیون ضاله

 گستخای آنان تا آنجا پیش رفت که در فاصله سال‌های 1187 تا 1217 ه . ق کشتار بیرحمانه عمدتا سنی مذهب میانه‌رو ریاض ، طائف و مکه و شیعیان احساء ، قطیف و مدینه انجام شد . اندکی پس از تصرف حرمین شریفین ، به جنوب عراق حمله کرد و در روز عاشورای 1217 ه . ق وارد کربلا شد و بعد از قتل و غارت شیعیان گنبد حرم حسین (ع) را خراب کرد و ... ولی نجف اشرف در مقابل حمله ایستادگی کرد .

اما این پایان ماجرا نبود ، رشید رضا ( اندیشمند سوری الاصل ِ مقیم مصر ) ظاهراً پس از سرخوردگی از تلاشهای خود  برای التیام ِ شکاف ایجاد شده ما بین شیعیان و سنی ها ، جنبش سلفیه را در مسیر تشیع ستیزی وارد نمود . در این مرحله بود که تعاملی گسترده میان وهابی و سلفی شکل گرفت . در برهه ای از زمان این دو گروه از هم دور شدند اما این روزها بعد از چند دهه تعامل بین لایه های میانه روی سلفیه با رهبری اخوان المسلمین با دولت ِ اسلام نمای وهابی مسلک ِ سعودی روابط شان بسیار گسترده شده است .

در سالهای اخیر عملکرد این گروه ها نسبت به گروه های مسلمان در جهان به نحوی برنامه ریزی شده پیش رفته است که گویا قرار بر این بوده به طور مستقیم تقریب بین مذاهب را نشانه رود . شکست عربستان در جنگهای اول و دوم خلیج فارس عبدالله ابن جبرین در سال 1991 .م فتوایی صادر کرد که خون ِ شیعیان را حلال و آنها را مشرک معرفی کرد . این بی شرمی ها تا دهه 1990 میلادی هم ادامه داشت که مفتیان اعظ عربستان برای ترویج وهابی گری و نیل به رفاه و سعادت !!! از مردم عربستان خواستند که شیعیان را از این کشور اخراج کنند ... این اقدامات و فعالیت ها در سالهای اخیر و بعد از صحنه سازی 11 سپتامبر در لباسی جدید نمود پیدا کرد .

ایدئولوژی های وهابیون تاکنون به خوبی منافع آمریکا را در منطقه تامین کرده اند . یکی از دلایلی که می توان برای این امر ذکر نمود این است که پیروان این فرقه ضاله به این جهت که از جامعه تصور و درکی بسیار قدیمی و البته دوگم دارند ، هم در برابر هرگونه پیشرفت اجتماعی مقاومت از خود نشان می دهند  و هم برای اینکه این اهداف محقق نشود حاضرند تحت هر شرایطی جنبشهای جامعه گرا یا ملی گرا را نابود کنند . حال چه رابطه ای بین آمریکا و این شیوه متوحشانه ی سیاسی اجتماعی که در قالبی مذهبی جا خوش کرده ، وجود دارد ؟ در جامعه امروزی عربستان و در زیر لایه های اجتماعی و فرهنگی اش ، به خوبی این طرز تفکر قابل مشاهده است .

وهابیت عربستان سوریه

در واقع اتحاد بین عربستان و آمریکا می توانست ضمن حمایت از این گروه افراطی ، منافع آمریکا را هم در حد بالای محقق سازد  چرا که هر گونه حرکت استقلال طلبانه و آزادیخواهانه در منطقه خاورمیانه می توانست منافع آمریکا را تهدید کند . منافعی که بیشتر بر پایه سلطه جویی بر منابع انرژی منطقه استوار بوده و هست . در این میان برای کنترل این جریانات آزادیخواه ، بهترین گزینه بی مغزهای وهابی بودند .

شاید بتوان مهمترین و بارزترین نمونه عینی و حال حاضر این جریانات را در مناقشات سوریه و در گیری های قومی پاکستان یافت .  در سوریه  علاوه بر دلایل داخلی ، بر پایه دخالتهای مستقیم دولت وهابی عربستان گسترش یافت و باعث این همه ویرانی در کشور تاریخی ِ سوریه گردید . دیگر وحشی گری های این گروه افراطی بر هیچ کس در جهان پوشیده نیست . وحشی گری هایی که تحت لوای اسلام با محوریت عربستان صورت گرفته است . و همین گونه بود برنامه های سازمان سیا در پاکستان به اجرا گذاشت .

بدون شک این اقدامات فاشیستی عربستان سعودی را فقط می توان در قالب سیاست تخریب آرمانهای انسانی جای داد که حتی حاضرند برای رسیدن به اهداف خود از دین سوء استفاده کنند . در این بین قدرت گرفتن جمهوری اسلامی آنهم با قدرت ایمان و عقیده تشیع ، آب سردی است بر پیکر این ضالین ها .  این تنفر به حدی شدید است که حاضرند تحت هر شرایطی و به هر نحو ممکن به جمهوری اسلامی ضربه بزنند که الحمدلله به این امر موفق نشدند .

 




نویسنده : منتظر
تاریخ : چهارشنبه 92/8/15
هدیه منتظران قائم ()

بسم الله

عنوان : سقوط به سبک ِ تکرارِ تاریخ

دسته : سیاست

تاریخ : 92/8/14

این مطلب در سایت حرف تو منتشر شده است .

امیر محمد

اینکه یک تمدن و قدرت بلامنازع جهانی ( در مقطعی ) بخواهد رو به افول و در نهایت به سقوط برسد بارها و بارها در تاریخ تکرار شده است . این بار می توان با مرور حوادث جاری ردپایی از این جریان تاریخی را در آینده نه چندان دور ِ آمریکا مشاهده نمود . حتی بزرگترین پژهشگران مسائل اجتماعی آمریکا نیز این شباهت بی نظیر در وقایع حال ِ آمریکا با روزهای سقوط امپراتوریهای بزرگ جهان را شگفت انگیز می دانند و این یعنی یکبار دیگر بشر ، تاریخ را یا مطالعه نکرده یا از آن درس نگرفته است .

آنچه واضح و مشهود است ، این است که نظم به اصطلاح نوینی که آمریکا قصد داشت در دنیا ایجاد کند در حال تغییر شکلِ اساسی قرار دارد . تغییر شکلی که می تواند پاشنه آشیلش ایران باشد . البته این که می گویم ایران مرکز ثقل این تحولات ِ مثبت در خاورمیانه می تواند باشد ( که هست ) را نمی تواند در قالب احساساتِ هیجانی تحلیل و تفسیر نمود چرا که ایران اگر قرار بود به دنبال هیجانات کاذب این بازیها باشد ، امروز نمی توانست در نقش یک پیروز در این میدان ظاهر شود و آمریکا را درصفحه بازی شطرنجِ خاورمیانه  دچار سردرگمی کند .

هزینه کرد های فراوان برای به دست آوردن حتی نقطه ای کوچک بر روی زمین ( سرزمین های درارای خصوصیت ژئوپلوتیک ) انسان رابه یاد روزهایی می اندازد که شوروی در سالهای آخر حیاتش ، در افغانستان دست و پا می زد .

اینکه آمریکا در طول سالهای گذشته مدام به فکر تغییر نقشه خاورمیانه ای است که خود آن را طراحی کرده ، نشان از قدرتمندی و نفوذ بالای بازیگران منطقه ای در این مناقشات دارد . بدون شک نحوه بازیگردانی مقتدرانه ی کشورهایی از جمله ایران است که حلقه مشاوران امنیتی رئیس جمهور آمریکا را مجبور ساخته تا پیشنهادی جدید در خصوص نقشه خاورمیانه و نحوه بازی در آن را به اوباما بدهند .

نقشه ای که مانند همیشه در سالهای گذشته نیز بر ، برهم زدن آرامش و ثبات کشورهای مورد نظر آمریکا در دنیا استوار بوده است . خاورمیانه هم بخشی بزرگ و استراتژیک از این نقشه جهانی است . وقتی تحولات ِ کشورهایی که در این سالهای اخیر ، یکی پس از دیگری در گیر اختلافات و جنگهای داخلی شده اند را بررسی می کنید شاید به نقطه ای برسید که البته مورد انتظار هم نیست !

از نظر ایالات متحده آمریکا قرار نبود که جریانات عراق ، لبنان و سوریه اینچنین پیش برود که الان می بینیم ولی نمایش مقتدرانه ایران در چرخش برنامه های آمریکا به نحوی بود که حتی باعث شد ، متحدان و عُمالش در منطقه امروز به جان هم بیافتند و اینجا بود که کنترل بازی از دستان آمریکا خارج شد . رویارویی نسبی آمریکا با ترکیه ... رویارویی جدی و محکم آمریکا با عربستان ... و ... .

برنامه ای که برای منطقه چیده شده بود ، شامل بر هم زدن ِ آرامش و ثبات کشورهای ، عراق ، تونس ، لبنان ، لیبی ، مصر ، سوریه و البته با حضور افتخاری ِ ایران !!! اینکه ایالات متحده آمریکا همیشه از یک سو از تروریسم شکایت می کرده و از سوی دیگر خود ، یگانه عامل پرورش تروریسم جهانی در همه ِ نقاط دنیا بوده ، نتوانست خیلی چهره واقعی آمریکا را در پشت نقابها پنهان کند . شاید آمریکا فکرش را هم نمی کرد که با پیروزی نسبی در مراحل اولیه برنامه ی مفصل خود برای تغییر نقشه خاورمیانه به نفعِ منافع خود اینچنین به دیوار محکمِ ضریب بالای نفوذ ایران در صفحات بازی منطقه بربخورد .

سقوط امپراطوری آمریکا

استقامت و تدبیر جمهوری اسلامی ایران در تمامی اتفاقاتی که از بیرون و از سمت ایالات متحده آمریکا به خاورمیانه تحمیل شده بود ، برای آمریکا و متحدانش گران تمام شده است . برنامه های جمهوری اسلامی ایران نه تنها به سمت حل و فصل مناقشات بود بلکه به نوعی صفحه شطرنج بازی را برای آمریکا به جهنمی تبدیل نمود که این روزها به وضوح دود ِ آتش ِ آن را می بینیم . البته این آتش دودش  قطعاً به سمت خاورمیانه نخواهد بود .

در این اوضاع و احوال که آمریکا به واسطه مقاومت و ایجاد برنامه هایی در جهت ثبات منطقه از سوی ایران و روسیه مواجه شده است ، بهترین فرصت است تا بهره برداری لازم را از این جریانات ببرد و بار دیگر قدرت بازیگردانی مثبت خود را به نمایش بگذارد . بدون شک ترس ِ آمریکا از این است که این مدل ِ اسلامی – ایرانی که از سوی جمهوری اسلامی در منطقه پیاده شده است ، به مدلی جهانی برای مقابله با اهداف سلطه جویانه اش تبدیل شود که در محدوده ای کوچکتر در خاورمیانه نمود پیدا کرده است ، اساساً به همین دلیل هم مرتباً سیاستهای خود را در قبال کشورهای تحت امرش در منطقه تغییر می دهد ، تغییری که به جز سرگیجگی خود و آن کشورها ، دستاورد دیگری به همراه نداشته است .

در این بین عربستان هم که می بیند از غافله تاثیر گذاران در منطقه جا مانده است در یکدسته سیاستهای جدید قصد دارد از سمتی به پاکستان نزدیک شود برای در اختیار گرفتن موشک هایی با قدرت حمل کلاهک هسته ای . جالب است اگر بدانید پادشاه عربستان در سال 2009 به مقامات آمریکایی هشدار داده بود که اگر ایران به فن آوری و سلاح هسته ای دست یابد ، عربستان هم به آن سمت خواهد رفت !

این روزها دیگر آمریکا نمی تواند حتی ذره ای بر روی کمک های کاسه لیسانش حساب باز کند چرا که آنها هم دیگر به فکر حفظ منافع خود افتاده اند ، منافعی که با برنامه های بی ثبات کننده آمریکا هیچ سنخیتی ندارد . برنامه های ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه به سمتی رفته که دیگر برای خودِ آمریکا و منافعش در سراسر جهان خطرناک شده است . شاید این کمترین تاوانی باشد که آمریکا باید بپردازد . سقوط از اوجِ سلطه طبی در دنیا به قعر ِ چاه های خودخواهی و غرور .

البته در تمام این سالها سیاستها و برنامه هایی کلی و اساسی برای منزوی نمودن ایران در منطقه به اجرا گذشاته شد از سوی آمریکا که از این طریق هم راه به جایی نبرد . مصلاً در یک مورد آشکار ِ آن ، برنامه ای بود که آمریکا برای خلیج فارس طراحی کرده بود و اینکه با تحریک کشورهای حاشیه خلیج فارس و با استفاده از توان نفتی و گازی سرزمین شان ، بتواند ایران را از گردونه خارج کند ، حتی در این راه بر آن شد تا از طریق امارات ، تنگه هرمز را دور بزنند ولی وقتی به مقصود خود نرسیدند ، برنامه دریای کاسپین را در دستور کار خود قرار دادند و تلاش کردن با جلب نظر موافق کشورهای حاشیه این دریای بی نظیر ، در صورت بروز هر گونه در گیری در خلیج فارس ، این منابع عظیم را جایگزین آن کنند که در اینجا هم با دو سد بزرگ مواجه شدند ، ایران ، روسیه .

تمامی این اتفاقات بعلاوه اتفاقات سوریه و دست و پا زدن های آمریکا در افغانستان و عراق ( شبیه روزهای پایانی حکومت شوروی که در افغانستان به دنبال حفظ قدرت جهانی خود بود ) این کشور را در شرایطی قرار داده است که دیگر نمی تواند انتظار داشته باشد که حرکتی قابل توجه در این بازی انجام دهد . شرایطی که به وضوح در اوضاع داخلی آمریکا هم مشاهده می شود .

 اینکه آمریکا مجبور می شود بعد از سالها دشمنی ( که البته تمامی هم نخواهد داشت ) برای حفظ منافع خود هم که شده ، بر سر یک مسئله جزئی با ایران بر سر میز توافق بنشیند ، نشان می دهد که ایالات متحده به سختی ناتوان شده است ... اینکه وقتی در نقشه های تهیه شده توسط آمریکا ، می بینیم که باید طبق برنامه ریزی الان نوبت ِ آَوب و بی ثبتی به ایران می رسید ولی نرسیده ، نشان می دهد که طرز بازی را کدام یکی از دو طرف بلد هستند . به نظر دیگر بازی از دستان آمریکا هم خارج شده ، چرا که عربستان ، ترکیه ، قطر و دیگر متحدانش در منطقه دیگر خیلی گوش به فرمان نشان نمی دهند و این یعنی باید وقت زیادی را برای شیرفهم کردن عربها صرف کند .

انشاءالله با اتخاذ دیپلماسی فعال و رو به جلو بتوانیم از این چرخشِ اوضاع به نفع مواضع مان که با سختی ها و دشواریهای فراوانی حاصل شده است بهره برداری لازم را ببریم .

 




نویسنده : منتظر
تاریخ : سه شنبه 92/8/14
هدیه منتظران قائم ()


 
جهت اطلاع از تنظیمات و ویــــرایش این قالب اینجا را کلیک کنید.

.:: کلیک کنید ::.
 
->